حضور برادر عزیز و گرامی قاسم عالمی عرض شود:
به نظر میرسد که تمام امورات بشرِ امروزی از حالت تعادل خارج شده ( در زمینۀ اقتصادی، محیط زیستی، اخلاقی، مذهبی، فرهنګی، سیاسی، حقوق بشری، دموکراسی، اقلیمی و...... ).
بزرگترین دموکراسی های قرن گذشته ( و مدعی قرنِ حاضر ) به عقائد مذهبی پناه بُرده ( هند ، امریکا، اسرائیل ) .
در اوج جنگ سرد از مسائل تروریزم کور اصلاً خبری نبود ولی امروز ...........
امّا اصل مطلب:
به دورۀ پیش از مُلا شدن، طالب می گفت یا می گوید ( مبتدی کسبِ علم دین ).
اولین کتاب درسی این طالب جان ( اعم از پشتون و غیر پشتون ) پنج کتاب نام داشت ( تلخیصِ از بوستان و گلستان سعدی ) زیرا پنج کتاب مقدمۀ بود برای تفهیم زبان تخصصی عربی.
جالب اینجاست که نه فارسی زبانان احساس افتخار میکرد از اینکه یک طالب ( مثلاً پشتو زبان ) پنج کتاب میخواند و نه طالبِ پشتو زبان احساس کمی و احساس تحقیر میکرد که مثلاً علمِ مقدماتی اش به زبان فارسی بوده.
این یعنی " تعادل " برقرار بود.
نمیدانم اقای محمد گل مومند آنوقت کجا تشریف داشت که طلاب علم دین را از خواندن پنج کتاب باز دارند؟
و باز جالب اینجاست که به همین طالبِ ( پشتون ) دیروزی، امروز واکسینِ بی اعتنائی به پنج کتاب و کُل فرهنگ فارسی تزریق شده ( که البته محل تولید و صدور این واکسین مشخص است که در چهار هزار کیلو متری ما قرار دارد و به عنوان روباهِ پیر سایۀ شومِ دُمش هنوز بر سرزمین و تمام داشته های ما مستولی میباشد ).
بناً
توصیۀ بنده بشما و هر افغان پاک سرشت این است که چرندیات هر انسان موسمی و فرصت طلب را جدّی نه پندارند.
یکی از این آدمک های موسمی چند سال پیش در افغان جرمن نوشته بود:
" من بیست ساله هم نبودم که در یکی از مراسم های رسمی - ملی در حضور مردم علنی شعار دادم که مرگ بر پاکستان ".
ولی
همین آدم ، امروز به مجسمۀ لشکر نیابتی پاکستان ( رژیم طالب ) سجده روا میدارد.
ریا کاری و تعصب زبانی هم از خود حد و اندازه دارد.