تاریخ امروز:
جدیدبرای باز کردن فهرست (پنجرۀ جدید) SHIFT+ENTER را استعمال نمایید.فهرست باز
اعمالبرای باز کردن فهرست (پنجرۀ جدید) SHIFT+ENTER را استعمال نمایید.فهرست باز
   
نما:  تمام عناصربرای باز کردن فهرست (پنجرۀ جدید) SHIFT+ENTER را استعمال نمایید.فهرست باز
  
  
  
  
دوکتور محمد اکبر یوسفیجدید27.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم عبدالقیوم میرزاده!

با اشاره مختصر در بارهٔ عنواان مقالهٔ  شما هدف  این  نبوده است که  در بارهٔ آثار شما که چه موضعگیری ها خواهند داشت، تبصره داشته باشم. این هم هدف نبوده است که گزارش ارائه گردد، که چه «جنگ ها» در گذشته در جهان و یا در کشور ما وجود داشته است. مسئله این بوده است، که آیا  حالت فعلی، (درین مدت سپری شده ۱۵ آگست ۲۰۲۱م) ، یک «حالت جنگی»  جاری است و  یا اینکه «مسلط شدگان» جنگ را خاتمه یافته اعلان کرده اند. سوالی هم، طوری مطرح شده می تواند، اینست که  حال جوانب درگیر جنگ فعلی کیانند؟ «سیاستمداران» زیادی‌درین کشور، که حتی دست نشاندگان همان قدرت های بزرگ «اشغالگر» بوده اند، بارها گفته اند که «این جنگ ما نیست». پس وقتی طرف های داخلی هر یک مدعی می شوند که «جنگ بر ما تحمیل شده» و در عین حال نمی خواهند که، واقعیت ها، درین سطور کوتاه فقط تناسب قوای بین المللی در جملهٔ مختصر و هم از «جنگ سرد» آنها و نقشه های «مستخدمین جنگ های نیابتی»، ذکر شده است، که نمی خواهند حقایق را بر ملا سازند. آنچه در سطرهای کوتاه اینجانب گفته شده است، برداشت تأریخی یک  فیلسوف و تیوریسن سیاسی قرن بیست، «هنا آرینت» است. در بارهٔ محتوای نظر شما چیزی گفته نشده است، اما اینکه وقوع حادثه تابع زمان و مکان است، حال وضعیت از گذشتهٔ نزدیک فرق دارد. در عین حال در بارهٔ حاکمیت فعلی، از اینجانب هم کدام موقف اعلان نه شده است. خبر «تسلط» حاکمان فعلی  برای همه معلوم است. حال که درین روزها، در جامعهٔ آلمان، در میدیاها از «سیصدمین» سال تولد فیلسوف نامدار آلمانی، «ایمانویل کانت» تجلیل ها جریان دارد، بناءً در رابطه با ماهیت پدیدهٔ «جنگ» که  یک پدیدهٔ بد است، چنین نقل می گردد: « در جنگ آنچه بد است، که بیشتر انسانهای بد از آن بوجود می آید، به جای آنکه دور سازد.»  و بالمقابل «صلح را یک نمایشنامهٔ استادانهٔ تعقل» دانسته است. با احترام، یوسفی. 


محمد داؤد مومندجدید27.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ګرانه جهانی!

د ژبی او د لغت د دستور، مفتی اعظم، محترم معروفی دی، ستاسی هیله خورا بر ځای ده، هغه بل ایرانی مشربه، هڅی چتیات وایی.

هغه د ایرانی مبتذلی اصطلاح یعنی (موشک) او (باد بزن) یعنی ګوز بزن نه دفاع کوی، ده ځان نه د غوړو او ښوروا، مچ جوړ کړی دی او په نتیجه کی یی وزرونه سوخی.

کلک بی حیا موجود دی،

داسی سړی ته په دری ژبه کی (مهمان نا خوانده اوقی) وایی.

آ چی خدای بی لاری کړی، په لار نشی.

رښتیا هم، څو ورخی کیږی چی د استاد معروفی د طلایی لیکنو او تبصرو د لوستلو نه، چی د ملغلرو، حیثیت لری څخه محرومه یو. هیله ستاسی د پیغام سره، د هغوی د تبصری نه تنویر شو.

مننه جهانی 

عبدالباری جهانیجدید27.03.2024ایالات متحدهhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​دوستان ګرامي سلام و احترامات. چندیست که از محترم انجنیر صاحب معروفی تبصره و یا مضمونی را ندیده ام. خدا کند صحت و عافیت داشته باشد. توقع داشتم که بر تبصره های اخیر محترم احمد آریا در باره همان « قلمروي » چیزی بنویسند، که از صلاحیت بنده خارج بوده است. به هر صورت، این یک یادآوری بېش نبود، تشویش بنده در باره صحت محترم انجنیر صاحب بود. از بارګاه متعال برای جنابشان عمر دراز و صحت کامل را خواستارم. با احترام.

Hazarzbek Tajiashtunجدید27.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

No photo description available.

مفاهیم و واقعات روز:

به قول از ریوتر و راپور نشریه اندیپندنت, تلویزیون ملی افغانستان تحت کنترل طالبان اخیراً سخنرانی منسوب به ملا هیبت الله آخوندزاده را، که در آن وی بر سنگسار و شلاق زدن زنان در ملاء عام تاکید کرد. وی  گفت: " فردا زنان را در ملاء عام سنگسار و شلاق خواهیم زد. همه اینها مخالف دموکراسی شما است." او سپس غربی ها را شیطان پرست توصیف و می افزاید: " من به نمایندگی از طرف خدا و شما از طرف شیطان " می نمایید.

رسامی حالت بالا را که می بینید, نمونه زهره-کفک کشتن مردم که در اروپا قبل از رنسانس معمول بود. تغییر بنیادی و اساسی در دوران رنسانس اروپاییان , مروج سازی نحو  تفکر- فرد- گرایی- محور در برداشت از مسائل بود. مردم اروپا از ظلم بی حد کلیسا , کشیش  و کشتار انوقت مرض وبا بوبانیک,  به تنگ امده به سرکردگی منورین یونانی اول در فلورنس ایتالیا انقلاب رنسانس را اغاز و عمدتا فرانسویان انرا در فرانسه به پیروزی رساندند.

نتیجه عمده انقلاب رنسانس این بود که مردم طرز مروج کلی- بینی و یا برداشت گله- یی- محور  از مفاهیم و مسایل را  که قرنها بین مردم اروپا مروج بود ترک و ضمینه را برای برخورد تحلیلی و واقعی با مفاهیم مساعد ساخت. بعد از رنسانس مردم اروپا با مروج سازی طرز- تفکر- تحلیلی از همه کشورها/ گروپها در همه امور موفق تر بوده سریعتر پیشرفت نموده اند.

حسیب اللهجدید27.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​با سلام مجدد, و,

با عرض معذرت, مه مصراع اول غزل زیبای بیدل در پیام اخیرم, مفقود به مشاهده رسید, که آن به اینطور است:

سیر گلزار که یارب در نظر دارد بهار
از پر طاووس دامن بر کمر دارد بهار


ابوالمعانی بیدل


با احترام
حسیب الله


عبدالقیوم میرزادهجدید27.03.2024هلندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

جناب محترم اکبر یوسفی!

از توجهٔ تان بر نوشتهٔ از این قلم سپاسگزارم.

توضیح و تعریف جنگ و رویدادهای جنگی در سطح جهان و کشور ما موضوع مطرح بحث نوشتهٔ من زیر عنوان« جنگ و خشونت راه حل نیست» نبوده است. همچنان در بارهٔ حاکمیت طالبان بر کشورو تهدید حقوق و آزادی های مردم و عدم تأمین عدالت در جامعه و سایر مسایل اجتماعی در شرایط حاکمیت موجود مقالات متعددی نوشته ام که از ورای همین وبسایت وزین آریانا افغانستان آنلاین در دو سال اخیر منتشر گردیده است. در نوشتهٔ فوق الذکر به صراحت تذکر داده ام که گروه هایی بازمانده از جنایتکاران شورای نظاری و سایرین این جا وآنجا طبل جنگ می نوازند، در کشور های مختلف اروپایی و آسیایی مجالسی دایر میکنند و در هریک از این مجالس از حکومات و سازمانهای گرداننده برای ادامه جنگ وجوه و وسایل مطالبه میکنند، که صد ها نشریهٔ افغانها با نشر این اخبار جنگ و کشتار ذهنیت جامعه را همچنان این پنجاه سال اخیر مخدوش ساخته و در حفظ فرهنگ جنگ کوشا اند.

هدف من از این نوشته از یکطرف آگاهی دهی مردم از اهداف این سیه کاران تاریخ معاصر کشور و از طرف دیگر جلب توجهٔ اهل قلم، نخبگان و آنانیکه درک سالم از منافع ملی کشور دارند به این موضوع که تجربهٔ تاریخ پنجاه سال اخیر کشور ما بصراحت نشان داد که جنگ و خشونت راه حل نیست وباید دربرابر فرهنگ خشونت و جنگ ایستاد و افکار عمومی را در راه صلح، خیر و فلاح از طرق مبارزات مسالمت آمیز جولان داد. سعی میکنم اگر عمر یاری کند در قبال شیوه های این مبارزات در شرایط افغانستان و با درنظرداشت منافع علیای ملی طی مقالات جداگانه بنویسم.

نه من با تیک تاک کار دارم و نه کسی را به این راه مشوق بوده ام. نمیدانم شما از کجا به این موضوع اشاره دارید؟  

با احترام

میرزاده  


عبدالقیوم میرزادهجدید27.03.2024هلندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

محترم اختر یوسفی!

باور کنید من از متن تبصرهٔ تان هیچ نفهمیدم، که منظور تان ازاین متن (عده زیادی از مبلغین ملمعکار رویجنیست چنین توصیه رایگان را میفرمایند. امر دیگری شما که من در خواندن نوشته شما و دیگران  دقت ننموده باشم، بازهم همان نصایح پدرانه عام گویان با سطحی گرایی است. من با صراحت در مورد یک گروه افراطی در کشور واضح گفته بودم، که یک ملت بخصوص زنان کشور در حاکمیت گروه افراطی با امر کرنیل هیبت الله  فرمانده استخبارات  آی. ایس. آی  پاکستان بدون داشتن قانون اتباع کشور سنگسار می شود، نسخه های راه مسمالمت برای چنین جنایات وجود ندارد.  این گروه بدون داشتن قانون اساسی شرعی و مدنی انسانهای مظلوم بیگناه را در کشور سنگسار میکنند، مگر برعکس گلبدین را از قصرهای دارالمان به قصرهای شهر نو کابل انتقال میدهد، هنوز ناراضی جنایتگاران را نشر میکنند، برعکس قوای امنیتی طالبان از جایدادهای غارتکران فراری در کشورحفاظت میکنند.

امر نحاب میهن که در پرتگاه غرق شدن قراردارد، مطلق بوکردن برخورد راه مسمالمت امیز و یا راه قهر امیز دسته اجیر مخالف طالبان شده نمی تونند. این هر دو دسته اجبران بیگانه اتحاد ملی مردم کشور را فراموش کرده اند، مخالفین طالب بنام آرادی افراد عادی طالب ویا هموطنان بیگناه را در کشور می کشند، راه ها راه حل نیست. در صنحنه سیاسی درافغانستان طالب و مخالفین وابسته آن با استخبارات بیگانه ، حقوق توده میلیونی کشور را درنظر ندارند.) چی است؟

برایتان صحتمندی و توفیق آرزو دارم.

با احترام

میرزاده


حسیب الله26.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​پس از تقدیم سلام و احترامات قلبی خدمت دوست  گرامی ام جناب محترم الله محمد خان و بقیه ادب دوستان عزیز, از خداوند متعال صحت کامل و خوشی های فراوان برای همه استدعا نموده, یک شعر زیبای ابوالمعانی بیدل را در صفحه به اشتراک میگذارم, که این اثر هنری زیبا یک کیفیت بهاری منقوش و زیبای را در بغل دارد:
 

از پر طاووس دامن بر کمر دارد بهار
شبنم ما را به حیرت آب می‌باید شدن


کز دل هر ذره توفانی دگر دارد بهار


رنگ دامن چیدن و بوی گل ازخود رفتن‌ست
هر کجا گل می‌کند برگ سفر دارد بهار


جلوه تا دیدی نهان شد رنگ تادیدی شکست
فرصت عرض تماشا اینقدر دارد بهار


محرم نبض رم و آرام ما عشق است وبس
از رگ ‌گل تا خط سنبل خبر دارد بهار


ای خرد چون بوی گل دیگر سراغ ما مگیر
درجنون سرداد ما را تا چه سر دارد بهار


سیر این گلشن غنیمت دان که فرصت بیش نیست
در طلسم خندهٔ‌ گل بال و پر دارد بهار


بوی‌گل عمریست‌ خون‌آلودهٔ‌ رنگست‌ وبس
ناوکی از آه بلبل در جگر دارد بهار


لاله داغ و گل‌ گریبان‌چاک و بلبل نوحه‌گر
غیر عبرت زین چمن دیگر چه بردارد بهار


زندگی می‌باید اسباب طرب معدوم نیست
رنگ هر جا رفته باشد در نظر دارد بهار


زخم دل عمریست درگرد نفس خوابانده‌ام
در گریبانی که من دارم سحر دارد بهار


کهنه درس فطرتیم ای آگهی سرمایگان
چند روزی شد که ما را بی‌خبر دارد بهار


چند باید بود مغرور طراوت های وهم
شبنمستان نیست بیدل چشم تر دارد بهار


ابوالمعانی بیدل


و من الله التوفیق



با تقدیم احترامات فائقه
حسیب الله



دوکتور محمد اکبر یوسفی26.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم عبدالقیوم میرزاده!

عنوان مقالهٔ شما بطور عام، که می گوئید: «جنگ و خشونت راه حل نیست» نا درست نیست. اما کدام «جنگ»؟ طوری که بارها گفته شده است، پس از «جنگ دوم حهانی»  بین دو قدرت  بزرگ رقیب، دیگر «مقابلهٔ» رویاروئی، مانند جنگ های گذشته، چون دوران استعمار قبل از جنگ دوم، ممکن بنظر نمی رسیده است. برای خود آنها «جنگ سرد» انتخاب کرده اند و جنگ های منطقوی گرم را برای برای دیگران. مقابلهٔ آنها زمانی ممکن خواهد بود که اگریکی به خود کشی دست ببرد، دیگر آن هم ختم است. از تفصیل می گذریم. بحران افغانستان واین «جنگ طولانی» را هم  «جنگ نیابتی» می دانند.  طرف های درگیر در داخل، مستخدمین بیش نبوده اند. حال که پس از کنفرانس «دوحه» به تأریخ ۱۵ أگست ۲۰۲۱م، این «امارت اسلامی» دوباره بر اوضاع ممسلط شده است، «جنگ» از جانب طرف های تعیین کننده، «خاتمه یافته» اعلان شده است. این یک طرف که اوضاع را کنترول می کند و خود را مسلط می داند، کدام «طرف مقابل جنگی» را نمی شناسد. اینکه چه نوع حاکمیت  است، چیز دیگریست... به هر صورت حالت چنان «جنگی» نیست. مسئله برین است، که با چنین یک حاکمیت، چه کسانی «بیعت» می کند و چه کسی نه. فقط توجه شما را می خواستم  جلب کنم که طرف های جنگ کیانند. برای شنیدن «تیک تاک» نه وقت است و نه علاقه . با احترام،  یوسفی.


محمد داؤد مومند26.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​تشریح ادبیات چیست، دستور زبان...

محترمه میرمن وهاب واصل که قرار معلوم تسلط خوبی در ساحۀ ادبیات زبان دری داشته و صاحب قریحه شعری هم اند، مضمونی تحت عنوان فوق الذکر در ویب سایت افغان جرمن بدست نشر سپرده اند.

ایشان در یک قسمت مضمون جالب خود از اصطلاح «استاندرد ها» کار گرفته که نادرست و غیر معمول به نظر میرسد.

کلمۀ «ستیندرد» یک لغت زبان انگریزی است که میتوان آن را در السنۀ ملی مردم ما،به لغت معیار ترجمه نمود، به نظر این قلم نباید کلمۀ ستیندرد یا ستیندرد ها را به شکل «استاندرد ها»  نوشت.

فکر میکنم که محترمه میرمن صالحه جان واصل در زمینه از روش ایرانیان متأثر گشته است، ایرانیان بسا اصطلاحات و کلمات را ایرانیزه ساخته و به شکل نادرست مینویسند، مثلاً نام معمول و مروج جهانی «دالر» را به شکل «دلار» مینویسند که یک اصطلاح غیر معمول و احمقانه است.

دلیل تذکرم کدام انتقاد نیست، زیرا توصیحات صالحه جان، شکل تنویری و رهنمایی را دارد، لذا نباید همچو تنویر و رهنمایی، در عین حال گمراه کننده باشد.

امیدوارم صالحه جان واصل که یک میرمن، منوری است و با این جانب به ارتباط جوانمرد، مرحوم عزیز جان واصل، قرابتی هم دارد، از این تذکر، احساس نا آرامی کنند.

Akhtar Yusufi26.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم میرزاده صاحب !

تشکر از اظهارات شما، این شما تنها نیستید که فرمایسات جنگ راه حل راه نیست را تبلیغ مینمایند. عده زیادی از مبلغین ملمعکار رویجنیست چنین توصیه رایگان را میفرمایند. امر دیگری شما که من در خواندن نوشته شما و دیگران  دقت ننموده باشم، بازهم همان نصایح پدرانه عام گویان با سطحی گرایی است. من با صراحت در مورد یک گروه افراطی در کشور واضح گفته بودم، که یک ملت بخصوص زنان کشور در حاکمیت گروه افراطی با امر کرنیل هیبت الله  فرمانده استخبارات  آی. ایس. آی  پاکستان بدون داشتن قانون اتباع کشور سنگسار می شود، نسخه های راه مسمالمت برای چنین جنایات وجود ندارد.  این گروه بدون داشتن قانون اساسی شرعی و مدنی انسانهای مظلوم بیگناه را در کشور سنگسار میکنند، مگر برعکس گلبدین را از قصرهای دارالمان به قصرهای شهر نو کابل انتقال میدهد، هنوز ناراضی جنایتگاران را نشر میکنند، برعکس قوای امنیتی طالبان از جایدادهای غارتکران فراری در کشورحفاظت میکنند.

امر نحاب میهن که در پرتگاه غرق شدن قراردارد، مطلق بوکردن برخورد راه مسمالمت امیز و یا راه قهر امیز دسته اجیر مخالف طالبان شده نمی تونند. این هر دو دسته اجبران بیگانه اتحاد ملی مردم کشور را فراموش کرده اند، مخالفین طالب بنام آرادی افراد عادی طالب ویا هموطنان بیگناه را در کشور می کشند، راه ها راه حل نیست. در صنحنه سیاسی درافغانستان طالب و مخالفین وابسته آن با استخبارات بیگانه ، حقوق توده میلیونی کشور را درنظر ندارند.

امید است که بگو مگر را براه و رسم مشاجرات ادامه ندهیم.

تشکر

الله محمد26.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم حلیم حمیدی صاحب!

با عرض ادب.

به تاسی از فرموده روانشناسانهء روانشناس ابدی بشریت مولانا صاحب/دلیل ماده وار نوشتن: 

 هر عبارت نشان حالتیست

حال چون دست و عبارت آلتیست

مولانا

ماده اول:" خوانندگان محترم آریانا افغانستان آنلاین!"

بلی صاحب، بفرماین. 

ماده دوم:" لطفاً ازین آقای حسیب الله خان بپرسید که در همه متون تحریری خود دیگران را به "بی ادبی"، "حد نشناسی"، "عقده یی" و غیره کلمات نا مناسب یاد می کند،"

 در همهء متون تحریری خود چنین نمی نماید. بنده هم متون وی را می خوانم، مگر اینکه طرف بحث وی تا جاییکه بنده ملاحظه می نمایم، بالایش حملاتی   نموده باشد. اینجا شما می بایست کاپی متن را نشان داده تا خواننده متوجه دقیق موضوع می گردید. هیچ چیز بی ارتباط نیست. 

ماده سوم:" که برایش حق و صلاحیت داده است."

این حق را حملات طرف بحث اش مستقیم برایش اعطا می نماید .

ماده چهارم:" خیلی خنده دار هم می تواند باشد که بر دیگران می تازد،"

حتماٌ در نوشته های دیگران نقاط تازیدن وجود دارد و در صورتیکه نا درست بتازد باید برایش نادرستی ان منطقی نشان داده شود،  تا جلو تازیدن وی گرفته شده بتواند. 

بنده که از سالیان زیاد با وی از طریق همین دو صحفه انترنت اشنا هستم ، که نام شما محترم اصلاٌ اینجا نبود  .  انسان حلیم مانند اسم  شما محترم  بوده و به منطق درست سر خم می کند، اما سبک نوشته خود را دارد. هر کس به سبک و اندازه فهم  خود می نویسد. 

ماده پنجم:" از خود صفت می کند، خودش را صاحب امتیاز "داشته های علوم اجتماعی" می داند"

هیچ کس صاحب امتیاز هیچ چیز نیست در اینجا. همه آزادی خود را داریم و چنین هم باید باشد، زیرا اگر کشور ما غم خور درست می داشت به این حالت مواجع نمی بودیم. 

ماده ششم:" و نمی گذارد که کسان دیگر برین داشته ها بتازد. "

هر کس بخواهد می تواند الی اسمان"  فهم" و "دانش"  خود بتازد، اما باید بالا ی اسب عقل و منطق تازید نه دعو و دشنام و توهین. نامبرده را موقع تازیدن با استدلال و  منطق درست نباید داد.  

ماده هفتم:" و مسخره تر اینست که برای سه شخص اطمینان می دهد که از کسی برای تاخت و تاز خود از جایی پول نمی گیرد."

اینرا بنده هم خواندم و درست اطمینان داده است. 

ماده هشتم:" مگر چه کسی چنین ادعا کرده است."

اگر دقیق مطالعه می نمودید متوجه می گردید که  چه کسی چنین ادعا نموده است.  بنده در یکی از تبصره که در اینجا است خوانده ام:

"  متاسفم که نمی خواهم با افرادی که  با دلایلی حدث میزنم شرکت کنندگان مزد بگیر هستند و در بدل ان وظیفه دارند". 

در اینجا با درایت خاص این اتهام بالایش زده شده است.  

ماده نهم:" وقتی خودش بدون سوال کسی، چنین ادعا می کند، به چه کسی  ربطی دارد. "

نامبرده درست فرموده، نوشته و خواننده  این صحفه شاهد هستند. 

ماده دهم:" هیچ کس از او نپرسیده است، که معاشش چند است."

تا جاییکه به خاطر دارم، نامبرده از معاش خود هم ذکری نه نموده است،  اما اگر شما منظور تان این باشد که نامبرده پول از جایی می گیرد، ان منبع باید احمق مطلق باشد که برای وی پول به خاطر هیچ بدهد، لطفاٌ همان چیزی که دلیلی دادن پول برای وی باشد تحریر بدارید تا کمی بنده نادان در همچو موضوعات روشن گردم.  

 ماده یازدهم:" وقتی حرکات و بلند پروازی های او به رسوائی می انجامد، و فضای تبادل معلومات و نظرات را ملوث می سازد"

 فضا را مخاطبینش ملوث ساختند. همین نوشته شما ملوث کننده است. همه شاهد هستند. عوض اینکه چند سوال پیش پا افتاده وی را   جواب دهند.

بنده از وی دفاع نمی نمایم اما نا مردی است که به حیث نظاره کننده خاموش بنشینم. هر گاه افغانها در برابر همدیگر چنین نا مرد باشند ما نمی توانیم مردانه خود را و کشور خود را اباد نماییم. 

ماده دوازدهم:" و خود را متعرض برملا می سازد،"

صرف نظر از نوشته های دیگر شما، تنها همین نوشته   "معترض" است.     

ماده سیزده هم:" باز به خود اجازۀ "مزاح" می دهد و معذرت های میانخالی به زبان می آورد."

معذرت "میان خالی" بوده نمی تواند. معذرت،  معذرت است. 

ماده چهارده ام:" این شخص چند ساله خواهد باشد؟"

فکر می کنم  از صد بالا نباشد. 

ماده پانزده ام:" آیا کسانی که بنابر ادعای او، مانند او از علوم اجتماعی نداند، حق حرف زدن ندارند.؟"

چرا نی. صد فیصد. حتی یک طفل هم. از اطفال هم می توان اموخت، زیرا انها پاک و صادق هستند. 

ماده شانزده ام:" این نوع معذرت خواستن ها را مردم ما "چهار زانو نشستن بعد از گوز زدن" یاد می کنند. "

عجب. اصل گپ در آخر از غار فکر بیرون شد. بنده هم از دانشمند محترمی  بعد از بخشیدن گوز زدنهای وی معذرت خواستم. با اظهار معذرت از دوستان که همه پر از گوز هستند،  مجبور هستم این کلمه را در اینجا ، چون دوست محترم ما،  در میدان انداخته اند،  خوب تجزیه و تحلیل نماییم،  تا گوزها ی گوز  بر امده،  و موضوع یعنی رودهای فکر ما صاف گردد،  و درست نفس   کشیده بتوانیم. 

در  اینجا ثبت گردیده که گوز اول را یعنی گوز "جاهل" را بالای سه نفر  کی زده است. بعد که این سه نفر در  موقف  گوز زدن قرار گرفتند، گوز زدن های مختلف با مواد مختلفه کیمیاوی از فکر خارج گردیده و فضا را به سویه بیمناک یعنی بوی ناک ساختند،  که می خواستند با زاغ بودنه بگیرند,  که  دفعتاٌ با پرتاپ گوز اتمی  فضای این دریچه از بوی گوز های "منافق" "جاهل" و غیره اتهامات  خلاص شد . بنده در اینجا  وقت و انرژی خود را سال ها است که به مصرف می رسانم، نه بخاطر  وقت گذرانی ، بلکه می خواهم بیاموزم و اگر هم نوشته های بنده اموزنده باشد،  که در اصل نوشته های  بنده نیست بلکه از فرهنگ غنی ما انرا اموخته ام و به آن ایمان، اطمینان و یقین دارم که با اساس نورم های انسانی طرح شده است.  

ماده هفده ام:"  حرکات او  با ادعاهای او وفق نشان نمی دهد. بناءً بهتر است از باز نمودن این "سایت" هم صرفنظر شود. "

امید است مردانه وار به وعده تان عمل نمایید. یعنی چون این سایت را باز نمی نمایید پس از این نوشته هم اطلاعی   نخواهی یافت.امید است مردم ما در اینده بدانند که  معذرت خواستن بعد از گوز زدن در حالت خاص خود که در اینجا این حالت خاص وجود دارد،  مفهوم اخلاقی بسیار بالا دارد و درست است، زیرا این معذرت دفع  منبع گوز اصلی بوده  است. 

برای فهم بهتر باید تذکر داد که "الف" زمانی "ب" را توهین می نماید و "الف" از "ب" معذرت می خواهد، اینرا می توان تا حدودی، بلی تا حدودی چهار زانو نشتن بعد از گوز زدن دانست. اما زمانی "الف"، "ب" را توهین می نماید و "ب" با همان کلمات توهین اموز "الف" وی را متوجه توهین و اتهام نا درست وی می سازد و همزمان از "ب" معذرت هم می خواهد، اینجا موضوع کاملاٌ شکل دیگری به خود می گیرد، که لازم به توضیح اضافی نیست.   

در وجود ما هزاران گرگ و خوک

صالح و نا صالح و خوب و خشوک/زشت


مولانا

عبدالقیوم میرزاده26.03.2024هلندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

آقای محترم اختر یوسفی بعد از عرض سلام در بارهٔ تبصرهٔ تان بر نوشتهٔ من زیر عنوان « جنگ و خشونت راه حل نیست» با آنکه دور از آداب و اصول تبصره نویسی نامی از نویسنده نبرده ایید!! باید نگاشت که:

اگر کمی دقت بخرچ میدادید در نوشته با صراحت اما مؤجز به عوامل عنوان شدهٔ جنگ و خشونت در افغانستان، سازماندهندگان و مجریان آن و پیامد های آن برای کشور و مردم ما اشاره شده است.

شما از یکطرف بصورت مطلق حکم میکنید که:(در اوضاع و احوال کنونی در افغانستان، نصایح عام اظهارات جنگ راه حل نیست، دیگر هیچنوع سودی هم ندارند.) و از طرف دیگر خود به نصایح عام و تأکید به راه های حل مسالمت آمیز مسایل کشور میپردازید.

آقای یوسفی من ندانستم که منظور تان از این تبصره چی است؟ به هرصورت در گزارش من آمده است که: بمنظور روشنی بیشتردر قبال مبارزات مسالمت آمیز،سعی میکنم در آینده طی مقالات جداگانه شیوه های مبارزهٔ مسالمت آمیز را مطابق به شرایط و اوضاع و احوال کشورما با در نظرداشت منافع علیای ملی بنویسم.

با احترام

میرزاده


الله محمد26.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​برادر محترم جناب اختر یوسفی صاحب!

با عرض سلام و ادب به شما محترم.

تبصره شما محترم را در ارتباط مقالهء محترم میرزاده صاحب مطالعه نمودم. 

شما می فرمایید :"

"راه نجات افغانستان از جنگ بدوش افغانها بشمول آنعده طالبان که درکشور افراطیت و راسیزم مذهبی را نمی خواهند میباسند."

بنده با شما محترم همنظر بوده و قابل تذکر میدانم ،  که زمینه بیرون شدن از شرایط فعلی چنانچه بار ها بنده اظهار نموده ام، بدون اینکه کمترین گذشت از اصولی اساسی اسلامی خود نماییم، فوق العاده عالی می باشد.

چنانچه شما تذکر داده اید،  بایست صدای معقول هموطنان با گوش باز شنیده شده،  و از تجارب و مفکوره های خوب انها در انکشاف سیاسی کشور در سطح جامعه جهانی استفاده صورت بگیرد. 

ما باید در شرایط امنیتی خوب فعلی، که بعد از گریز شوروی سابق و غرب امروز ، یعنی دو قدرت به تمام معنی قوی جهان،  همرا  ه با همکاران داخلی شان، انقدر قوی داخل عرصه سیاست داخلی و خارجی بین المللی شده بتوانیم،  و خود را قوی ساخته بتوانیم، که جهان مجبور به تعقیب سیاست ما در منطقه،  با دیدن نفع اقتصادی و سیاسی خود شده،  و نه اینکه ما تمام روز در عقب جهان غرض به رسمیت شناختن خود داد بز نیم.ما راه غیر از این راه نداریم و باید انرا درست و اساسی  تعقیب نماییم. 

ما بهترین  قدرت و تجربه فکری را در کشور و خارج کشور خود داریم، که بایست با هم،  در اثر مفاهمه با هم،  به این اوج سیاست  داخلی و بین المللی خود را برسانیم، قبل از اینکه در معادلات سیاسی جهان تغیرات جبری بیاید. یعنی باید از هر روز و ساعت نظر به شرایط انکشاف سیاست و اقتصاد جهانی به پیشرفت سیاسی و اجتماعی خود ادامه بدهیم. 

شما محترم چنانچه محترم داکتر صاحب تره کی هم در یک مقاله خود اظهار نمود بودند می فرمایید:

"دوری عناصر افراطی عده از رهبری طالبان از قدرت برای نجات افغانستان حتمی شمرده می شوند."

از قدرت اگر هم دور ساخته نشوند،  باید با انها مفاهمه گردد و منطقی، اسلامی، وطنی و غیره  با هم بحث نماییم تا مشکل پیدا گردد، قدرت اصلی نزد پروردگار عالم است که مخلوقات خود را هر  روز  و ساعت و ثانیه با اکسیجن خود  روزی و زندگی می دهد نه قدرت یک چوکی وزارت در افغانستان.   بنده مطمین هستم که با مفاهمه با هم و پیدا نمودن دید وسیع مشکلات اساسی کشور پیدا شده، و در راه حل انها کوشش شده، و با این قافله زندگی،  با جامعه بین المللی به زندگی مسالمت امیز خود ادامه دهیم.

 زمینه ملاقات با چنین شخصیت های به فرموده شما "افراطی" مساعد باید باشد،  تا دیگر هموطنان شان از راه  وطنوالی  راه متعادل را به نفع ملت، منطقه و جهان و در قدم اول خود حکومت ما مانند شاه رگ اصلی پیدا نماییم و انرا در جریان بیاندازیم با یک استراتژی عالی و معقول .

بنده مطمین هستم که چنین  سیاست ،   طرف تایید تما م جهان از مسلمان گرفته تا چینی ها و غیره، قرار می گیرد زیرا  ما قادر به بهترین گول زدن ها هستیم و بهترین بازی کننده گان سیاست جهانی را هم در اختیار داریم،  که باید از انها   مشوره صورت بگیرد و انهم مفت و رایگان.  ما باید غرب و شرق را غرق سیاست معقول خود با چنین شرایط بالای معنوی داشته باشیم.   غرب در مجموع مسکین است، اما غرض پیدا نمودن نان و اب خود به بسا چیزی های ضرروت دارد، که ما می توانیم انها را بدهیم، تا نه تنها انها را کمک نموده بتوانیم بلکه کشور خود را هم از نگاه سیاسی و هم اجتماعی و غیره در سطح چین و امریکا و دبی و ایران و غیره در دراز مدت ترقی بدهیم. ان شالله و من الله توفیق.

نخواندم غیر درس بی نشانی

ورق های کتابم بال عنقاست


بیدل 

حلیم حمیدی26.03.2024میدان وردکhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​خوانندگان محترم آریانا افغانستان آنلاین!

لطفاً ازین آقای حسیب الله خان بپرسید که در همه متون تحریری خود دیگران را به "بی ادبی"، "حد نشناسی"، "عقده یی" و غیره کلمات نا مناسب یاد می کند، که برایش حق و صلاحیت داده است. خیلی خنده دار هم می تواند باشد که بر دیگران می تازد، از خود صفت می کند، خودش را صاحب امتیاز "داشته های علوم اجتماعی" می داند و نمی گذارد که کسان دیگر برین داشته ها بتازد. و مسخره تر اینست که برای سه شخص اطمینان می دهد که از کسی برای تاخت و تاز خود از جایی پول نمی گیرد. مگر چه کسی چنین ادعا کرده است. وقتی خودش بدون سوال کسی، چنین ادعا می کند، به چه کسی  ربطی دارد. هیچ کس از او نپرسیده است، که معاشش چند است. وقتی حرکات و بلند پروازی های او به رسوائی می انجامد، و فضای تبادل معلومات و نظرات را ملوث می سازد و خود را متعرض برملا می سازد، باز به خود اجازۀ "مزاح" می دهد و معذرت های میانخالی به زبان می آورد. این شخص چند ساله خواهد باشد؟ آیا کسانی که بنابر ادعای او، مانند او از علوم اجتماعی نداند، حق حرف زدن ندارند.؟ این نوع معذرت خواستن ها را مردم ما "چهار زانو نشستن بعد از گوز زدن" یاد می کنند.  حرکات او  با ادعاهای او وفق نشان نمی دهد. بناءً بهتر است از باز نمودن این "سایت" هم صرفنظر شود. با احترام حمیدی. 


حسیب الله26.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدیم سلام به همه,


هموطنان محترم و عزیز حلیم جان حمیدی, Hazarzbek Tajiashtun جان و داکتر جان غروال, خواستم برای شما عزیزان خاطر جمعی بدهم, که نه کسی برای من در این رابطه پولی میدهد و نه هم کدام کس و یا کدام مرجعی مرا به این کار توظیف نموده است, خداوند متعال شاهد است که خاص جهت کم شدن مشکلات مردم عزیز ما, که به نظر من این مشکلات متشکل از "کانفلیکت های فردی و اجتماعی" می باشد, خواستم در رابطه داشته های علمی علوم اجتماعی را با هموطنان محترم و عزیزم شریک سازم, همینقدر و بس!


نه در فکر کدام شهرت هستم, نه در فکر کدام منافقت هستم, نه در فکر توهین و تحقیر به کدام انسان هستم. اگر کدام اظهارم, کدام گفته ام, خوش شما عزیزان نیآمده است, به اصطلاح "پول تانرا پس بگیرید." این بود اظهار صادقانه و شرافتمندانه ام در رابطه با پیام های فراوانم. 

موضوع دیگر این است, که اگر چیزی بنویسیم, برخی ها می گویند, چرا نوشت, اگر ننو ئسیم, شاید برخی دیگری بگویند, که, چرا نه نوشت. همان ضرب المثل در اینجا مصداق پیدا می کند که : "اگه گفتی, میگن چرا گفتی, اگه نگفتی, میگن, چرا نگفتی. " توکل بخدا ببینیم چه می شود.

نوت: در ارتباط "تذکرهٔ حلیم جان حمیدی نیز یک مزاح و شوخی بود, ورنه من ضعیف نه ملک قریه هستم, نه ولسوال کدام ولسوالی, نه هم والی کدام ولایت; نه هم مسؤل کنترول تذکره ای کسی; فقط و فقط یک شوخی و مزاح بود. اگر این مزاح ام بالای کسی بد خورده باشد, از این بابت معذرت می خواهم.

یاران زنده و صحبت های شان باقی

و من الله التوفیق


با تقدیم احترامات قلبی

حسیب الله

Akhtar Yusufi26.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​جنگ و خشونت راه حل نیست؟

بلی این حرف کاملأ درست است که جنگ و خشونت راه حل نیست. مگر در عین زمان حقایق جنگ ببگانگان نیز روشن است، مردم مظلوم افغانستان هیچگاهی این جنگ را نخواسته، مردم کشور در پیشبرد این جنگ و قطع جنگ نیابتی جاری دشمنان کشور نقشی ندارد. دشمنان مردم افغانستان برای پیشبرد اهداف شوم ایشان آگاهانه وحدت ملی را با عناوین مختلف در کشور خصمانه از بین بردند. 

در اوضاع و احوال کنونی در افغانستان، نصایح عام اظهارات جنگ راه راه حل نیست، دیگر هیچنوع سودی هم ندارنذ. ماهیت جنگ، صفوف جنگجویان درافغانستان روشن است. برای نجات میهن مبرم است، نجات افغانستان از جنگ و خشونت از آسمان نزول نمی شود، کشورهای دیگر بشمول سارمان ملل متحد مکلفیت نجات افغانستان را ندارند. وظیفه نجات میهن بدوش خود افغانهاست.  این وظایف افغانهاست که از غلافهای و جزایر خورد و کوچک تفرقه، عملکرذ ناکام خارج شوند، برای نجات کشور خود صرفنظر از تعلقات مذهبی، قومی و وابستگیبهای سیاسی گذشته باهم متحد شوند، درغیر آن میهن با توطیه های دشمانش نابود می شوند. با تازه ترین فرامین ضد انسانی سنگسار ملاهیبت الله و چند تن ملایان تندرو افراطی که از طرف استخبارات دشمن برای ویرانی کشور مؤظف گردیده اند ، را حل مسالمت امیز مطلق یگانه راه نجات نظر نمی رسند. اما کشتن صفوف طالبان که مردم عوام کشور هستند، نیز برای آزادی و نجات در افغانستان از فرامین بربریت هیبت الله کمک نمی کنند، راه نجات افغانستان از جنگ بدوش افغانها بشمول آنعده طالبان که درکشور افراطیت و راسیزم مذهبی را نمی خواهند میباسند.

دوری عناصر افراطی عده از رهبری طالبان از قدرت برای نجات افغانستان حتمی شمرده می شوند.

سیدهاشم سدید25.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​از صمیم قلب و با سپاس از هموطنان خوب و نیک خویش خواهش می کنم که نظر خویش را پیرامون ذواتی که اسمای شان در آتی ذکر می شود، ابراز دارند. 
و بفرمایند اینها از زبان  «دری» آگاهی داشتند؟ 

پوهاند عدالاحد
پوهاند الهام

پوهاند همایون (شاید نامش بوده یا اسمش، به یادم نمانده). 

عبدالحی جبیبی 
واصف باختری

زریاب رهنورد

ناظمی، لطیف

هوهنیال پویا فاریابی

و دو سه نفر فرهنگی دیگر کشور که از رموز و قواعد زبان و ادبیات بیشتر از بسیاری اطلاع داشتند و تحصیلات منسجم و مسلکی در خصوص زبان نموده بودند.

برای آنکه سؤتفاهم رخ ندهد، تکرار می کنم که فقط درخصوص علم و دانش شان از زبان دری میخواستم بدانم، نه از موضع سیاسی و موقف اجماعی و مسئله شخصیت و اخلاق و قوم و مذهب ومطالب و قصه های دیگر بشمول شخصیت شان. 

الله محمد25.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

شاعر محترم جناب جهانی صاحب! 

با عرض ادب.
نا گفته نباید گذاشت که ترجمه شعر ابن عربی را واقعاٌ به سبک شاعران کلاسیک،  چنان عالی ترجمه نموده اید،  که بنده را در دفعه اول خواندن جذب مفهم بالای شعر نمود. 
قسمت انگلیسی انرا هم چند بار خواندم،  که کم کسان فکر می کنم قادر به چنین ترجمه باشند ، در صورتیکه   در زمینه عرفان و فلسفه اسلامی معلومات وسیع نداشته باشند.  
به هر صورت با مزاق نازک تان   لبخند نازک زدم.   همیشه خوشی و صحت شما محترم را خواهانم. 


جهان نیست جز تجلی دوست
این من و ما اضافت اوست

بیدل 

الله محمد25.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

دانشمند گرامی و محترم داکتر صاحب غروال!
با عرض سلام و احترام به شما محترم و آرزوی صحت و سلامتی تان از بارگاه خداوند پاک.

بدینوسیله از شما از بی نزاکتی که در برابر شما بزرگوار نموده ام، معذرت خود را ابراز میدارم. 
هر انچه در حق بنده ابراز شده انرا بخشیده و تماماٌ گفتار و لغزشهای خود را در حق شما عزیز و پیر و کلان ما هم پس می گیرم. خداوند شما را عمر طویل اعطا نموده با صحت کامل. 


با همه خامشی و گویایی
به از این فکر نیست در همه حال

پیر سخن بیدل

حلیم حمیدی25.03.2024میدان وردکhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

ډیر ګران او قدرمن ډاکتر صاحب غروال ته د زړه له کومی سلام وړاندی  کوم.

ما ستاسی هدایت قبول کړ او نور می د یاد سوی کس په باب چی څوک به وی او چا به دی ددی وظیفی د پاره ټاکلی وی. اوس غواړم چی د مخه تر هر څه، چی خپله ستونزه تاسی ته بیان کړم، دا یوه لنده کیسه باید تاسی ته ذکر کړم. یوه ښځه او میړه چی سخت یو پر بل ګران وه، میړه ډیر ټوکی وو. میرمن ډیره ساده او صادقه او خوش باوره وه. کوم وخت دوی ته د میلمستیا کارت راغلی وو. میرمن د میړه څخه و غوښتله چی دا ۱۰۰ افغانی واخله او قول راکړه چی پدی میلمستیا کی، هیڅ ټوکی به نه کوی. میړه ۱۰۰ افغانی نوټ (لوټ؟) جیب کی کړ. کله چی محفل ته ولاړ، او هلته یی بی ډولی ولیدله، نو زړه یی په تنګ شو، نو د ۱۰۰ افغانیو لوټ بیرته خپلی میرمنی ته ورکړ او وویل، چی طاقت نسم کولای. زما یو خپلوان «فزیک» تحصیل کړی او ما ته یی د فزیک په باب معلومات را کړ. کله چی د فزیک او په تیره بیا د اتوم فزیک او د څیړنو په باب قصی وکړی، او بیا د هغه سړی وروستی لیکنه  می و لیدله چی ستاسی په پته لیکلی وه او د «حلیم حمیدی» د نوم تر څنګ، د پوښتنی علامه ؟ ایښی وه. کله چی د خپل د ډلی د کوم با قدرت کس څخه «تذکره» غوښتی وه، چی که چیری «حمیدی» د همدی ځای تذکره و نلری، یعنی د میدان وردک څخه نه وی، نو ده ته «حلیم حمیدی» دروغجن دی. اوس تاسی قضاوت وکړی، چی که چیری د وطن او د دنیا په کچه، د    conflict solution معضله مطرح وی، نو لمړی باید داسی کسان د کوم خصوصیات او علمی تجربی خاوندان وی او هم د کومو معتبرو مراجعو څخه تعیین سوی وی. زموږ وطن کی له ډیر پخوا څخه  د جرګو د لاری، شخړی حلیدلی. «پنخګون» یوه ډیر مشهوره کلمه ده چی د اعتماد وړ سپین ږیرو له خوا، د معضلو حل سر ته رسیدلی. دا سړی باید بله وظیفه ولری. معلومه نده چی د آریانا پاڼه کی څومره نفوذ لری. په درناوی. حمیدی

محمد داؤد مومند25.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ما در لسان جنتی و ملتی خود که فارسیست ها و قلاده به گردنان فارس، آن را زبان دوزخ مینامیدند و آنانیکه امزوز به دلیل حب فارس پرستی، به عوض مصطلاحات مبارک ملی و و طنی، بر مدفوع اصطلاحات دولت فارس یعنی ایران موجوده، نشخوار میزنند، ابیاتی داریم، مشعر بر اینکه:

سپی غپیږی، کاروان تیریږی

و یا هم

د سپی په خوله سیند نه مرداریږی

علامه اقبال فرمایی:

ای بسا آذم که ابلیسی کند

لعنت بر محبان و قلاده به ګردنان ایران

لعنت بر جهادی هفت ګانۀ مخلوق پاکستان

من بر جغرافیه و میراث بزرگ اعلیحضرت احمد شاه بابای کبیر علیه السلام از رود اتک تا دریای جیحون و بندر اسلام قلعه ایمان داردم، من ایمان دارم که کشور پاکستان این میراث خوار دولت انگلیس و اسرائیل اول، در منطقه، تجزیه شدنی است، که بدبختانه من تجزیه حکومت ناشروع پاکستان را در حیات خود نخواهم دید.

همانگونه که غبار ملحد و بلشویک و منافق و به قول استاد سیستانی سیاست باز، نادر خان بزرگ را به قول یک انسان مظلوم و از نظر حقوقی، عدیم الاهلیت یعنی مرحوم غلام محمد خان معروف به خان وردک انگلیس میسازد، فارسیست ها و ایجنت های ایران مانند پیروان احمد شاه مسعود جنایتکار و اعضاء جمعیت ستمی ارشد الشیاطین بحران الدین ربانی و پیروان طاهر بدخشی و علی فایق و پدرام و امثال و اقران شان که در مطبوعات و بخصوص شیطان انترنیشنل، امارت اسلامی را بنابر احساس فاشیستی نژادی و زبانی تحت شعار تاجک فوق همه، متهم بر غلامی پاکستان میسازند ولی امارت اسلامی، نه تنها قوای اشغالگر ناتو و حکومات دست نشانده او را مجبور به فرار ساخت بلکه با تحکیم یک حکومت مرکزی دورۀ سردار صاحب محمد هاشم خان رحمت الله علیه، کشور را از تجزیه حتمی نجات داد و عناصر ایران پرست و ایران خواه و فارسیست را به سوگ نشاند که «زبان فارسی مرد»

ملاقات کاظمی ایرانی، که فارسیست های وطنی به وجود او افتخار میکنند با شاغلی متقی وزیر خارجه امارت اسلامی در تهران، مبین پالیسی توسعه طلبانی فرهنگی ایران یعنی تاراج فرهنگی ایران در کشور ماست.

در دورۀ شاهی سفیر بی حیای ایران، خلاف تمام موازین و نزاکت های دیپلوماتیکف به استاد پوهاند رشتین صاحب گفته بود که:« شما میخواهید که پشتو را که یک لهجه است، جاگزین زبان فارسی بسازید..» الته استاد رشتین جواب مناسبی به آن سفیر بی حیای ایرانی داده بود.

امروز که بساری رهبران امارت اسلامی به زبان قوم اکثریت افغانستان صحبت میکنند، فارسیست های ایران خواه را متوحش و مظطرب و نوشادر به دامن ساخته و در سوگ نشسته اند که زبان فارسی مرد.

من به رهبران امارت اسلامی پیشنهاد میکنم که حین صحبت با ایراینان از طریق ترجمان مذاکره کنند.

تقویه زبان ملتی افغانی پشتو، قویترین حربه علیه نفوذ فرهنگی ایران است.

احترام و بکار بردن و ترجیح مصطلحات دری افغانستانف بر مدفوع اصطلاحات ایرانی، معرف وجدان و شعور ملی یک افغان دری زبان است.

ذواتیکه از پوهنتون کابل فارغ شده و هر انکه خود را افغان میداند، به عوض نام مبارک پوهنتون، از مدفوع اصطلاح دانشگاه استفاده میکند، مبین فارسیست بودن و بی فرهنگی بودن و ایران پرستی است.

راغی طالبی نظام وطن لره

گوره ستمیه ګرده تیګه کړه

ستمی را همچو میخ خیمه میخواهم مدام

سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گردنش 

لعنت ایزدی بر ترویج کنندگان اصطلاحات ایرانی  

عبدالباری جهانی25.03.2024ایالات متحدهhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم الله محمدخان در حفظ الهی باشید. از تبصره شما بر ترجمه بنده ممنونم. وقتی سطر اول تبصره شما را میخواندم لرزه بر اندامم مستولی ګردید. چون می فهمیدم که نباید  جرأت ترجمه کلام ابن عربی را مینمودم. اینکه ترجمه بنده مورد پسند شما، دانشمند عزیز، واقع ګردیده نهایت مسرورم و از تشویق شما ممنون. با احترام.

قاسم عالمی25.03.2024کانادا/FotoGallary/CountryIcons/CA.png

​جناب محترم غلام حضرت خان از سویدن!

از توجه و توصیهٔ معقول شما تشکر می کنم. آرزویم احترام به کرامت انسان آزاد و توجه هر یک به حدود حق و مکلفیت انسانی آن، و  پیروی هر یک در برابر تعهدات اجتماعی. و السلام.

الله محمد25.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

جناب محترم جهانی صاحب!
با عرض ادب.


اولاٌ تشکر که شعر بسیار سطح بالای  مرحوم محی الدین ابن عربی را که در حدود هشت صد سال قبل در این جهان می زیست، در اینجا برای ما ترجمه نموده اید. بنده در مورد نامبرده مطالعات زیاد نموده ام و دو باره و دو باره افکار وی را مطالعه می نمایم و از ان زیاد می اموزم. یعنی مطابقت  افکار خود را در جهان هستی با اینها تجربه نموده که لذت خاص خود را در فهم علم و دانش می داشته باشد.  در مورد شعر ترجمه شده شما تبصره خود را در اخیر خواهم نمود اما این عارف وفیلسوف مسلمان تاثیر بسیار عمیق در اندیشه و افکار بشر از خود به جا گذاشته است.  
 شعر را که شما محترم ترجمه نموده محضر عالی "وحدت الوجود" را تمثیل نموده که عارفان جهان همه چه غرب چی شرق از قبیل بیدل، مولانا و غیره این بحر لا یتنهای را دیده اند که خود در ان غرق مانند حبابی هستیم، که منبع افکار همه انها مخصوصاٌ ابن عربی قران کریم و دیگر منابع و عمدتاٌ تفکرات خود شان در باره هستی که کتابش یعنی طبعیت در جلوی شان وجود داشته است، بوده است. در قران کریم امده است که: " وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ واسِعٌ عَلیمٌ"، این تفکر الهی در سطح بالا  وحدت الوجود را به نمایش گذاشته است، که متفکرین اسلامی و غیر اسلامی از ان الهام گرفته اند.

 په جوهر او ماهیت کي زه باقي یم
په ظاهره هسي ښکارم چي فاني یم.

در اینجا ابن عربی واقعاٌ شهکار نموده است و هنر ادبیات را در اوج ان بیان داشته است، یعنی   ازلی و ابدی بودن هستی را نشان می دهد ، که در نهایت آیه بالایی قران را افاده می کند و می فرماید که هرگاه نیست  و فانی گردم و فانی باشم اما جوهر و ماهیت  اصلی وی به بقای خود ادامه می دهد،  یعنی این دو ایه قران " انا لله و انا الیه راجعون و  الله نور السموات والأرض" هم همین وحدت الوجود است که درک ان سطح بالای فکری و از همه مهمتر پاکی و صیقل روح و روان را خواهان است. زندگی و مرگ را در وحدت ازلی و ابدی با هم می بیند. لازم  به تحلیل علمی موضوع از نگاه علم  امروزی یعنی بقای انرژی از یک حالت به حالت دیگر، نیست که به عین نتیجه ختم می گردد. 

این جهان یک فکرتست از عقل کل
عقل چون شاهست وصورتها رسل

مولانا 

غلام حضرت25.03.2024سویدن/FotoGallary/CountryIcons/Sweden.png

​حضور  برادر  عزیز و گرامی قاسم عالمی عرض شود:

به نظر میرسد که تمام امورات بشرِ امروزی از حالت تعادل خارج شده ( در زمینۀ اقتصادی،  محیط زیستی،  اخلاقی، مذهبی، فرهنګی، سیاسی، حقوق بشری،  دموکراسی، اقلیمی و...... ).

بزرگترین دموکراسی های قرن گذشته ( و مدعی قرنِ حاضر ) به عقائد مذهبی پناه بُرده ( هند ، امریکا، اسرائیل ) .

در اوج جنگ سرد از مسائل تروریزم کور اصلاً خبری نبود ولی امروز ...........

امّا اصل مطلب:

به دورۀ پیش از مُلا شدن،  طالب می گفت یا می گوید ( مبتدی کسبِ علم دین ). 

اولین کتاب درسی این طالب جان ( اعم از پشتون و غیر پشتون ) پنج کتاب نام داشت ( تلخیصِ از بوستان و گلستان سعدی ) زیرا پنج کتاب مقدمۀ بود برای تفهیم زبان تخصصی عربی.

جالب اینجاست که نه فارسی زبانان احساس افتخار میکرد از اینکه یک طالب ( مثلاً پشتو زبان ) پنج کتاب میخواند و نه طالبِ پشتو زبان احساس کمی و احساس تحقیر میکرد که مثلاً علمِ مقدماتی اش به زبان فارسی بوده.

این یعنی " تعادل " برقرار بود.

نمیدانم اقای محمد گل مومند آنوقت کجا تشریف داشت که طلاب علم دین را از خواندن پنج کتاب باز دارند؟

و باز جالب اینجاست که به همین طالبِ ( پشتون )  دیروزی،  امروز واکسینِ بی اعتنائی به پنج کتاب و کُل فرهنگ فارسی تزریق شده ( که البته محل تولید و صدور این واکسین مشخص است که در چهار هزار کیلو متری ما قرار دارد و به عنوان روباهِ پیر سایۀ شومِ دُمش هنوز بر سرزمین و تمام داشته های ما مستولی میباشد ).

بناً

توصیۀ بنده بشما و هر افغان پاک سرشت این است که چرندیات هر انسان موسمی و فرصت طلب را جدّی نه پندارند.

یکی از این آدمک های موسمی چند سال پیش در افغان جرمن نوشته بود:

" من بیست ساله هم نبودم که در یکی از مراسم  های رسمی - ملی در حضور مردم علنی شعار دادم که مرگ بر پاکستان ".

ولی

همین آدم ، امروز به  مجسمۀ لشکر نیابتی پاکستان ( رژیم طالب ) سجده روا میدارد.

ریا کاری و تعصب زبانی هم از خود حد و اندازه دارد.

محمد داؤد مومند24.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​شاغلی محترم حسیب الله خان

بعد از عرض احترام

عرایضم در دو مورد، صرف به صیغۀ طنز مطرح شده بود، نه توصیه و رهنمایی.

اینکه از آن تذکر، برداشت تحکم، افاده گردید، قلباً معذرت می طلبم. 

الله محمد24.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم قاسم عالمی!

با عرض ادب.

شما می نویسید:

" روابط شما با «الله محمد‌خان» و سایر افراد که به همه اصطلاحات «استاد» و «ضمیر الله» وغیره و غیره نا می برید،"

فکر می کنم که هیچ در اینجا لزوم نداشت زمانی طرف بحث تان مومند صاحب است، از روابط شان با بنده تحریر بدارید. بنده کدام روابط با مومند صاحب ندارم. ما از طریق این دریچه با تبادله افکار خود پرداخته و این یک امر طبعی است که اشخاص با هم مخرج های مشترک فکری پیدا می نمایند. ضمناٌ نامبرده "روشن ضمیر" می نویسند نه چیزی که شما به ریشخند و توهین  تحریر داشته اید. لطفاٌ کمی در زمینه توجه نمایید که بی موجب اعصاب محترم  تان را در  اینجا لچ ننمایید تا دیگران را برق بگیرد. 

 هر کس آزاد است که چی نوع اصطلاعات را در صورتیکه خواسته باشند استفاده نمایند. 

گفتم به دل، زمانه چه دارد ز گیر و دار ما

خندید و گفت، آنچه نیاید به کار ما 

بیدل 

الله محمد24.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

محترم داکتر غروال!

ماده اول: "او د ستا په لار د ستا همفکره الله محمد هم مسلسل مادواری د خودخواهی  جملی استعمالوی ،"

جملات بنده خود خواهی نیست، بلکه خودخواهی غلط دیگران را ماده وار  نشان می دهد.   بنده زیادتر از دیگران   در بسا موارد  با شما همفکر هستم که با دیگران نیستم و هیچگاه هم در برابر شما بی احترامی نه نموده ام. خود خواهی شما باعث آزار شما می گردد که به دیگران به دعو و دشنام پناه می برید.  بنده هیچگاه به راه کسی روان نیستم. بلکه به راه حق و منطق روان هستم. 

 ماده دوم:"تاسی دواړه په خپلو منافقتونو کښی هیڅکله نشۍ بریالی کیدای"

فرضاٌ بنده  منافق باشم، چون جهالت را قبول ندارم، پس    شما را به حیث داکتر خود انتخاب نموده یعنی شما داکتر منافق هستید.   بنده خودم هستم و آن محترم هم خودش و شما هم خودتان از این جمع و تفریق تان صرف نظر نمایید. بنده زمانی موفق شده ام که شما هنوز در خواب بسر می بردید.    چیزی را که شما موفقیت  فکر می کنید، برای بنده ارزش یک ارزن را ندارد.  اینرا برایتان جدی فکر کنید. 

ماده سوم: "دا چړیان له مینځه تلوونکی او ملی حکومت راتلوونکۍ دی !!!!!:

  اگر این  منافقت نیست چیست، که بنده را با چیزی ارتباط  داد،  که اصلاٌ با ان سر و کار ندارم. اما باید تذکر داد که اینها به مراتب شرافت دارند نسبت به انها که کشور را چور و چپاول نمودند و در اخیر هم فرار نمودند. مسلم که باید اصلاحات مهم صورت گیرد.   

ماده چهارم:"ښاغلیه الله محمده تاسی که پښتو سره تعصب نه درلودای نو باید د اکثریت ژبی ویلو او لیکلو توان مو درلودای"

محترم غروال صاحب، بنده در نوشته قبلی نوشته ام که چون صد فیصد مطمین نیستم در فهم بعضی نکات زبان پشتو، فلهذا به پشتو نه می نویسم. عمرم با زبان ملی پشتو ما گذشته است و بنده مبالغه نه نمی نمایم اگر بنویسم که این زبان را زیاد دوست هم دارم. این ادعای شما اساس ندارد. در ارتباط تعصب مطمین باشید که اصلاٌ با ان بیگانه هستم. یک فیصدی مطالعات بنده در مطالعه ادبیات پشتو گذشته است. 

ماده پنجم: "دا چی اوس چړیان حکومت کوی نو د چاپلوسی او مخ روڼی لپاره اوس آیاتونه هم لیکی "

  "چړیان" را نمی دانم که چی معنی می دهد،  اما از جمله حدس زده می توانم که باید چی معنی بدهد. آن ایت برای شما نوشته شده بود نه به کسی دیگری. زیرا مطابقت می نمود با عملی که شما انجام می د هید.  جان و روانم از درک مفاهیم بالای قرانی پر است. در همان لحظه در ارتباط منافقت که در جمله شما نهفته بود به خاطرم گشت و انرا نوشتم. شما هر چیز را نسبت دلیل که نزد تان است و برای بنده قابل احترام است به دیگرا ن ارتباط می دهید که عمل واقعاٌ غیر اخلاقی و انسانی است.    فهم و دانشیکه که بنده در ساحات مختلفه  اموخته ام در جریان زندگی، به کس  چاپلوسی ممکن نیست نماید ، بلکه  هرگاه دیگران هم به بنده مانند شما   چاپلوسی نمایند که آن  هم نفرت دارم. نوشته شما به مومند صاحب سراسر چاپلوسی است.  

ماده ششم:" محترم مومند صاحب زه د سترو سره شکر کامیاب راوتلۍ یم نو دی چرندیانو ته اندکترین قائل نه یم ددوی سره غیر له هغی هم نور وخت نه ضایع کوم !!!! 

 با اظهار معذرت از مومند صاحب که بنده را توصیه نموده بودند که خود را با محترم غروال مصروف نه نمایم، اما قسمیکه معلوم می گردد نامبرده به ان ضروت دارد که "چرندیانو" می نویسند تا بنده برای این متکبر و مغرور و خود خواه درجه اول  بنویسم.  بنده به توهین کسی شروع نه نموده بودم و این محترم غروال صاحب بودند که با گفتن جاهل بحث را اغاز نمودند و قسمیکه معلوم می گردد باید انرا هم پایان دهند، چنانچه در اخیر جملهء ماده ششم شان نوشته اند. هر گاه بنده از خود دفاع نه نمایم در حق فرهنگ بزرگ ما و وجدانم خیانت نموده ام. 

سطر یقین به حک داد تکرار بی حد ما

این دشت جاده گم کرد از رفت و آمد ما


بیدل 

 

Hazarzbek Tajiashtun24.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​Authored by, Hazarzbek Tajiashtun

Concept translated by, Hazarzbek Tajiashtun

"  Sorry, that I do not communicate with people that I believe are paid participants and have a duty to deviate the sites topics from the current hot issues to no subject discussion. He/She may not participate on behalf of a person, but to perform a duty. By the way I do not believe socialism theology, and no wonder it was passed by so quickly! "

[باز هم ] متاسفم که نمی خواهم با افرادی که  با دلایلی حدث میزنم شرکت کنندگان مزد بگیر هستند و در بدل ان وظیفه دارند موضوعات داغ  روز ویبسایت را با مفاهیم  بی ربط  ان هم متواتر منحرف می سازند, ارتباط  نوشتاری برقرار نمایم. او به نمایندگی از فرد شرکت نمی نماید, بلکه حضوررش ممکن انجام وظیفه باشد. ضمناً من به داکترین فلسفه سوسیالیسم اعتقادی ندارم  و تعجب اور نبود که به این سرعت سریع از  مسیر جهان گذشت!

حسیب الله24.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​پس از تقدیم سلام مجدد خدمت همه,

جناب محترم غروال, آیا شما فکر می کنید, به دلیل آنکه در رشته های فزیک و ریاضی تحصیل نموده اید, حق دارید, به مقابل دیگران "بی ادبی و گستاخی"  نموده خارج از آداب معاشرت به هموطنان تان دشنام بفرستید, یا بطور مثال به مقابل من عقده مندانه برخورد نموده, به چرندیات و بی ادبی دست بزنید؟

که و یا چه چیزی به شما این حق را داده است و یا میدهد, که شما به این شیوهٔ بی ادبانه و غیر علمی بنویسید؟

برای اینکه جناب شما را بصورت دقیقتر متوجهٔ اظهارات نامتعادل, سطحی و چرندیات تان ساخته باشم, به چند سطری از اظهارات بی ادبانه و غیر علمی تان در اینجا می پردازم, تا متوجه شوید که در کدام قسمت ها از حد تان گذشته و دست به سطحی نگری و بی ادبی زده اید!

این هم پیام شما و تبصره های من به اظهارات غیر علمی و بی ادبانهٔ شما:

شما می نویسید:

"مستر کانفلیکت  دا نوره افغانان د تاسو چرندیاتو  ته هیڅ احتیاج نلری ځکه  هغوی په هری برخی کښی د کومپیوټر په وسیله معلومات تر لاسه کولای شی 

او د ستا بیهوده  چرندیاتو لپاره د ما تخصص فزیک او ریاضی  برخو کښی معلومات درکول ضایع د وخت دی  دا ځکه اول تاسی چرندی پدی دواړو برخو کښی بی سواده یاستۍ نو ددی  سبب کیدای شی چی دا موضوع د خپلی  کانفلیکت بیماری خواته کش کړی  لدی کبله یعنی  دستا دی بیماری له کبله د مستر کانفلیکت لقب خاوند شوۍ ئی !!!!

 مستر کانفلیکته لکه خپل تحصیل می په ښه شرائیطو سره خلاص کړ حتی د دوکتوراندم دوره کښی می دوه کاله د اطریش په لیسو کښی د فزیک درس ورکاوه او فزیک انستیتوت کښی تر نیمی شپی ددوکتورا ریسرچ مشغول ووم حتی هفتی اخیر کښی هم !!!    ددوکتورا اخستلو څخه وروسته تخنیکی یونیورستی کښی په علمی څیړنو بوخت شوم او همدارنګه وروسته تر تقاعدی پوری په بین المللی  اتومی انرژی کښی  د نوو انسپیکترانو معرفت د تخنیکی برخو سره په اوږو درلود او وروسته تر تقاعودی پوری د نړۍ په مختلفو ممالکو کښ د ریاکتورونو تفتیشی مسؤلیت می درلود..."

تبصره:

از اظهارات بی ادبانه و گستاخانهٔ غروال به مشاهده می رسد, که غروال یک شخصی است, که در رشتهٔ فزیک و ریاضیات تحصیل نموده است, در ساحات مختلف همان رشتهٔ تحصیلی خودش کار نموده است, در رشته های فزیک و ریاضات در مکاتبی هم تدریس نموده است, بلاخره در رشته های تحصیلی خودش حتما هم که موفق بوده است, زیرا یک عمر موفقانه در ساحات مختلف همان رشته های تحصیلی خودش موفقانه کار کرده است; من شخصا این همه موفقیت های غروال را در رشته های فزیک و ریاضیات برایش از دل و جان و از صمیم قلب تبریک گفته قابل ستایش هم می پندارم!

اما با آنهم غروال, از علوم اجتماعی, از داشته های علوم اجتماعی معلومات کافی ندارد, اما تصور می کند, چونکه چند صبای اندکی فزیک و اندکی ریاضیات خوانده است, حالا حق دارد, که دعوای فهم و دانش را در همه ساحات علوم اجتماعی نیز داشته باشد; این است دلیل اصلی همه بی ادبی ها و گستاخی های داکتر غروال!

در عین زمان غروال به حیث یک شخصی به مشاهده می رسد, که, با وجود تحصیلات تخصصی اش در رشته های فزیک و ریاضیات, به اصطلاح "سخت" یا "شدیدا" به یک نوعی "سیاست زده" شده است!

مشکلات فعلی داکتر غروال این است, که فکر می کند از طریق لقب گذاشتن بالای دیگران, دشنام فرستادن به دیگران, می تواند ثابت بسازد, که وی یک شخص وارد در همه مسائل است, در حالیکه تحصیلات وی, قسمیکه به مشاهده می رسد, فقط و فقط در علوم فزیک و ریاضیات است, اما غروال تصور می کند, که وی می تواند, از لابلای لقب گذاشت بالای دیگران و دشنام فرستادن به دیگران, خودش را بزرگ و مهم جلوه دهد, اما نتیجه عکس قضیه است!

خواهشم از جناب داکتر غروال این است, که لطفا قبل از نوشتن هر جمله چند بار فکر نموده, بعدش بنویسند, زیرا زبان علوم ریاضیات و فزیک از زبان بطور مثال علوم اجتماعیات اندکی فرق دارد!

در غیر صورت, از دیدگاهٔ علوم اجتماعی, جناب غروال, با چنین اظهارات نامتعادل و بی ادبانه اش, یک شخص کمسواد جلوه می کند!

آیا جای حیف نیست, که یک داکتر فزیک و ریاضیات ما, از اثر عدم دقت اش در تحریر, چنین کمسواد و بی معلومات جلوه نماید؟

پاسخ سوال به نظر من مثبت است.

از دیدگاهٔ کانفلیکت شناسی, جناب داکتر غروال به کدام نوع "عقده" دچار است, که تصور می کند, با دشنام دادن به دیگران, با لقب های بی جا گذاشتن بالای دیگران, احساسات وی ارضا می گردد, اما متوجه آن نیست که با این نوع اعمال زشت اجتماعی خودش, ملال آور خاطر دیگران نیز می گردد.

با تقدیم احترام

حسیب الله


محمد داؤد مومند24.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​شاغلی محترم عالمی

سخنان و اتهامات جناب عالی به فیر های تفنگ های قدیمی که به نام دهن پر و چقمقی یاد میشدند، شباهت دارد، مگر فرهنگیان همانند جناب عالی پشتون ها را افغان غول و زبان شان را زبان دوزخ نمی گفتند؟

بخوان و بدان که این قام خود را تاریخ زنده افغانستان میشمارد.

تداوم استدلال با با جناب را، حماقت تلقی میکنم.

روز تان و ترنگ تان  خوش . کباب و شراب تان نوش جان

محمد داؤد مومند24.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​برادر گرانقدر الله محمد خان گرامی در حفط الهی باشید.

خدمت شما به عرض بر سانم که این رباعی شیخ سعدی:

سعدیا روز اول حسن به ترکان دادند

عقل و دانش همه با مردم ایران دادند

عشوه و ناز و کرشمه همه با مردم هند

خری و احمقی و جهل به افغان دادند.

را حدود دوازده سال قبل در یک رسالۀ تاریخی و تحقیقی دانشمند و نویسندۀ توانا داکتر سید حمیدالله روغ، خواهر زادۀ داکتر  هاشمیان منتشرۀ ویب سایت افغان جرمن، مطالعه نمودم، گرچه شاغلی محترم روغ، نام افغان را در شعر سعدی مربوط به قوم افغان، افغانستان نمیداند که این قلم بدان موافقت ندارم چنانکه فردوسی قبل از سعدی از نام افغان در ابیات خود، تذکراتی دارد، که همین قوم افغان افغانستان امروزی است.

شاید منظور فردوسی و بسیاری از نویسندگان دیگر، نام افغان معادل پشتون بوده باشد، چنانکه در سراسر افغانستان نام افغان معادل پشتون شمرده میشد و زبان فغانی نیز مفهوم زبان پختو یا پشتو را داشت، چنانکه امیر عبدالرحمن خان در کتاب تاریخ خود و علامه محمود طرزی در سراج الاخبار، نام افغانی را به همین مفهوم بکار برده اند.

این رباعی شیخ سعدی در گوگل نیز وجود دارد و آن را مأخوذ، به فرهنگ «انندراج» که در سدۀ نوزدهم میلادی آن را کاملترین فرهنگ زبان فارسی در عصر خود میدانند، ساخته اند.

ناگفته نماند که حدود پنج یا شش سال قبل، شاغلی محترم سید رفعت حسینی که بیشتر از 22 جلد تألیفات دارد در ویب سایت افغان بیساری از شعراء نامدار این منطقه منجمله عارف بزرگ سنایی را بصورت مستند متهم به زن ستیزی نمودو گویا انقلابی در ویب سایت افغان جرمن به وجود آورد.

این امکان نیز وجود دارد که این رباعی شیخ سعدی را از متون کتب او بنابر زشتی آن خارج ساخته باشند، مثالی در مورد ادعای میر صدیق فرهنگ است که در کتاب معروف «افغانستان درپنج قرن اخیر»شاخۀ خلجی یا غلزی قوم پشتون را، از نطفۀ نا مشروع دانسته ولی ان صفحه یا صفحات را در گوگل حذف نموده اند.

امیدوارم معلومات فوق الذکر برایتان در مورد سؤال مطروحه تان بسنده  باشد.

قاسم عالمی24.03.2024کانادا/FotoGallary/CountryIcons/CA.png

 سلام جناب مومند! 

چنین نیست که دیگران عقل نداشته باشند تا درست و نا درست را از هم فرق کنند. خوانندگان با کلمات عجیب و غریب شما خوب آشنائی دارند. روابط شما با «الله محمد‌خان» و سایر افراد که به همه اصطلاحات «استاد» و «ضمیر الله» وغیره و غیره نام می برید، موقف برتری نژادی گروپ شما، تعفن  نا راحت کننده  به بار آورده است.  پوشش ظاهری در تحت سمبول های اسلامی، گناه شما را از  ذکر کلمات چون «توپخانه» که حتماً هدف تان، محل شهر قندهار است، کم نمی سازد. از جانب دیگر نسبت دادن کلمهٔ «فارسیست» به یک افغان تبعهٔ کشور با وجود اختلاف نظر شما، با شخص، دور از هر نوع کلتور سیاسی و نورم های حقوق انسانی است. با ذکر کلمهٔ «سلام محمدی» اعتبار تانرا بلندتر برده نمی تواند. ما همه مسلمان هستیم. اینجا، بحث بر اسلام نیست. شما یک شخص را منسوب به محل و یا متکلم به یک زبان مورد تنفر و تحقیر قرار می دهید و با حمایت از  موقف تفتیش عقاید دوست تان، شخص را به «فرار» از بحث مهر می زنید. شما چه ربطی به سوالات شخص دیگر دارید ختم، عالمی.. 


دوکتور غروال24.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​مستر کانفلیکت  دا نوره افغانان د تاسو چرندیاتو  ته هیڅ احتیاج نلری ځکه  هغوی په هری برخی کښی د کومپیوټر په وسیله معلومات تر لاسه کولای شی او د ستا بیهوده  چرندیاتو لپاره د ما تخصص فزیک او ریاضی  برخو کښی معلومات درکول ضایع د وخت دی  دا ځکه اول تاسی چرندی پدی دواړو برخو کښی بی سواده یاستۍ نو ددی  سبب کیدای شی چی دا موضوع د خپلی  کانفلیکت بیماری خواته کش کړی  لدی کبله یعنی  دستا دی بیماری له کبله د مستر کانفلیکت لقب خاوند شوۍ ئی !!!!

 مستر کانفلیکته لکه خپل تحصیل می په ښه شرائیطو سره خلاص کړ حتی د دوکتوراندم دوره کښی می دوه کاله د اطریش په لیسو کښی د فزیک درس ورکاوه او فزیک انستیتوت کښی تر نیمی شپی ددوکتورا ریسرچ مشغول ووم حتی هفتی اخیر کښی هم !!!    ددوکتورا اخستلو څخه وروسته تخنیکی یونیورستی کښی په علمی څیړنو بوخت شوم او همدارنګه وروسته تر تقاعدی پوری په بین المللی  اتومی انرژی کښی  د نوو انسپیکترانو معرفت د تخنیکی برخو سره په اوږو درلود او وروسته تر تقاعودی پوری د نړۍ په مختلفو ممالکو کښ د ریاکتورونو تفتیشی مسؤلیت می درلود اما تاسی ( که د الله محمد اشاره باندی سم پوه شوۍ ووم نو تاسی روحیات لوستی دی )  خپل مسلک د نورو افغانانو تحقیراو سرزنش لپاره کاروۍ او ویل شوی روحیات د کانفلیکت ایجادولو لپاره استعمالوی د ستا دا ډول د خودخواهی منفی استفاده کول   دا د ستا  ستر خیانت د افغانانو سره دی او د ستا په لار د ستا همفکره الله محمد هم مسلسل مادواری د خودخواهی  جملی استعمالوی ، تاسی دواړه په خپلو منافقتونو کښی هیڅکله نشۍ بریالی کیدای  دا چړیان له مینځه تلوونکی او ملی حکومت راتلوونکۍ دی !!!!!

یاده : پورته یادو مشغولیتونو باره کښی تحریری اسناد موجود دی او نه لکه د تاسو په شان درواغو چرندیات !!!!

ښاغلیه الله محمده تاسی که پښتو سره تعصب نه درلودای نو باید د اکثریت ژبی ویلو او لیکلو توان مو درلودای دا چی اوس چړیان حکومت کوی نو د چاپلوسی او مخ روڼی لپاره اوس آیاتونه هم لیکی بلی د ستر مرحوم محمد ګل مومند پیژندګلوی دداسی اشخاصو څخه موجوده وه او همدا سبب وو چی د کوڅیانو له خوا دده مسخره کیدو هلی ځلی روانی وی او همیش به دده تخریبکاری تبلیغ کاوه  لکه د مثال په توګه چی محمد ګل مومند رادیو ته ژغ ډبلۍ وائی  او هغه محترم دا محکمه متعصبه مفتخوره طائيفه ډیره ښه پیژندلی وه !!!!! شف شف د ما عادت ندی !!!!

محترم مومند صاحب زه د سترو سره شکر کامیاب راوتلۍ یم نو دی چرندیانو ته اندکترین قائل نه یم ددوی سره غیر له هغی هم نور وخت نه ضایع کوم !!!!

الله محمد24.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دوست گرامی مومند صاحب عزیز و مهربان!

با عرض سلام محمدی یعنی اسلامی و آرزوی صحت شما مبارک در ماه مبارک رمضان. 

شما محترم با دوستی در این صحفه می نویسید:

"برادر ارجمند!  آیا اطلاع دارید که شیخ سعدی ایرانی که او را مفکر بزرگ و سمبول انسان دوستی میدانند، در یک رباعی خود به توهین بزرگ و تاریخی مردم ما پرداخته و مینویسد که:

خری و احمقی و جهل به افغان دادند".

بنده اثار عارف فوق را مطالعه نموده ام، یعنی "گلستان" و بوستان" وی را، لاکن متوجه همچو جملهء نشده ام. و یا هم اینکه احتمالاٌ در نسخه های که نزد بنده است،  نوشته نباشد و چون نمی توانم نسبت نداشتن وقت هر دو نسخه را دو باره بخوانم، فلهذا از شما خواهشمندم که بنویسید که جمله بالا در کدام نسخه و در کجا چاپ شده است. 

البته قابل ذکر است که از عارفی به سطح سعدی تصور این نمی رود که چنین فرموده باشند و احتمالاٌ کسی دیگری که با دلایل خاص خود انرا در کدام نسخه چاپی داخل نموده باشد. 

برای اینکه موضوع واضع گردد باید به نسخه های که بعد از وفات نامبرده هفت صد هشت صد سال قبل که حتماٌ در ایران موجود است مراجعه گردد تا این موضوع وضاحت پیدا نماید. در صورتیکه در آن نسخه ها همچو چیزی پیدا گردد درستی و نا درستی موضوع اشکار می گردد. هر گاه کدام دوستی در ایران داشته باشید از وی تقاضا نمایید تا در وزارت فرهنگ انکشور مراجعه نموده و انها را از موضوع مطلع نموده تا انها در همچو موضوع مهم مصدر کمک شده بتوانند تا در رفع این نقیضه پرداخته شود، زیرا موضوع طرف علاقه دو کشور باید باشد. و یا احتمالاٌ نسخه های قدیمی در کدام کتابخانه ایران باشد که با خواندن ان در یک موضوع مهم وضاحت حاصل می گردد. هر گاه بنده به همچو نسخه های قدیمی دسترسی می داشتم ، حتماٌ انرا دو باره می خواندم تا از یک طرف روح و روانم را با آن صیقل دهم و از طرف دیگر احتمالاٌ ان نقطه را پیدا نمایم و یا هم نه نمایم. 

شخص بنده افکار والای نامبرده که که درک نموده ام همچو چیزی را از وی بعید می دانم،  چنانچه زیاد راجع به اخلاق نیکو نوشته است مثلاٌ در باب "عالم تربیه" در کتاب بوستان خود می فرماید:

بنام خداوند جان آفرین

حکیم سخن در زبان آفرین

کمالست در نفس انسان سخن

تو خود را بگفتار نا قص مکن

چرا گوید آن چیز در خفیه مرد

که گر فاش گردد شود روی زرد

مگوی آنچه طاقت نداری شنود

که جو گشته گندم نخواهی درود

و دشنام گویی دعا نشنوی

به جز کشته خویشتن ندروی

به صدها و هزار ها همچو افکار این عارف بزرگ در موضوعات مختلف مانند تواضع، رضا، قناعت و غیره  را می توان خواند و درک نمود که همچو چیزی از وی بعید به نظر می خورد در مورد یک گروپی از انسان ها اظهار نموده باشد، اما بازهم شما به اساس مشوره بالایی بنده به تحقیق تاریخی در زمینه پرداخته تا موضوع روشن گردد. شما محترم در همین جا از سالیان زیاد به این طرف متوجه هستید به چی اندازه غلطی ها بنام درست در مورد اشخاص اظهار می گردد.

شما باز هم می نویسید:   

"شما در مورد این گفتار نا هنجار سمبل انسانیت و انسان دوستی مفکر ایرانی چه فکر میکنید؟"

اینکه ان دوست چی می نویسند موضوع ان دوست است اما بنده چون این انسان هم آموزگار بنده بوده حتی در دورانهای گذشته، فلهذا نظرم را برایتان نوشتم. 

برق عشقیم شعله می خندیم

ابر شوقیم ناله می باریم


بیدل

حسیب الله24.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدیم سلام و احترام خدمت همه,

جناب محترم داؤد مومند سلام و احترام به شما محترم تقدیم نموده, از جناب شما تشکری میکنم که مرا متوجهٔ "ریش سفیدی و دکترای جناب غروال فرموده اید.

در قسمت دکترای جناب غروال, مرا نظر این است, که من شخصا متأسفانه تا به اکنون اقبال آنرا نیافته ام, که کدام مضمونی, کدام مقاله ای, کدام کتابی از جناب غروال را به مطالعه داشته باشم, که محتوی آنر موضوع و یا موضوعات تخصصی مربوطهٔ جناب ایشان تشکیل داده باشد, هر گاه با چنین چیزی سر خوردم و یا بر خوردم, حتما در باره نظر ام را ابراز خواهد داشتم.

در قسمت "ریش سفیدی" جناب غروال, فرمودهٔ جناب شما درست است, این یک اصل کلتوری ما افغانها است, که باید به "ریش سفیدان و بزرگسالان" خود احترام نمائیم, اما این اصل کلتوری ما یک پیش شرط نیز دارد, که "ریش سفیدان محترم ما باید هم تا حد امکان حد و حدود خودشانرا بشناسند, یعنی سبب آزار و اذیت دیگران نشوند!

در قسمت جناب غروال مرا نظر این است, که جناب ایشان حد و حدود خودشانرا نمی شناسند, زیرا جناب ایشان نظر به داشتن کدام نوع "عقده" بی جا و بی اساس به داشته های علوم اجتماعی می تازند, با وجود آنکه جامعهٔ جنگزدهٔ ما نیاز شدید به داشتن چنین اندوخته های علمی علوم اجتماعی دارد!

بطور مثال: ما در افغانستان عزیز متأسفانه انبوهی از "کانفلیکت ها" , "ناسازگاری ها" , "تقابلات" و "کشمکش های" فردی و گروهی و غیره انواع آن کانفلیکت ها دچار و گرفتار هستیم, که باید به یاری خداوند متعال و از ورای داشته های علمی نیک به حل آنها بپردازیم, یا لااقل از شدت آنها جلو گیری نمائیم. من به همین دلیل, مخلصانه بحث داشته های علوم اجتماعی در ساحه و ساحات "کانفلیکت ها" و "مدیریت کانفلیکت ها" را با هموطنان عزیز و گرامی ام در میان گذاشته ام, بدون شک که من این کار را مخلصانه, خاصعانه, خاشعانه و فروتنانه نموده ام, زیرا فکر کردم زمانیکه ما انبوهی از کانفلیکت ها را داریم, چرا جهت پیدا کردن راه های حل آن نیندیشیم. حالا جناب غروال, جناب Hazarzbek Tajiashtun و جناب نمیدانم "حلیم حمیدی باشندهٔ میدان وردک؟" نظر به دلایل مختلف و مجهول شان, به مقابل این عمل نیک و مخلصانهٔ من, هر یک به نوعی, حساسیت های عجیب و غیریبی, بعضا, تهوع آوری, از خود شان, به مشاهده می رسانند. دلیل چیست؟

بطور مثال, جناب غروال, نظر به کدام نوع "عقدهٔ شخصی" که عاید حال اش می باشد, که البته یکی از انواع "کانفلیکت ها" محسوب می شود, در پیام اخیر خودش, باز هم  "دوازده مرتبه" بدون موجب, بر من می تازد, بلی "دوازده مرتبه در یک بخشی از پیام اش, به شخصی می تازد, که وی, فقط و فقط خواسته است, یک بخش کوچک از داشته های علوم اجتماعی را, که بخش "مدیریت کانفلیکت ها" می باشد, برای ملت و مردمش اندکی تشریح و توضیح نماید.

لطفا, همه بخوانید که این "ریش سفید ما" که جناب غروال باشد, چه می نویسد. این شما و این هم همان بخش پیام اخیر وی:

غروال می نویسد:

"لکه چی ماته لږ څه دا دواړه مستر کانفلیکت او الله محمد څرګند شوی دی باالخصوص مستر کانفلیکت نوموړۍ ډیر چالاکه او خودپسنده شخص دی ( لکه چی محترم حلیم حمیدی صاحب ډیر فوقالعاده  درک کړۍ وو ) کله می چی ځینی الفاظ تر سترګو شول نو بیره راته پیداشوه چی دا زیږ افغان مومند صاحب ددوی چالاکی لومی کښی راګیر نشی ، یو وخت زیږ افغان محترم حلیم حمیدی صاحب د مستر کانفلیکت حیصه کښی نظر څرګند کړ چی دا مستر کانفلیکت خودپسنده او ځان تر ټولو ښه تره بولی ! مستر کانفلیکت فورآ د محترم حلیم حمیدی څخه د ځای رجستری  تحریری تصدیق غوښتنه وکړه نو ماته ددی بیمار کانفلیکت دا کلنکاری خورا بده څرګنده شوه او راته معلومه شوه چی دا د کانفلیکت بیمار خپل حدود له لاسه ورکړیدی نو محترم  اصیل افغان حلیم حمیدی صاحب ته می نوشته کړل چی دا شخص دائیم چرندیات وائی نو دده سره د بحث وخت ضائیع کیدل دی  او وروسته هغه هم  خپله لیکنه د مستر کانفلیکت سره ختمه کړه ۰ مستر کانفلیکت ادعا کوله چی زه په اریانا افغانستان ویب سایت کښی افغانانو ته ښکنځل کوم او بد ورته وایم کله چی څرګنده شوه چی خپله منافق شیطان مستر کانفلیکت  د ما له خوا د انتقادونو مرکز دی او نه نور  لنډه دا چی داسی کسان د چاپلوسی ضرورت کښی تام غلامان کیږی او چی موقع ورته برابره شی نو بیا د ظالمو بادارانو څیری ښکاره کوی !!!!"

ختم نقل قول از غروال.

سوال این است, که چگونه میتوان غروال را متوجهٔ این اشتباه اش ساخت؟

حل یک کانفلیکت, راهٔ متوجه ساختن را به ما معرفی میدارد.


یاران زنده و صحبت باقی

و من الله التوفیق


با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله

محمد داؤد مومند24.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​دوست روشن ضمیر الله محمد خان گرامی

بعد از عرض مراتب احترام و تمنیات نیک

اعتراف میکنم که با تذکار نام مفکر محمد گل مومند در پیام دوستنانۀ خود، خدمت  جناب داکتر صاحب، مرتکب حماقت بزرگ و بی ضرورتی شدم، اما آمده را ردی نیست و ندامت من سودی ندارد.

از حضور تان مجدداً خاضعانه ملتجی ام که از صحبت بیشتر بر این مباحث، که نتیجۀ مطلوبی بر آن منتج نیست خود داری شود، زیرا طوالت این موضوعات موجب بروز ... بیشتر خواهد شد، جناب شما که انسان نکته سنج و نکته دان و بیدل شناس هستید، که کار هرکسی منجمله این برادر کمسواد تان نیست به کنه منظور التجای من متوجه شده باشید.

این قلم تا به یک پیمانهً زره بینی، ملهم از وصایا و تفکرات بابای خود هستم، امیدوارم، در ابراز نظریات خود در طول سالیان متمادی رو سیاه نشده و نام بابای بزرگمان را بد نکرده باشم و اگر چنین مطلوبی در گفتار و اقوال و تلقیاتم در تباین قرار گرفته باشد، لعنت ایزدی بر من و قلم من.

با استدراک موشگفانۀ حضرت عالی از معروضه ام مراتب شکران و امتنان خود را ابراز داشته و با تقبل آن، این یکی دو بیت حضرت علامه اقبال، که در کتاب جاوید نامه، سفر روحانی به افلاک دارد و با بزرگان کره خاکی منجله علامه سید جمال الدین، که در معیت شان در نماز اشتراک میورزند، فرموده اند:

رفتم و دیدم دو مرد اند قیام

مقتدی تاتار و افغانی امام

من ز جا بر خواستم بعد از نماز

دست او بوسیدم از راه نیاز

من اکنون به مشرب علامه اقبال دست های مبارک شما را از راه نیاز بوسیده ، که احساس امتنانم را ، با  درک روحانی و تصوفی تان از التجای مجدد معروضه ام،  با بزرگواری تان پذیرفته اید. 

باعرض حرمت فراوان

در فرد بالا منظور از (تاتار) خود علامه اقبال است، که به امامت علامه صاحب افغانی،به اداء نماز می پردازند

 

الله محمد23.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دوست گرامی محترم مومند  صاحب عزیز!

با عرض ادب.

گرچه  زبان مادری بنده پشتو نیست، اما تا حدود صد فیصد می توانم انرا درک نمایم. 

لطفاٌ هرگاه در مورد نکات ذیل که در تبصره اخیر محترم داکتر غروال می باشد،   روشنی بیاندازید مایه خوشی بنده می گردد : 

موضوع در ارتباط محمد گل مومند صاحب است که بنده اصلاٌ وی را نمی شناسم و فقط اینجا که شما با دوستان تبصره می نمایید بعضاٌ در مورد ان می خوانم.  

1-"او ماته هم دده غیرت او همت په کوچنیوالی کښی څرګند شوۍ دی  یعنی د ګینک قد متعصب وزیر ( ګمان کوم چی دا متعصب ګینک عبدالمجید نومیده )  غوښتل چی  رحمان بابا ښونځۍ له مینځه یووسی ، او متعلمین خپلو منطقو ته ولیږل  شی ،"

این وزیر کی بوده. همان عبدالمجید خان که یک زمانی وزیر معارف بوده  است. و ایا شما هم از این موضوع اطلاع دارید که نامبرده چنین اظهار نموده باشد، در حالیکه فکر می کنم همچو موضوع از صلاحیت یک وزیر بالا بوده باشد. ضمناٌ هرگاه همچو اظهاری شده باشد دلیل آن چی بوده است. آیا شما در این مورد روشنی انداخته می توانید. 

 2-"مونږ یوه ډلګۍ د غیرتی مومند صاحب کورته ورغلو او دده څخه مو د کومک غوښتنه وکړه"

در اینجا هم سوال اول طرح می گردد که چرا مکتب را تاسس نمودند که حالا می خواهند پس نمایند.  ضمناٌ  این از صلاحیت یک وزیر بوده نمی تواند. 

3-"نو هغه پاک نفسه مستقیمآ راته وویل چی د خاوری نجات لپاره د    پښتنو وینی بهیدلی دی او اوس عیش او عشرت فارسی زبانان کوی "

چطور همچو یک انسان فهمیده چنین حرفی را در برابر متعلمین می زند و  انها را احساساتی  می نماید، عوض اینکه با مراجعه انها نزد وی با مقامات موضوع را طرح می نمودند، زیرا این یک موضوع اساس ملی کشور بوده است.    راه حلی برای آن  در صورتیکه این موضوع درست بوده باشد، می نمودند.   

4-"مونږ پښتانه ډیر ساده یو او زړونو کښی ډیر نرمښت لرو او همیش مو باداری ددی بی همته فارسی بانانو ته پری ایښی دی ،"

این کسانیکه ان محترم فرموده اند،  که باداری می نمودند،  کها بودند. مرحوم مومند صاحب در کدام دوران زندگی می نمودند و به حیث یک شخصیت ملی چطور "بی همته" فار سی ز بانان می گوید. آیا از چنین شخصیتی چنین اظهار نظر احتمال دارد؟ که یک گروه از مردم را که به یک زبان دیگری غیر از وی تکلم می نماید چنین بی همت صدا بز نند. برای بنده موضوع فارسی و پشتو اصلاٌ مطرح نیست و اینقدر کوچک نگاه ندارم. 

5-"اوس  دما له لاسه د تاسو لیسی ژغورنی باره کښی هیڅ نه کیږی "

فهمیده نمی شود که با وجود که شما از وی زیاد به خوبی یاد می نمایید، چطور قادر به حل همچو یک موضوع شده نتوانسته، چنانچه به وضاحت انرا اظهار می دارد، و نا توانی خود را نزد چند نفر متعلم اظهار می دارد که نزد شان به کمک آمده اند. 

6-"او هغه غیرتی افغان د ځای څخه پورته شو او وروسته له څو دقیقو ئی ځان  سره تفنګچه راوړه"

اینجا موضوع جالب می گردد. 

7-"او د مونږ له ګروپ څخه لوړ عمر ته ئی  ورکړه او ورته وئی ویل چی دا متعصب وزیر پدی تفنګچه مړ کړۍ"

هرگاه آن مرحومی چنین شخصیتی داشته بوده باشند و یک فرد ملی هم بوده باشند و قادر به صحبت با یک وزیر و یا حکومت و دولت در زمینه نباشد پس چرا نزد وی متعلمین مراجعه نموده بودند.  

8-"او دده مرداریدو غږ زه کوم .

بنده فکر نمی کنم که آن مرحومی انقدر احمق بوده باشد که چنین اظهار نماید. قسمیکه معلوم می گردد آن متعلمین از مرحومی کرده هوشیار بوده اند و چنین نه نموده باشند. بنده در زمینه کدام اطلاعی از ان زمان ها ندارم که با  اسلحه به جان وزیر رفته اند و یا خیر. اطلاع شما شاید بهتر باشد. 

9-"یعنی دا متعصب ما مړ کړۍ دی"

در اینجا احتمالاٌ جریان طوری دیگری بوده باشد.  

10-"دائی هم اضافه کړ چی غږ کول خو د مونږ او تاسو  پښتنو کښی تهدابی رواج لری او دا پښتنی رواج باید وساتو !!!"

"غږ کول" در اینجا چی معنی می دهد.

برادر نهایت گرامی معذرت بنده را قبلاٌ قبول بفرمایید، زیرا محتویات نوشته انقدر متاثر کننده است که بنده غیر از اینکه به شما مراجعه نمایم کسی دیگری را سراغ نتوانستم. 

 بنده را هم مانند آن  یکی از متعلمین که نزد مرحوم محمد گل مومند صاحب مراجعه نموده اند دانسته که کنون نزد شما مراجعه نموده ام تا  به حل قضیه بدون اسلحه پرداخته تا موضوع روشنتر گردد. قبلاٌ از زحمت تان تشکری می نمایم. لطفاٌ اینرا چالاکی تلقی نه نموده بلکه منطقی تلقی نمایید و اگر هم چالاکی تلقی می نمایید در این دنیا باید در برابر  چالاک، چالاک  بود.  

 

خداوند متعال مى فرمايد: يخادعون الله والذين امنو وما يخدعون الا انفسهم و ما يشعرون. فى قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب اليم  (البقره / 9 - 10). آنان در برابر خدا و مؤ‌منان نيز دست به فريب زدند، ولى جز خودشان را نخواهند فريفت در حالى كه نمى دانند. در دل هاي شان مرضى است كه خدا بر آن مرضى ديگر مى افزايد و براى آنان كيفرى دردناك است.


خاک هستی یک قلم در دامن باد فناست
من ز روی خانه می یابم هوای بام را

بیدل


محمد داؤد مومند23.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​یک التجای دوستانه

خدمت استادالله محمد خان و استاد حسیب خان، خاضعانه عرض مینمایم که از مناطقه با محترم غروال صاحب به احترام ریش سفیدی و سند علمی دوکتورای شان، اجتناب ورزیده زیرا از همچو صحبت های بی حاصل، چیزی بور نمیشود.

کاری که من کردم،زیرا نتیجه نجوا را بی حاصل دانستم. آن چنانکه در گذشته با غروال صاحب به میز استدلال ننشسته ام، در آینده نیز هرگز اینکار را نخواهم کرد و این استثناء را بنابر بی نتیجه بودن با محترم غروال صاحب پذزیفته ام.

ولی به دیگران میگویم:

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس

تا کس نکند رنجه به در کوفتت مشت

من اندرین منهاج، با مرحوم استادهاشمیان هم مشربم

 امیدوارم این پیشنهاد گستاخی و کلان کاری تلقی نشود زیرا خود را کوچک تان میدانم

با عرض حرمت

  

الله محمد23.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم آقای داکتر غروال!

با عرض ادب.

شما در تبصره تان عنوانی محترم مومند صاحب می نویسید:

"لکه چی ماته لږ څه دا دواړه مستر کانفلیکت او الله محمد څرګند شوی دی باالخصوص مستر کانفلیکت نوموړۍ ډیر چالاکه او خودپسنده شخص دی ( لکه چی محترم حلیم حمیدی صاحب ډیر فوقالعاده  درک کړۍ وو )"

این برداشت محترم شما  در قسمت بنده  درست نیست. بنده خود را می شناسم نه شما.   هرگاه انرا درست تلقی نماییم، پس لا اقل در اینجا همه  چنین هستند. بنده از نویسندگان اینجا تقاضا می نمایم که بنویسند که کی چالاک و خود پسند نیست و دلیل انرا هم بیاورند.  صرف نظر از اینکه هر انسان خودش است و نه کسی دیگری و نمی تواند خود پسند در قدم اول نباشد و بعد اجتماع پسند، یعنی دیگران پسند.   هر گاه کسی خود پسند نباشد، دیگر پسند هم شده نمی تواند. زیرا هر انچه به خود می خواهد، باید به دیگران هم بخواهد، در غیر آن زندگی اجتماعی غیر ممکن می گردد. بنده نمی خواهم که کسی بدون دلیل موجه بنده را جاهل خطاب نماید، و از دیگران هم همین توقع را دارم،  که بدون کدام موجب بنده را جاهل خطاب ننماید،  و هر گاه می نماید، باید دلیل انرا هم آورده و انرا ثابت نماید. ما در اینجا به اساس نورم های قبول شده فرهنگی جوامع بشری و مخصوصاٌ فرهنگ فرهنگی و اخلاقی جامعه خود  می نویسیم.  

یک قاعده قبول شده فرهنگی در جوامع انسانی وجود دارد ، که هر انچه به خود می پسندی به دیگران هم بپسند. بنده هیچکاه تا زمانی در برابرم بی نزاکتی صورت نگرفته باشد،  در برابر کسی به خود اجازه نمی دهم بی نزاکتی نمایم. 

بلی بنده چالاک و خود پسند هستم و این چالاکی یعنی فهم  را از اجتماع و  از فرهنگ خود و از اولیای خدا اموخته ام. مخصوصاٌ از احمقان به فرموده لقمان حکیم.  چالاکی بنده در این است،  که کسانیکه خود را چالاک می پندارند، و می خواهند افکار غیر منطقی خود را در اینجا به فروش برسانند، انها را با دلایل که در منطق اموخته ام ، برایشان نشان داده و در صورتیکه اشتباه بنویسم،  باید در ادامه بحث انرا رد نمایند. بنده فکر می کنم که از طریق این دریچه نمی توان به شکل دیکتاتوری افکار خودرا بالای دیگران قبولاند. مسلم که هر کدام ما به انواع مختلف تجارب مختلف نموده ایم که قابل احترام باید باشد. 

بشر هر گاه چالاک و خود پسند نمی بود ، تا اینجا از هر نگاه انکشاف نمی نمود.    نویسنده "چالاک"  هم چالاک و خود پسند است ، زمانی فکر می کند که بنده چالاک و خود پسند هستم. تنها همین جمله چالاکی را نشان می دهد، تا بتوانید بنده را در اینجا در چراغ تاریک  نشان دهد. یعنی چنین  چراغی   وجود ندارد ، مگر اینکه خواننده گان در اینجا احمق باشند.      

 

 بنده فکر می کنم که محترم حسیب الله خودش به خواهش خود در اینجا یک وظیفه بزرگ علمی را در علم روانشناسی و جامعه شناسی به دوش گرفته اند و افرین به حوصله شان و وقت که در اینجا به مصرف می رسانند ،  که طرف تایید دوستان زیاد  هم قرار گرفته است ، یعنی پیدا نمودن علت اینکه چرا در اینجا و یا در مجموع صلح امیز و محبت امیز با هم بحث نمی گردد،  و   با خشم  و دشنام و اتهام زدن. البته دلیل ان واضع است، زیرا 45 سال جنگ اثرات خود را بالای روح و روان همه نموده است و غیر از با تشنج بر خورد نمودن ، عادت به برخورد صلح امیز و منطقی را فراموش نموده ایم.  و تقریباٌ عادت به چنین بر خوردهای تشنج امیز شده است. 

  به محترم حسیب الله پشنهاد می نمایم تا این  بحثها را منحیث  یک رساله علمی جمع آوری نموده تا یک خدمتی غرض اوردن صلح فکری برای جامعه خود نموده باشند و هر کس فکر می کند نامبرده را مدد رساند، مدد برسانند. 

در اخیر هم از محترم مومند صاحب خواهشمندم نظر خود را راجع به جملهٌ  ذیل اظهار بدارند،  که توسط ان از لست جاهل ها بیرون کشیده شده است، با در نظر داشت اینکه احوال بنده را زمانی شما گرفتید بنده لازم دانستم اینجا بنویسم و معروفی صاحب هم از آن بدرقه نمودند ، و در ضمن شما حضور محترم حسیب الله خان را در اینجا خیر مقدم گفته اید. بنده هیچ ضرورت ندارم در اینجا بنویسم و وقتم را تلف نمایم. از سر و کون دوستان علم و دانش به انواع مختلف سر می کند.  برای جاهلی مانند  بنده جای نوشتن و  جود ندارد، با وجودیکه از زور جاهل است که دانایان دانا گفته می شوند.  

"لکه چی ماته لږ څه دا دواړه مستر کانفلیکت او الله محمد څرګند شوی دی باالخصوص مستر کانفلیکت نوموړۍ ډیر چالاکه او خودپسنده شخص دی"

 بی ادب بیدل به نر گستان نگذری

شرمناکان با هم آنجا یک مژه خوابیده اند 

Hazarzbek Tajiashtun23.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​Authored by, Hazarzbek Tajiashtun

Concept translated by, Hazarzbek Tajiashtun

I have spent about 3.5 hours of my precious time reading and analyzing the author of the word "conflict" method of writing and communication. The style of the" perpetrator is to repeatedly engage others in an expertly trained way of questioning/ gathering information via initiating non-issue topics.

I still remember as if it was yesterday, that upon his/her tenure departure from AGO, the principle of that website stated something very similar to " if you do not have a shame, then we will be ashamed of...."

Therefore, I have no choice but to no longer write a word in Ariana Afghanistan Online, unless such element sees to exist deviating the valuable topics of the otherwise very great website. Thanks for the opportunity granted so far"


اینجانب درحدود ۳ ونیم ساعت از وقت گرانبها خود را صرف خواندن روش نوشتن و تحلیل نویسنده کلمه " کانفلیکت" نمودم. با چنین مالکیت سبک نوشتاری, مرتکب مکرر تلاش دارد تا ماهرانه و  به نظر می رسد با شیوه اموزش دیده, انهم در استفاده از ترک ها پرسش متواتر و متعدد - ممکن برای جمع اوری معلومات موضاعاتی بی ربط و غیر ضروری را  به خور دیگران میدهد 

 هنوز به یاد دارم که انگار دیروز بود, که با خروج وظیفوی ایشان از ویبسایت AGO, سمت مدریت ان  نشریه چیزی شبیه به مفهوم که " اگر شما خجالت نمی کشید, ما را شرمنده ساختید...." را در انوقت بیان نمود.

بنابران، چاره که در خود میتوانم جستجو نمایم این است که در  بود چنین عنصر,  انهم تا زمان که موضوعات ارزشمند ویب سایت بسیار عالی را منحرف سازد, حتی کلمه ای در آریانا افغانستان آنلاین نخواهم نوشت. با تشکر از فرصتی که تاکنون در اختیارم قرار داده شده است. 
امین ارسلا23.03.2024هالندhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/NL.png

​سلام دوستان عزیز،

در مورد قضیه قتل امیر حبیب الله خان، نظرات مختلفی وجود دارد و به همین دلیل قضاوت در این مورد دشوار است.
راه حلی که  پیشنهاد می نمایم، یعنی رجوع به آقای داود ملکیار، به نظر من راه حل مناسبی است. ایشان در زمینه بررسی و حل قضایا تجربه کافی دارند و می‌توانند به روشنگری این موضوع کمک کنند.
من از جناب آقای ملکیار تقاضا می‌کنم که به این موضوع مهم توجه کرده و با بررسی دقیق شواهد و مدارک، به حل این معما کمک کنند.

همچنین از همه دوستان عزیز تقاضا می‌کنم که نظرات خود را در مورد این موضوع به طور محترمانه و با ذکر مستندات ارائه کنند تا به روشن شدن این موضوع کمک شود.

محمد داؤد مومند23.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​آغای ګلم شاغلی قاسم عالمی

بعد از عرض سلام محمدی

چنین به نظر میرسد که جناب تان در ویب سایت وزین آریانا افغانستان، نه تنها صد ها بلکه هزاران مضمون و مقاله و حتی رساله را، در ساحات ادبی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و جهانی را  که جنبه اکادمیک و علمی دارد، اصلاًٌ ندیده و نخوانده اید.

به طور مثال مقاله های تحقیقی و تاریخی و ادبی استاد باری جهانی، از چنان قوت و قدرتی بر خوردار است، که قلم غبار و فرهنگ از آن عاجز است.

مقاله ها ومضامین استاد معروفی در قسمت دستور زبان و لغت زبان دری و تاراج فرهنگی ایران و دفاع از منافع علیای مردم و کشور ما، مطالبی است، که جناب شما، ان را از زبان و قلم شخص دیگری مطالعه کرده نمیتوانید.

نوشته های طلایی مرحوم استاد نوری و جناب مایار صاحب بزرگ و ده ها دانشمند و عالم دیگر، قابل تقدیر و افتخار است.

این قلم شکسته نیز در موضوعات تاریخی، مباحث جدلی را مطرح ساخته و بر حقانیت گفتارم ایمان دارم.

ارجمند گرامی شاغلی قاسم عالمی !

جناب تان از گپ های تبعیضی یاد اوری نموده و تحریر فرموده اید:«چه کلماتی نیست که به زبان میآورند کلمات [کلماتی] چون خان وردک، توپخانه، فارسیست و امثلهم.

برادر گل! معلوم میشود که جنابتان نه کتاب غبار را خوانده اید، و نه توضیحات این قلم را در مورد، منظور ریاکارانه و منافقانۀ غبار، در مورد مرحوم خان وردک.

من در آرشیف مضامینم، مضمونی در همین موضوع دارم که غبار سیاست باز و منافق، بر مرحوم خان وردک که یک از نظر حقوقی یک انسان معلول و عدیم الاهلیت بود، اتهام سیاسی بسته است.گفته اند: بیندیش بینداز.

برادر ارجمند! فارسیست و فارسیست ها، کس و یا کسانی اند که روده شان به ایران و ایرانیت بسته اند و در قسمت ترویج اصطلاحات ایرانی که توسط پالسیی ایران پرستانه، حکومت ضد ملی احمد شاه مسعود، شیر کاغذی و پلستیکی پنجشیر و ارشدالشیاطین بحران الدین و گروه های هشت کانه مزدورقُم، در کشور ما ترویج داده شد.

ترویج اصطلاحات ایرانی مانند دانشگاه، دانشکده، چالش، واکنش، ویژه، واژه، نشست، باد بزن، موشک و صد های دگر به عوض مصطلحات معمول و مروج و ترمینالوژی ملی، دلیل بی فرهنگی و فارسیست بودن و ایران خواهی است. ما برای تمام کلمات و اصطلاحات فوق الذکر، کلمات معمول و مقبول وطنی داریم و هیچگونه ضرورت به استعمال مدفوع اصطلاحات ایرانی نداریم.

توپخانه هم نام یک محله در کندهار بزرگ است مانند دشت برچی، جمال مینه، شور بازار، ده افغانان در کابل.

برادر ارجمند!  آیا اطلاع دارید که شیخ سعدی ایرانی که او را مفکر بزرگ و سمبول انسان دوستی میدانند، در یک رباعی خود به توهین بزرگ و تاریخی مردم ما پرداخته و مینویسد که:

خری و احمقی و جهل به افغان دادند 

شما در مورد این گفتار نا هنجار سمبل انسانیت و انسان دوستی مفکر ایرانی چه فکر میکنید؟

آیا جنا ب تان در محیط به اصطلاح با فرهنگ و فرهنگیان کابل، هرگز اهانت های ذیل را شنیده اید:

هزاره موش خور، ازبک خام کله، افغان غول، ادی دغه ده، سنگه بگیر سگه ده.

 فارسی شیر و شکر است

افغانی گوز خر است

و ده های دگر

با عرض حرمت 

دوکتور غروال23.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​محترم مومند صاحب تاسی ماته هم ډیر محترم یاستۍ او د تاسو ستاینی او ویاړنی قدر د نومیالی وطندوسته محترم محمد ګل مومند باره کښی ډیر ښه درک کولای شم او ماته هم دده غیرت او همت په کوچنیوالی کښی څرګند شوۍ دی  یعنی د ګینک قد متعصب وزیر ( ګمان کوم چی دا متعصب ګینک عبدالمجید نومیده )  غوښتل چی  رحمان بابا ښونځۍ له مینځه یووسی او متعلمین خپلو منطقو ته ولیږل  شی ، مونږ یوه ډلګۍ د غیرتی مومند صاحب کورته ورغلو او دده څخه مو د کومک غوښتنه وکړه نو هغه پاک نفسه مستقیمآ راته وویل چی د خاوری نجات لپاره د    پښتنو وینی بهیدلی دی او اوس عیش او عشرت فارسی زبانان کوی مونږ پښتانه ډیر ساده یو او زړونو کښی ډیر نرمښت لرو او همیش مو باداری ددی بی همته فارسی بانانو ته پری ایښی دی ، اوس  دما له لاسه د تاسو لیسی ژغورنی باره کښی هیڅ نه کیږی  او هغه غیرتی افغان د ځای څخه پورته شو او وروسته له څو دقیقو ئی ځان  سره تفنګچه راوړه او د مونږ له ګروپ څخه لوړ عمر ته ئی  ورکړه او ورته وئی ویل چی دا متعصب وزیر پدی تفنګچه مړ کړۍ او دده مرداریدو غږ زه کوم یعنی دا متعصب ما مړ کړۍ دی دائی هم اضافه کړ چی غږ کول خو د مونږ او تاسو  پښتنو کښی تهدابی رواج لری او دا پښتنی رواج باید وساتو !!!

لکه چی ماته لږ څه دا دواړه مستر کانفلیکت او الله محمد څرګند شوی دی باالخصوص مستر کانفلیکت نوموړۍ ډیر چالاکه او خودپسنده شخص دی ( لکه چی محترم حلیم حمیدی صاحب ډیر فوقالعاده  درک کړۍ وو ) کله می چی ځینی الفاظ تر سترګو شول نو بیره راته پیداشوه چی دا زیږ افغان مومند صاحب ددوی چالاکی لومی کښی راګیر نشی ، یو وخت زیږ افغان محترم حلیم حمیدی صاحب د مستر کانفلیکت حیصه کښی نظر څرګند کړ چی دا مستر کانفلیکت خودپسنده او ځان تر ټولو ښه تره بولی ! مستر کانفلیکت فورآ د محترم حلیم حمیدی څخه د ځای رجستری  تحریری تصدیق غوښتنه وکړه نو ماته ددی بیمار کانفلیکت دا کلنکاری خورا بده څرګنده شوه او راته معلومه شوه چی دا د کانفلیکت بیمار خپل حدود له لاسه ورکړیدی نو محترم  اصیل افغان حلیم حمیدی صاحب ته می نوشته کړل چی دا شخص دائیم چرندیات وائی نو دده سره د بحث وخت ضائیع کیدل دی  او وروسته هغه هم  خپله لیکنه د مستر کانفلیکت سره ختمه کړه ۰ مستر کانفلیکت ادعا کوله چی زه په اریانا افغانستان ویب سایت کښی افغانانو ته ښکنځل کوم او بد ورته وایم کله چی څرګنده شوه چی خپله منافق شیطان مستر کانفلیکت  د ما له خوا د انتقادونو مرکز دی او نه نور  لنډه دا چی داسی کسان د چاپلوسی ضرورت کښی تام غلامان کیږی او چی موقع ورته برابره شی نو بیا د ظالمو بادارانو څیری ښکاره کوی !!!!

که قادیانی چړیان د پنجابی پاکستان آي ایس اي له خوا تربیه  نه وای موندلی او د پنجابیانو غلامان نه وای نو ما به هم پر دوی افتخار کړۍ وای اما متأسفانه داسی ندی ، په ۱۹۸۱ کال کښی امریکا ته اعتراضونه وشول چی د افغانانو مهاجرینو اولادونه په حقانی او نورو قادیانیو مدرسو کښی د پنجابی پاکستان آی ایس اي تر کنترول لاندی باید ونه روزل شی اما امریکا کسانو د ځواب لپاره ملی خائی خلیلزاد رامخ ته کړ او هغه خائین وویل چی افغانستان حکومتداری لپاره باید همداسی  افراطی کسان وروزل شی چی راتلوونکی کښی روسیی او چین لپاره همیش سر دردی وی پس دا چړیان د افغان ملت په ګټه ندی بلکه په زیان دی او امریکا د پنجابی پاکستان بهترین دوست دی، ګوره جلکۍ د مکتبونو او پوهنتونونو څخه بندی شوی دی او میرمنی د بهرنیو کارونو څخه لنډه دا چی دوی ټولی زندانی کړی دی او ټول مکتبونه او پوهنتونونه په قادیانیو مدرسو او شرعیاتو بدل شوی دی او افغانستان کښی ټول کنترول د پنجابی پاکستان په لاس کښی دی او ددوی  تر مینځ هیڅ مخالفت نشته او چړیانو ته د پنجابیانو بمباریو په ذریعه افغانانو وژل  ادنا اهمیت نلری او د چړیانو حملی پر پنجابیانو باندی یوازی تبلیغاتی جنبه لری 

محترمه اوس نوره زیاته سر دردی نه درکوم په خدای پاک دی سپارم او روژی کښی اسانتیا درته ارزو کوم ، غروال

حسیب الله23.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​سلام و احتراماتم را خدمت هموطن عزیزم جناب محترم Hazarzbek Tajiashtun گرامی تقدیم نموده, از خداوند متعال صحت کامل و خوشی های فراوان برای جناب ایشان و همه بشر استدعا میدارم.

جناب محترم Hazarzbek Tajiashtun عزیز, امید وارم یک سال نو خوب و خوشی را آغاز فرموده باشید, اگر اجازتی باشد, سوالی دارم از جناب شما هموطن عزیز, که محتوی آن این است:

محترم Hazarzbek Tajiashtun عزیز, دلیل این موضوع به نظر جناب شما چه است, که هر زمانیکه جناب شما "قهر می شوید" دفعتا به اصطلاح "انگلیسی تان تور می خورد" ؟

فقط خواستم دلیل آنرا بدانم.

با تقدیم احترام

حسیب الله 

حسیب الله23.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدیم سلام و احترام خدمت جناب محترم قاسم عالمی, خواستم یک مکث مختصر بالای این سوال مهم جناب شان داشته باشم, که در آن می فرمایند, که:

"آیا ما با کلمات تعصب، بدبینی و انواع تبعیض هم توجه می کنیم.  با احترام عالمی"

پایان نقل قول جناب محترم قاسم عالمی

تبصره:

بدون شک, هر گاه ما افغانها توجهٔ خود را به اضرار تعصبات و بدبینی ها و انواع تبعیضات معطوف داشته; در ضمن به یاری خداوند متعال انواع تعصبات و بدبینی ها و انواع تبعیضات را از جامعهٔ افغانی خود بلکل دور بسازیم, یا حد اقل به آنها کاهش و تنزیل و تقلیل ببخشیم, به فائده و مفاد همه ملت بزرگ ما می باشد!


زیرا موجودیت "تعصبات" و "بدبینی ها" و "انواع تبعیض ها" نه تنها اینکه اتحاد و وحدت و یکپارچگی ما را, می تواند مصدوم بسازد, از قوت و انرژی و تولیدات جمعی ما نیز می کاهد, که نباید چنان باشد!

از دیدگاهٔ "کانفلیکت شناسی" و "تشخیص کانفلیکت ها" , "تجزیه و تحلیل دقیق و علمی کانفلیکت ها", بدون شک که میتوانیم, جهت رفع و یا حد اقل در جهت تقلیل و تنزیل "تعصبات" , "بدبینی ها" و "انواع تبعیضات" سراغ راه های معقول و خردگرایانه را طی نموده, به راه های حل نیک و مناسبی نیز رهیاب گردیم; اما این کار یک عزم راسخ, کار و عمل صادقانه, پشت کار قوی و حوصلهٔ فراخ و وسیعی می طلبد, که حتما انشاءالله آن را داریم, اما اینکه چه وقت, یعنی کدام زمان به یک راهٔ حل مناسب دسترسی پیدا می کنیم, مربوط به کار و فعالیت ما در همان زمینه ها می باشد.

یاران زنده و صحبت ها باقی

با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله

قاسم عالمی23.03.2024کانادا/FotoGallary/CountryIcons/CA.png

​خوانندگان محترم!

حضور همه سلام و احترام تقدیم است.

وقتی فضای مناقشات و تبادل کلمات را درین دریچۀ به اصطلاح "نظر سنجی" سایت آریانا افغانستان آنلاین مشاهده می کنیم، وضعیت در آریانا افغانستان آنلاین مشابهت به آن شرایط زندگی یک دهنشین نشان می دهد که به کابل برای امرار حیات و دریافت هزینۀ مالی برای اعاشۀ  فامیلش آمده بود، به چنان روزگار بد روبرو می گردد که بالاخره به دوستان خود می گوید: "بوری که بوری، آو کابل گنده شده".  حال هم چنین بنظر می رسد، که امکان خواندن کدام مفهوم علمی،اطلاعاتی سودمند  و آموزشی، خیلی تنگتر می گردد. 

عجیب است که در جوامع دیگر ملیون های انسان بر ضد "راسیزم" و بر ضد "برتری نژادی" به اعتراضات و مظاهرات می پردازند، اما این نویسندگان با بی باکی غیر قابل تصور، چه کلماتی نیست که به زبان می آورند. کلمات چون "خان وردک"، "توپخانه"، "فارسیست" و امثالهم، قصه های شخصی را به حساب مطالب تأریخی، بیان می کنند، که منبع فقط خود آنها و مقام و منزلت و شهرت  فامیل خود آنها در جامعه هدف عمده یاد شده می تواند. آیا ما با کلمات تعصب، بدبینی و انواع تبعیض هم توجه می کنیم.  با احترام عالمی

محمد داؤد مومند23.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​منلی او محترم ورور او عزیز غروال صاحب!

 د سلام او احترام څخه وروسته

نن می په تعجب سره ولوستل چی دا خپل عزیز مو به جاهلانه ګروب بازی باندی متهم کړی یم.

تاسو ته د لمر په څیر څرګنده ده چی ما هیڅکله او په هیڅ مورد کی ستاسی په نسبت کومه ګستاخی او بی احترامی او بی ادبی نده کړه. زه ځانله نه چی مرحوممشر غروال صاحب ته احترام لرم،بلکه شهید برکت الله خان چی په حبیبیه لیسه کی زموږ د عربی ژبی استاداونهایت پاک،متقی او څپیڅلی پښتون وه، هم احترام لرم.

نو پدی پوه نشوم چی زه مو په کومه جاهلانه ګروپ بازی کی شمل کړی او دخیل ښودلی دی.

داچی تاسی د اسلامی امارت سره شدید ضدیت لرۍ دا ستاسی حق دی او ما هیڅکله ستاسی د موقف غندنه نده کړی، خو زه هم ځانته سل په سلو کی د اسلامی امارت په حمایت کی دریز ته حق ورکوم .

تاسی وینۍ چی د ستمی کم اصل سید یعنی غلام محمد غبار نه نیولی، تر هغه د شاګردانو او پلویانو پوری، ستر ملی زعیم نادر بابا ته، انګریز ویل کیږی، ولی هماغه نادر بابا وه چی د خپلو قهرمانو ملګرو لکه محمد ګل بابا، جرنیل یار محمد خان او نورو ګن شمیر مشرانو په مرسته ، دا هیواد او ملت، د سقوی بی ناموسانو نه وږغوره، که نه، تر نن ورځ به ددی بی ناموسانو غلامان وی.

نن هم اسلامی امارت لکه نادر بابا، هیواد او ملت د دریمی ثقاوی بی ناموسانو د اسارت نه خلاص کړ،

تاسو ولیده چی د افغانستان نه پنجشیرستان جوړ شویوه، افغانستان د تجزیی خواته روان وه، په کلتوری او فرهنګی لحاظ دا په حقیقت کی د ایرانی جنایتکاره صفویانو دوره وه.

ایرانی کثیف اصطلاحات لکه دانشګاه، دانشکده، چالش، ګفتمان، واژه، ویژه، واکنش، باد بزن یعنی ګوز بزن او داسی نور به سلګونو زموږ د ملی او او معمولو اصطلاحاتو ځای ونیوه، چی ملی مبارز استاد معروفی ورته فرهنګی تاراج وایی.

زما د مطبوعاتی او سیاسی او ملی او کلتوری مبارزی، دوره شبیته کلونو ته رسیږی، په داسی حال کی چه د افغان جرمن یوه محقق او مورخ لیکنه د هغه مهال په مطبوعاتو کی نه لیدل کیږی او دوی ټولو د مطبوعاتی فعالیت نه بیګانه وه او د یوه محترم یو مضمون هم د دیمکراسی په لسیزه کی په مطبوعاتو او اخبارونو کی نه لیدل کیږی، دا د نن ورځی بهلوانان دی.

نن هم زه یواخنی سړی یم چی په افغانی او بښتنی ننګه، د پښتو د تاریخ د ستر پښتون ملی مفکر  محمد ګل بابا د شخصیت نه، د هغو سوټمارو، منحطو او مفسدو او ایران د شاطرانو د غپا اوسوټو  خوراک  په مقابل کی لکه  غر ولاړ یم او دا غبانده کوحه ډب بشتون دشمنه سپی می رټلی او تمبولی دی.،

د ستر خوشحال بابا وینا ده چی فرماییی:

لا تر اوسه یی ماغزه به کرار ندی

چا چی چی ما سره وهلی سر په سنګ دی

بابا همدا راز فرمایی

څو  وانخلی له غلمیه انتقام

مرد نه خوب کا نه راحت کا نه آرام

محترم غروال صاحب

که تاسی به هره وینا زما د ملی مبارزی او  زما د لیکلنو غندنه وکړۍ، زما د خوانه به کومه بی ادبه خبره او ژبه وانورۍ، دا می د ستر پکتیا ذ ستر ولس په وینا (لو) کړی ده.

دا صرف د عزیزولۍ یوه  ګیله وه او بس، څکه ګیله له دوسته کیږی.

بر مخ دی ګلونه

Hazarzbek Tajiashtun23.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

I have spent about 3.5 hours of my precious time reading and analyzing the author of the word "conflict" method of writing and communication. The style of the perpetrator is to repeatedly engage others in an expertly trained way of questioning/ gathering information via initiating non-issue topics.

I still remember as if it was yesterday, that upon his/her tenure departure from AGO, the principle of that website stated something very similar to " if you do not have a shame, then we will be ashamed of...."

Therefore, I have no choice but to no longer write a word in Ariana Afghanistan Online, unless such element sees to exist deviating the valuable topics of the otherwise very great website. Thanks for the opportunity granted so far


حسیب الله22.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از سلام مجدد به همه,

پس از آنکه داکتر غروال چند مرتبه اصطلاح "مستر کانفلیکت" را در پیام هایش می نویسد, مؤدبانه و محترمانه برایش گوشزد نمودم که "کانفلیکت" یک اصطلاح است و شخص نیست, که غروال آن اصطلاح را با ترکیب کلمهٔ "مستر" مرکب نموده, کلمهٔ ترکیبی "مستر کانفلیکت" را به تکرار می نویسد; در پاسخ این تشریح ام, غروال بتاریخ ٢٠ مارچ می نویسد, که:

"بلی کانفلیکت کوم شخص ندی اما تاسی دا بیماری په اجاره اخیستی دی او مستر کانفلیکت د تاسو کانفلیکت بیماری خصوصیات په ګوته کوی تاسی چرندی باید لږ د وسیع فکر خاوند واوسۍ نو  که کله د تاسو دا نعمت په نصیب شی نوبیا ښه تره پوهیدای شۍ !

یاده : لطفآ دا جاهلانه ګروپ بازی ( لکه د تاسی ، الله محمد او محمد داؤد مومند تر مینځ لیده کیږی ) په اوسنی شرائيطو کښی ډیره مضره دی او هوښیاران ددی جهالت څخه همیش لیری والۍ کوی د تاسو دا  ډول منفی ګروپ بازی هیڅکله د افغان ملت  درد دوا  نشی کیدای  بلکه برعکس نور مو خوښه!!!!"

ختم نقل قول پیام غروال.


تبصره: آیا غروال در این پیام اش به سه نویسندهٔ این پورتال دشنام نفرستاده است و به مقابل سه نویسندهٔ این پورتال بی ادبی نکرده است؟

پاسخ سوال بالائی به نظر من مثبت است!

در ضمن, آیا این اظهار غروال که سه شخص در این پورتال کدام نوع گروپی را ایجاد نموده اند, یک ادعای بی جا, بی اساس و غلط نیست, که از تصاویر مجازی ذهنی وی سرچشمه گرفته است؟

پاسخ سوال بالائی نیز به نظر من مثبت است, زیرا در واقعیت امر همچو گروپی در این صفحه وجود ندارد, در ضمن آن دو شخص محترم را که غروال در پیام اش ذکر می کند, من تا به حال در زندگی ندیده ام, یعنی ما, درست به مثل اکثر نویسنده گان این صفحه, یکدیگر را از روی همین نوشته های همدیگر می شناسیم و بس.

زمانیکه غروال در همین پیام اش به مقابل سه نویسندهٔ همین پورتال, در همین پیامش, الفاظ نامتعادل و بی ادبانه می نویسد, دلیل آن چه است, یا دلیل آن چه بوده می تواند؟

آقای غروال, آیا به نظر خود شما, این عمل زشت و این اتهام بی جای شما یک بی ادبی و یک گستاخی است, یاخیر؟ 


با احترام

حسیب الله

محمد داؤد مومند22.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​دوست گرانقدر، معروفی گرامی!

بعد از عراض مراتب احترام و تمنیات نیک

از معلومات دقیق تان در مورد قبور شجاع الدوله و بی بی زینب عنایت سراج و دیگران متشکرم، این یاد اوری شما از هدیرۀ «حضیره» دولت ترک و قبور هم وطنان ما، دلیل مردم دوستی جناب شما، در مورد هموطنانی است که در دیار غربت و فرقت از وطن به خاک سپرده شده اند.

هر گونه معلومات تاریخی در زمینه، ممد تحقیقات هم وطنانی است که به تاریخ کشور خود سخت علاقه مند اند.

من به حیث یک شاگرد بسیار مبتدی تاریخ، تلاش میکنم که واقعیت های تاریخی را، بخصوص با ملاحظۀ تفاوت نظریات، و با در نظر داشت وجوه منطقی و غیر منطقی در محتویات نظریات شان و با در نظر داشت درک انگیزه های سیاسی شان،مورد حلاجی قرار داده تا، با بدست آوردن یک درک سالم، نتیجۀ  منطقی بدست آید. 

متأسفانه تداخل انگیزه های عندی، در تحقیقتات، محققین و مورخین، حتی در قسمت تاریخ نویسی مورخین نامدار مانند غبار حسینی و فرهنگ و داکتر نصری حقشناس و خلیلی «عیار خراسان» و شاگردان و پیروان شان، اظهر من الشمس است.

غبار درین قسمت خود را چنان خورد و کوچک میسازد که برای تلاش مذبوحانۀ انگلیس ساختن نادر خان، به گفتار یک معلول ذهنی و عدیم الاهلیت یعنی مرحوم غلام محمد خان «وردک» پناه برده و از معدۀ سیاسی خود به تراشیدن یک افسانۀ می پردازد. که این قلم به شدت آن را رد نمودم.

ناگفته نماند که به استثناء این قلم، احد من الناس به شمول غبار نام اصلی مرحوم خان وردک را نمیدانس و نمیداند.

 دلیل آن این است که روزی ملای مسجد به مرحوم خان وردک اجازه نداد که در مسجد بخوابد، پدر مرحومم که انسان دلسوزی بود، خان وردک را با خود به خانه آورد، بعد از آن مرحوم خان وردک، ماهی یکبار برای سپری کردن شب به خانه ما می آمد.

شبی پدر مرحومم از خان وردک سؤال نمود که خان، تو چرا از وردک اینقدر نفرت داری؟

خان وردک در جواب گفت:« د وردک خلک ډیر بی ادبه خلک دی، زه وردکو ته تللی وم، پر حای ددی چی راته ووایی (خانه) ستړی مشی، ما ته یی وویل چی (غلام محمده ستړی مشی) 

یعنی دلیل او از نفرت به وردک همان خاطرۀ بد او بود که او را به عوض خان گفتن، غلام محمد خشک و خالی خطاب کرده بودند.

اعتراف میکنم، که در آن زمان خیلی جوان بودم و مرحومی را در خانۀ خود آزار میدادم، ولی چون میدانست که من عضو خانوادۀ مهماندارش هستم, هرگز از دو و شنام ثقیل نشنیدم و همینقدر میگفت که « ځوانیمرګ» و به همین اکتفاء میکرد. روحش قرین مراحم ایزدی باد.

هم چنان قابل تذکر است که یک از محققین نامدار ویب سایت افغان جرمن، که شخص مغرور و متفرعنی است، و خطاب و منظورش بدون ذکر نام، این قلم بود، نوشت:«ترکاڼی د بیزو کار نده» 

ولی این قلم بخش های مهمی از  مضمون دنباله دار او را در مورد خاندان یحیی خان با دلایل (دلائل) منطقی و نتیجتاً علمی رد نمودم، که آن (ترکاڼ) را از داشتن تیشه و اره و چکش، به مصداق کلام الحق و لمن الغلب، خلع اسباب ساختم. 

معروفی گرامی! یکبار دیگر از جناب تان متشکرم که با نوشتن معلومات خویش، زمینۀ پر گویی و په اصطلاح ماما خوانده ام مرحوم استاد هاشمیان ( پر نویسی) را برایم مساعد ساختید.

قابل تذکر میدانم که مادر کلان پدری ام، مرحومه بی بی سید و استاد هاشمیان متعلق به عین خانوادۀ سادات کنر بود، و استاد ترجیح میداد که ایشان را ما ما خطاب کنم، خداوند غریق رحمتش کند. 

حسیب الله22.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب داکتر غروال!

١. اینکه به مقابل خائنین ملی کمونستان قاتل که دوباره بیدار شده اند و حالا میخواهند خودشان را به مردم عزیز ما متدین و حقوقدان معرفی کنند, مبارزه می کنید, بدون شک که به نظر من یک عمل خوبی را انجام می دهید; اما چرا آن خائنین ملی را به اصطلاح "نام گرفته" به ما معرفی نمی کنید, تا ما نیز آن خائنین ملی را بشناسیم؟

بدون شک که مردم عزیز ما باید خائنین ملی و قاتلین مردم عزیز ما را بشناسند!

آیا شما با وجودیکه که آن خائنین ملی و قاتلین مردم عزیز ما را می شناسید, جرات آنرا ندارید, که نام های آنها را بگیرید, یا چه؟

آیا مقصد تان از همین کمسودانی است, که خود شانرا "انجمن حقوقدانان افغان معرفی می کنند؟

لطفا معما نگوئید و بصورت دقیق مطلب تانرا بگوئید! بدون شک که هر کسی که به دفاع از خائنین ملی و کمونستان که قاتلین مردم عزیز ما بوده اند, برآید, باید وی نیز به مردم عزیز ما معرفی شود!

٢. جناب دکتر غروال, اینکه شما به گفتهٔ خودتان به مقابل "گروپ های تروریستی و قاتل های قادیانی؟ و نمیدانم چلیان شان مبارزه می کنید, باز هم به نظر من حق شما است و یک عمل خوبی را انجام می دهید!

اما حالا آمدیم, بالای بی ادبی و گستاخی شما به مقابل شخص من:

١. اینکه شما تا به حال چندین مرتبه به مقابل پیام های من, که همه دارای محتویات علمی در ارتباط "تشخیص کانفلیکت ها" , "تجزیه و تحلیل کانفلیکت ها" و جستن راه های حل برای "کانفلیکت ها" بوده اند, گستاخی و بی ادبی نموده اید, دلیل آن چیست؟

٢. آیا شما تا به حال درک نکرده اید, که کدام "کلمات" رت شما در ارتباط با من و پیام های من در این صفحه ارسال نموده اید؟

٣. جناب غروال, چه کسی حد خود را تا به حال نشناخته است؟ شما, یا من؟

٤. آیا می خواهید, همه کلمات بی ادبی و کوچه بازاری بد را که جناب شما به مقابل محتویات علمی پیام های من, در همین صفحه نوشته اید, یکایک برای شما بازگو نمائم, یا اینکه جناب شما خود, پیام های تانرا دو باره به مطالعه گرفته و در ارتباط اظهارات نامتعادل و غیر علمی تان در قبال پیام ها, تشریحات و توضیحات علمی من, مرتبط به موضوعات "تشخیص کانفلیکت ها" , "تجزیه و تحلیل کانفلیکت ها" و یافتن راه های حل برای "کانفلیکت ها" عملیهٔ معذرت خواهی تان را می نویسید؟

در غیر صورت لقبی را که برای جناب شما "تعین نموده ام" یک لقب مناسبی برای جناب شما می باشد.

آیا به نظر شما, بطور مثال در همین پیام اخیر تان کلمات, جنلات و ترکیباتی پیام شما به مقابل من بی ادبی و گستاخی نیست, زمانیکه چنین چیز های را می نویسید, مثلا, 

١. "مستر کانفلیکته",

٢. "خپل حد وپیژنه",

٣. "ؤقیتوب",

٤. "تاسی شری",

٥." د ستا فتنی اوشیطانی بابولانی او چرندیات"

٦."تاسی د خپلو چرندیاتو لپاره ...",

٧. "بازاری زبان  بازی",

٨. "دداسی شر جوړونکی لپاره !!!!",

٩. "د تاسی شر جوړونکی مسلسلی ادعا..."

١٠. "تاسی غټ تروریستی ګروپ پسی مربوط یاستۍ ( تروریستی ګروپونه قاتل کمونیستان ، رنګانرنګ قاتل تنظیمونه او قاتل قادیانی چړیان ) یاستۍ او کوشش کوی چی خپله د ترورستی وفاداری فعلآ د ستا نامعلوم تروریست ګروپ ته په ګوته کړی, ..." ,

آیا این اظهارات بالائی شما به مقابل من بی ادبی و گستاخی نیستند؟

جناب محترم داکتر غروال, لطفا شرافتمندانه به این سوالم پاسخ دهید, که کدام یک از ما دو نفر تا به حالا "حد خود را نشناخته است؟"

جناب شما, یا من؟

منتظر جواب صادقانهٔ شما هستم!


با تقدیم احترام

حسیب الله

خلیل الله معروفی22.03.2024 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​ قبر ؛شجاع الدولۀ غوربندی؛ در برلین است.

مقالۀ محقق حقایقجوی و ذره سنج، جناب "داوودجان مومند" را در مورد قاتل امیر حبیب الله خان خواندم. قاتل هر که باشد، در افواه عامۀ مردم ما از هر کس دیگر، "شجاع الدولۀ غوربندی"، بیشتر درین شیما میگنجد. ضمن این تبصره میخواهم فقط در مورد مدفن "شجاع الدولۀ غوربندی" بنویسم:

در شهر بزرگ برلین، در ناحیۀ Neukölln و در جاده ای به نام Tempelhofer Damm محوَّطۀ بزرگی به حیث "قبرستان ترکها" شهرت دارد. این منطقه را دولت عثمانی در قرن نزدهم خریده بود، که تاکنون مربوط به دولت ترکیه شمرده میشود. در مرکز این محوطه مسجد عالیشأنی به سبک مساجد استانبول اعمار گردیده است. مگر در صحن این محوطۀ بزرگ، اشخاص مشهوری مدفون هستند. در زمانی، که در برلین سکونت داشتم، ازین قبرستان زیاد دیدن میکردم، چون افغانهای نامداری درین قبرستان دفن شده اند؛ از جمله:

ــ "غلام جیلانی خان چرخی" ــ برادر "غلام نبی خان چرخی"

ــ و "شجاع الدولۀ غوربندی"،

که هرد پهلوی هم و بلافاصله در مقابل مسجد بزرگ، در بستر قبرهای مجللی خوابیده اند.

در آن طرف این قبرستان، افغان نامدار دیگری هم آرمیده است، که عبارت باشد از "زینب عنایت سراج"، که به سن چل و نه سالگی درگذشته و در کابل هم سینمائی به نامش مسما گشته است و هم مؤسسه ای.

این طرف تَرَک، قبر کودک ششماهۀ "سردار محمد نعیم خان شهید" ــ برادر "سردار محمد داوودخان مرحوم شهید" ــ قرار دارد و آن طرف دو قبر محصلان افغان، قرار دارد، که از هرات بودند.

معلوماتی بود، که ارائه شد؛ شاید مورد استفادۀ محققان قرار گیرد!!!

 

(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ ۲۲ مارچ ۲۰۲۴)

دوکتور غروال22.03.2024ویاناhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​مستر کانفلیکته خپل حد وپیژنه او ؤقیتوب دی ځای نه نیسی ، تاسی شری مسلسل ادعا کوۍ چی زه اشخاصو ته قلمی بد الفاظ استعمالوم اما شری نه وائی چی کومو اشخاصو ته ؟

بلی ملی خائنین قاتل کمونیستان بیا بیداره شوی دی او اوس ځانونه متدین او دنورو ملی خائینینو دفاع لپاره  حقوقدانان  تبلیغوی ،  زه  سره ددوستانو د ۱۹۷۹ کال راپدی خوا  دداسی رنګا رنګو ملی خائینینو مقابل کښی د ژوند په خطر  ددوی له مینځه وړلو  لپاره عملآ محکم ولاړ او دا به دوام ولری د ستا فتنی اوشیطانی بابولانی او چرندیات  ځای نشی نیولۍ تاسی د خپلو چرندیاتو لپاره تر اوسه ندی نوشته کړی چی د ما له خوا کوم شخصیت تحقیر شوۍ دی ؟ بازاری زبان  بازی ته وخت نشته باالخصوص دداسی شر جوړونکی لپاره !!!!

یاده : د تاسی شر جوړونکی مسلسلی ادعاو( زه مسلسل اشخاصو ته قلمی بد الفاظ استعمالوم ) لپاره که د دی ځل د اشخاصو نومونه وانخلی نو معلومیږی چی تاسی غټ تروریستی ګروپ پسی مربوط یاستۍ ( تروریستی ګروپونه قاتل کمونیستان ، رنګانرنګ قاتل تنظیمونه او قاتل قادیانی چړیان ) یاستۍ او کوشش کوی چی خپله د ترورستی وفاداری فعلآ د ستا نامعلوم تروریست ګروپ ته په ګوته کړی ، زه د شف شف خصلت نلرم بلکه ډګری یم او که د تاسو برخه کښی داسی خطرناک شک راپیداشی نو موضوع باید فورآ رسمی شکل  ونیسی!!!!       

حسیب الله22.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​سلام و احترام به بزرگان محترم این پورتال ملی تقدیم نموده, هموطنان محترم و عزیزم را مطلع می سازم, که با وجود آنکه چندین بار از جناب محترم داکتر صاحب غروال خواهش نمودم, که بی جا و ناحق به نویسنده گان این صفحه از کلمات زشت کار نگیرند, اما جناب داکتر غروال حاضر نیست اصول و اساسات یک برخورد سالم اجتماعی را در رسانه های ملی مراعت نماید, همچنان تا به حال از این روش زشت اجتماعی خودش به مقابل نویسنده گان محترم این پورتال ملی عمل نیک معذرت خواهی را نیز انجام نداده است, چنانچه جناب غروال تا به حال بار ها بدون کدام دلیل به مقابل این بندهٔ ضعیف نیز از کلمات نامناسب و الفاظ زشت استفاده می کند!

حالا به اجازهٔ بزرگان محترم و معزز این پورتال ملی, جهت حل این "کانفلیکت فردی جناب داکتر غروال" از یک میتود و روش جدید استفاده می کنم, به امید اینکه بدان وسیله این "بی ادبی و دشنام دادن جناب محترم داکتر صاحب غروال" رفع گردد!

امیدوارم بزرگان محترم این پورتال ملی, این روش جدید در راهٔ "حل کانفلیکت ذهنی جناب محترم داکتر صاحب غروال" را به مشاهده گرفته, مرا از انکشاف این میتود جدید مطلع فرمایند.

میتود جدید, با سوالی آغاز می گردد, که داکتر صاحب فزیک اتومی جناب محترم غروال باید به این سوال بدون حاشیه روی, یک پاسخ دقیق ارائه فرمایند!

سوال:

جناب محترم داکتر صاحب غروال, آیا شما موافق اید, که فعلا "دکترای فزیک اتومی جناب شما را به تعلیق در آورده",  در ضمن تا زمانیکه از بی ادبی و دشنامنویسی به مقابل نویسنده گان محترم این پورتال ملی دست نکشیده اید, در ارتباط عملیهٔ "معذرت خواهی" را انجام نداده اید, یعنی بطور موقت, نظر به دلایلی مذکور "داکتر ***" بنامم؟


با تقدیم احترام 

حسیب الله 

Hazarzbek Tajiashtun21.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
نهایت مسرورم که پس از یک وقفه, محترم عنایت شریف دوباره به میدیا برگشت نموده و به اصطلاح پشتش دق شده بودیم. 

تحلیل ها سیاسی او نهایت اموزنده, و زرنگی  او در انتقال مفاهیم سیاسی از عمق به سطح  ازاین منظر منحصربه‌ فرد به نظر می‌ رسد. با دید و شنید دو برنامه اخیر ایشان خصوصا در مورد مشخص تعامل و عملکرد دو جانبه قدرت کنونی در افغانستان  و پاکستان, تحلیل ایشان به نظرم تا حدی به میانه روی که نه سیخ بسوزد و نه کباب شباهت داشت. 

 وقتی کارگری را استخدام, ارزو نداریم که او با لونگی پاج در مهمان خانه سمبول نمایش قدرت به مثابه یک شهزاده مزدور باشد. بلکه توقع سود از کار او را داریم. علاوه بر دیگر انتظارات, پاکستان با اقتصاد وابسته به جنگ, سیاست غیر از هند محور  و راه داشت باز ادیالوجیکی و اقتصادی با اسیا مرکزی را از طالبان توقع دارد. و در نبود دستیابی سریع به چنین دست اورد ها, کشمکش زرگری با افغانستان بعد اقتصاد جنگی پاکستان را مانند نیم قرن گذشته هنوز هم میتواند تا حدی رونق دهد.

فکتورعمده در ارتباط به  داد و گرفت کشورها درمحور پول می چرخد. شناخت  مسیر پول در سیاست که در لایه ها پنهان میگردد, کارساده واسانی هم نیست. 
حسیب الله21.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با سلام مجدد خدمت همه,

جناب محترم غروال!

- بدون شک که نه پنجاب و پاکستان حق آنرا دارد, که در امور داخلی افغانستان عزیز ما دست به مداخلات مخربی بزند, که بر ضد منافع مردم عزیز ما است و نه هم کدام کشوری دیگری این حق را دارد, که در امور داخلی کشور ما بر ضد منافع ملی مردم ما مداخلات مخرب داشته باشد!

- بدون شک که هیچ کسی حق آنرا ندارد, که دختران را "ناقص العقل" و پسران را "کاملاعقل" یا همچو چیزی بخواند; زیرا هر کس چنین ادعای خامی را کند, باید اقلا, اول یک مرد "کامل العقل" را به ما نشان بدهد; کجاست مردی که "کامل العقل" باشد؟

- بدون شک که, هیچ کسی هم حق ندارد, که ادعا کند, که دختران و زنان حق تعلیم و تحصیل را ندارند!

- همچنان بدون شک که هیچ افغانی هم حق آنرا ندارد, که به "وابستگی و غلامی و نوکری" کشوری دیگری پرداخته, در نتیجه بر ضد منافع ملی مردم عزیز ما عمل کند!

جناب محترم غروال, اما سوال از شما این بود, که چرا شما به مقابل هموطنان تان از دشنام و کلمات زشت استفاده می کنید, مثلا به مقابل هموطنان محترم تان که در این صفحه می نویسند, لطفا این سوال را پاسخ دهید, نه اینکه بدون دلیل و با بی ادبی تمام به آدرس هموطنان محترم تان که در این صفحه می نویسند, دشنام بفرستید, بی ادبی و گستاخی کنید و زمانیکه از شما سوال صورت گیرد, که چرا چنین عمل زشت را انجام می دهید, آنگاه بدون خواستن یک معذرت, بدون دادن یک پاسخ, به موضوعات دیگری پرداخته, در قبال بی ادبی ها و گستاخی هایتان به مقابل نویسنده گان محترم این صفحه, خاموشی اختیار ورزید; نه, اینطور درست نیست, ما منتظر پاسخ دقیق شما در رابطه هستیم.

با تقدیم احترام

حسیب الله 

 پنجابی غلام قادیانی جاهل چړیان د پنجابی پاکستان له خوا ورکړ شوۍ قادیانی شریعت په اساس بغاری وهی چی جلکۍ د تعلیم او تحصیل حق نلری او میرمنی هم باید خپلو کورونو کښی زندانی شی خلاصه دا تور خرڅ شوی قادیانی  جاهلو چړیانو ته د جلکیو او میرمنو ته تعلیم او ددوی بیماری اهمیت نلری او دا کافر قادیانی ځناور مسلسل بغاری وهی چی جلکۍ او میرمنی ناقص العقله دی په واقعیت کښی دا قادیانی کفار انسانان ندی بلکه غلام وحشیان دی او  دوی دومره زلیل او پست دی چی پنجابی پاکستان غلامی ته په ګونډو شوی دی ددوی تر مینځ دا وحشیانه جګړه د افغان ملت وژنی او غلام کولو پلان لپاره دی ددوی بادار غلیسه امریکا ددوی مصنوعی مخالفت ممانعت کوی او ترس لری چی افغان ملت به د پنجابیانو پر ضد جدی راپورته شی او د پنجابی چړیانو پر ضد به بغاوت شروع کړی ‍شی

دوکتور غروال21.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​ مستر کانفلیکت هر څوک چی د ملی خائینو قاتلو کمونیستانو ، ملی خائینو قاتلو پنجابی پاکستان او اخوندی متعصب ایران تنظیمونو او تورو جاهلو قاتلو قادیانیو چړیانو د تبلیغونو بوی راپورته کوی نو دهغوی پر ضد به همیش مستقیم لازم الفاظ استعمالیږی او دا بازاری ترس پیداکول دی ځای نه نیسی او نه د کمونیستی خصلت سره دا کمونیستی ادعا   چی شاید د ماغی مشکلات به موجود وی ، زه دداسی مختلفو ملی خائینینو او وطنفروشو اوددوی کوکریانو څخه اندکترین بیم نلرم او نه می درلودو او د ټولو لاسونه خلاص سره د تاسی ،  مستر کانفلیکته که په کوڅائی اعمالو د لاس پوری کړ بیا به ارام پری نښودای شی !!!

دوکتور غروال21.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​پنجابی غلام قادیانی جاهل چړیان د پنجابی پاکستان له خوا ورکړ شوۍ قادیانی شریعت په اساس بغاری وهی چی جلکۍ د تعلیم او تحصیل حق نلری او میرمنی هم باید خپلو کورونو کښی زندانی شی خلاصه دا تور خرڅ شوی قادیانی  جاهلو چړیانو ته د جلکیو او میرمنو ته تعلیم او ددوی بیماری اهمیت نلری او دا کافر قادیانی ځناور مسلسل بغاری وهی چی جلکۍ او میرمنی ناقص العقله دی په واقعیت کښی دا قادیانی کفار انسانان ندی بلکه غلام وحشیان دی او  دوی دومره زلیل او پست دی چی پنجابی پاکستان غلامی ته په ګونډو شوی دی ددوی تر مینځ دا وحشیانه جګړه د افغان ملت وژنی او غلام کولو پلان لپاره دی ددوی بادار غلیسه امریکا ددوی مصنوعی مخالفت ممانعت کوی او ترس لری چی افغان ملت به د پنجابیانو پر ضد جدی راپورته شی او د پنجابی چړیانو پر ضد به بغاوت شروع کړی ‍شی !!!!  

حسیب الله21.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​جناب محترم داکتر صاحب غروال سلام,

با آنکه چندی قبل از شما محترم خواهش جدی نمودم, که لطفا نظر و نظریات تانر مؤدبانه بنویسید, اما قراریکه به مشاهده میرسد, شما تا به حال قادر به این کار نشده اید, دلیل چیست؟

مشکل دیگر آن است, که جناب شما تصاویر مجازی ذهنی تانرا با مخلوطی از دشنام ها و الفاظ زشت به آدرس هموطنان تان می فرستید, چرا شما این عمل زشت اجتماعی را انجام میدهید؟

جناب محترم داکتر صاحب غروال, آیا جناب شما در طفولیت, نوجوانی, هنگام جوانی پس از بلوغ نیز این عادت زشت اجتماعی را داشتید, یا در این اوآخر به چنین اعمال زشت اجتماعی پناه برده اید؟

- آیا شما کدام تبصره, کدام پیام, کدام کمنت تانرا به یاد دارید, که در آن دشنام و توهین به هموطنان تان داخل نبوده باشد؟

آیا شما می خواهید که دیگران نیز به شما دشنام و حرف های زشت بنویسند؟

اگر پاسخ تان به دو سوال بالائی منفی است, پس لطفا در آینده از یک آداب معاشرت سالم کار بگیرید! اگر آنرا بلد نیستید, حاضر هستم جناب شما را در رابطه یاری و کمک رسانم!

اما اگر کمک و یاری را قبول نمی کنید و درضمن باز هم به بی ادبی رو می برید, وای به حال شما! یعنی, آنوقت, باز من میدانم و جناب شما!

جناب محترم داکتر صاحب غروال!

هر گاه شما از این همه بی ادبی های تان دست نکشید, خارج از امکان نیست, که دیگران نیز به مقابل شما یک رویهٔ بالمثل را پیشه کنند!

لطفا اینبار, این گپ ام را جدی بگیرید, یعنی در آینده کوشش اعظمی به خرچ دهید, که مؤدبانه بنویسید, در ضمن تصاویر مجازی ذهن تان را نیز به حیث "اتهامات بی جا و غلط" به آدرس هموطنان تان نفرستید!

این بود گفته ام برای جناب شما, حالا اختیار به دست شماست, که این اظهارام را یک خواهش می پندارید, یا یک امر اخلاقی و انسانی!


با تقدیم احترام
حسیب الله


الله محمد21.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم داکتر صاحب غروال گرامی!

با عرض سلام و آرزوی سلامتی شما محترم از بارگاه خالق پاک نوشته اخیر تان از مطالعه بنده گذشت، که چون ذکری از بنده هم نموده  اید، نخواستم انرا بی جواب بگذارم:

 

1-"شما محترم می فرمایید:"یاده : لطفآ دا جاهلانه ګروپ بازی ( لکه د تاسی ، الله محمد او محمد داؤد مومند تر مینځ لیده کیږی ):

اولاٌ کسی در اینجا به نظر بنده گروپ بازی نه نموده است، بلکه به موضوع که آن محترم تماس گرفته است، یک ضرورت عمده اجتماعی و اجتماع ما  می باشد. شما حالا در کوشش هستید بنام گروپ خود تان یک گروپ ایجاد نموده،   تشنج   خلق نمایید.  البته شما در این راستا آزاد هستید و کس نمی تواند باعث اخلال شما گردد. 

2-"په اوسنی شرائيطو کښی ډیره مضره دی"

کشور اطریش یگانه کشور جهان نیست که در سازمان ملل متحد خطوط اساسی انرا تعین نماید که چی مضر است و چی مفید است. انسان های روی زمین هر یک به اساس انرژی که دارند عمل می نمایند و هیچ کس نمی تواند بالای این انرژی ها تاثیر عمیق داشته باشد با وجودیکه باید همه از قوانین قبول شده اجتماعی پیروی نمایند. هر انسان به اساس یک پاکت از انرژی در روی زمین در حرکت است، البته با فکر خود و محتویات آن مانند ذرات کوچک "کوانتوم" در اتم که تا کنون دانشمندان هستوی قادر به اینکه این حرکات چطور تنظیم می گردد نشده اند.  

3-"او هوښیاران ددی جهالت څخه همیش لیری والۍ کوی".

زبان ملی پشتوی بنده انقدر قوی نیست که این جمله را درست درک نمایم و ضرور هم نیست تا جواب برایش بنویسم. اما دو کلمه "هوشیاران" و "جهالت" که ضد همدیگر هستند می رساند،که  باید هوشیاران و جاهلین با هم همکاری نموده تا یک راه متعادل یعنی نه هوشیار و نه جاهل از آن  بیرون کشید.  یعنی هوشیار مثلاٌ شما باید باید با "جاهل" مثلاٌ بنده طوری رفتار نماید که جاهل مجبور به آزار دادن هوشیار نگردد و هوشیار باعث آزار ندادن جاهل. هدف آن دوست محترم از رفع تشنجات هم همین است،  زیرا نباید تا اخیر عمر  احمق بمانیم.  زیرا هم جاهل و هم هوشیار این جهان را در نهایت باید وداع بگویند،   یعنی نه جاهلی وجود دارد و نه هوشیاری از نگاه هستی.  جاهل هم خود را هوشیار می داند و هوشیار هم هوشیار،  و علت اینکه مشکل شان حل نمی گردد هم همین است. هر گاه هر دو کمی از مواضع خود عقب نشینی و یا جلو بیایند فضای بحث شان صلح امیز تر به پیش می رود،  بدون اینکه به فهم شما گروپ از ان تولد گردد. البته قابل تذکر است که شما خود بنده را "جاهل" فرموده اید و نباید از یک "جاهل" غیر این چنین نوشته ها انتظاری دیگری داشت، هرگاه نوشته به طبع تان نبود. 

4-"  د تاسو دا  ډول منفی ګروپ بازی هیڅکله د افغان ملت  درد دوا  نشی کیدای  بلکه برعکس"

بنده جمله بالای شما دانشمند محترم را چندین بار این جا تحریر نموده ام و کس هم برای دوا نمودن کدام دردی اینجا مشغول نیست. هر کس باید خودش درد خود را دوا نماید و بهترین دوا ها در فرهنگ ما وجود دارد مانند تقوا و درستکاری و غیره و یا هم هم با محبت امیز رفتار نمودن با هم دیگر و غیره. 

5-"نور مو خوښه!!!!"

تشکر به شما هم " نور مو خوښه".

کدروت خیز اوهام اند  ابنای زمان بیدل
دم حاجت دماغ این عزیران را صفا بنگر

الله محمد21.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دوست گرامی محترم باز صاحب!

با عرض ادب.

از تبریکی سال نو شما بسیار تشکر.

بنده کافی است جمله زیبای شما را برای شما   با تایید بقیه آن از طرف خودتکرار بنویسم :"براى شما و خانواده معظم شما ارزوى سعادت خوشى ها بى ازحد و فراوان ارزوميكنم . هميشه بهار زندگي تان سبز و خرم باد .

 گل عجزی تصور کن بهار کبریا بنگر

ز ما رنگی تراش و در کف پایش حنا بنگر


بیدل 

قاسم باز21.03.2024امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

نوی کال مو مبارک شه 

لا می زخمونه د تیر کال پرهر پرهر  پراته دی

وار می خطا دی نوی کال ته چی به څه چل کیږی. 


دوستان عزيز.

قبل از اينكه افتاب امسال به شعاع نورانی خود جهان را روشن کند

قبل از اينكه خاطرات كمرنگ شود

قبل از اينكه ساعت سال نو را اعلان كند

عزيزان من !!!

براى شما و خانواده معظم شما ارزوى سعادت خوشى ها بى ازحد و فراوان ارزوميكنم 

هميشه بهار زندگي تان سبز و خرم باد .

به تك تك خانواده عزيز تان سال نو ۱۴۰۳ هجری شمسی تبريك عرض مينمايم.

سال نو را بشما سروران ګرانقدر از صمیم قلب مبارک باد میګویم. از درګاه خدای بی نیاز تمنا دارم تا این سال را سال تعلیم و تحصیل، دانش و معرفت  برای همه باشندگان ساکن افغانستان بخصوص طبقه اناثیه عنایت فرماید. امین.


الله محمد21.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم حسیب الله خان گرامی!

با عرض سلام و ادب.

بنده غیر عادلانه می دانم که شما را در کار مفید تان تمجید نه نمایم. البته باید محتاط بود تا دوستان از شما رنجیده نکردند، زیرا وظیفه شما حوصله و برازنده نمودن مشکلات روحی ما می باشد،  که از مدت نیم قرن به اینطرف در حساب روح و روان ما ریختانده شده است. مسلم که هر کس به حساب چیزی که در حسابش ریختانده شده است و خودش هم انرا از چاه اجتماع سیاه و سفید بشر  در دول فکر خود   ریختنانده است، یعنی اموخته است ، انرا به مصرف می رساند. شما اکنون که این وظیفه خدایی خدمتگار  بزرگ حسابداری یعنی وزارت روح و روان ما را بدوش گرفته اید ، همکاری های بنده در هر زمینه که به مشکل مواجعه شدید در خدمت شما محترم قرار خواهد گرفت. زیرا همه ما بالای مسایل مجبور به بحث می گردیم که معمولاٌ  نباید  مشغول گردیم ، و اگر هم گردیم باید با بحث سالم انرا ادامه و  خاتمه دهیم. 

معمولاٌ مریضی های جسمی را در اثر ابنکه مریض شکایت می کند که مثلاٌ دلم و یا سرم درد می کند،  می توان فهمید، و احتمالاٌ می توان تداوی نمود،  اما مریضی های روحی و  روانی که همه ما  به یک شکلی مستقیم و یا غیر مستقیم به ان دچار هستیم،  بسیار مشکل است انرا تداوی نمود، اما مشکل بودن ان دلیل  امکان  نشدن  تداوی انرا نمی دهد. ،    مریض   دیگران را مریض دانسته،  و از مریضی خود خبر ندارد و نمی تواند هم خبر داشته باشد ،  اگر چنین نباشد که همه مریض هستیم،  پس چرا چنین  درگیری ها با هم گره خورده و از سالیان   دراز به این طرف بالای معمولاٌ عین موضوع مشاجره وجود دارد. یکی می گوید من راست می گویم دیگری می گوید من راست می گویم و بیچاره "راست" حیرا ن و پریشان پایمال است،  

 به امید موفقیت همه ما،  تا بتوانیم یک فضای خوب و سالم برای خود ایجاد  و به تداوی خود پرداخته تا جوانان و دیگران از ما صلح وصفاو عشق و محبت را بیاموزند. 

روزگاریست از محیط بقا

همچو موج افتاده ایم جدا

بیدل 

دوکتور غروال21.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​بلی کانفلیکت کوم شخص ندی اما تاسی دا بیماری په اجاره اخیستی دی او مستر کانفلیکت د تاسو کانفلیکت بیماری خصوصیات په ګوته کوی تاسی چرندی باید لږ د وسیع فکر خاوند واوسۍ نو  که کله د تاسو دا نعمت په نصیب شی نوبیا ښه تره پوهیدای شۍ !

یاده : لطفآ دا جاهلانه ګروپ بازی ( لکه د تاسی ، الله محمد او محمد داؤد مومند تر مینځ لیده کیږی ) په اوسنی شرائيطو کښی ډیره مضره دی او هوښیاران ددی جهالت څخه همیش لیری والۍ کوی د تاسو دا  ډول منفی ګروپ بازی هیڅکله د افغان ملت  درد دوا  نشی کیدای  بلکه برعکس نور مو خوښه!!!!

دوکتور غروال21.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​محترم عبد الباری  جمال ته سلام او وروسته تعجب کوم  چی د مرحوم شهید ستر غروال صاحب  باره کښی سوال کوۍ چی هغه څوک وو او هغه نوره مشهور غروالان لری او دده ټولی کورنۍ تخلصونه غروال  دی ؟  واقعآ چی د تاسی سوال په اوسنیو پنجابی  یرغل د دوی له خوا د غلیسی امریکا په ډالرو تربیه شوی قاتل تنظیمونه او کاملآ تور جاهل  وحشی قادیانی چړیان د غلیسی امریکا په امر دوباره کابل ته راوستل شول او ددوی لپاره خاصو تربیه شوچور کوونکیو دیموکراتانو او تربیه شوو قاتلو تنظیمونو سره د متعصب ایرانی رژیم تربیه شوو قاتلو غلامانو په اتفاق سره قادیانیو قاتلو چړیانو ته افغانستان  تسلیم کړ او اوس په مختلفو ممالکو کښی دی تورو قاتلو جاهلانو ته په لوړ اواز د کمونیستانو او نورو رنګارنګو مضرو غلامو عناصرو له خوا تاوده تبلیغات کیږی او دا هم کاملآ ثابته دی چی د پنجابی پاکستان  سره د غلیسی امریکا او ددوی غلامو چړیانو  تر مینځ زرګری مخالفت موجود دی د پنجابیانو هوائی قاتلانه حملی د چړیانو په موافقه صورت مومی چړیانو ته افغان ملت ادنا اهمیت نلری او غلیسه امریکا چړیانو ته مسلسل ډالرونه لیږی ددی خرڅ شوو قادیانیو غلامو مرداړی بویناکی خيټي ورځ په ورځ زیاتره غټیږی او افغان ملت وږۍ ساتل کیږی او جلکۍ د مکتبونو او پونتونونو او میرمنی د بهرنی کارونو  څخه محرومی دی یعنی د پنجابی شریعت لاندی زندانی دی او دا قادیانی قاتل غلام چړیان کوشش کوی چی د افغانستان ټول مکتبونه او پوهنتونونه په قادیانیو حقانی مدرسو او د قادیانی علومو شرعیاتو باندی تبدیل کړی  لنډه دا چی ټول افغانان چړیان شی ، یو مرتجع مکروب  د کانفلیکیت  بیماری باندی اخته دی اود تاسی کانادا کښی بل تخریبکاره علنی پنجابی چړیانو ته تبلیغ کوی او تاسی محترم د مرحوم شهید غروال ( د قاتل پنجابی  غلام ګلبدین له خوا شهید شوۍ دی ) اودده کورنۍ سوانحو  پلټنه  کښی یاستۍ ، هغه ستر شخصیت اوس د پنجابیو غلامو له خاوا شهید شوۍ دی او باید اوس هغه ارام پریښودای شی او همدارنګه غلامو پنجابی قادیانیو قاتلو چړیانو ملت سره ګډ د ما خپلوان هم د وچی ډوډی پسی سرګردانه دی ما  څه موده  پخوا ۲۵۰۰۰۰ ایرو خپلی منطقی لپاره لیږلی وی او هغه دی تخریبی قاتلو غلامو چړیانو ورڅخه غلا کړی دی لنډه دا چی صداقت اوس کاملآ له مینځه تللۍ دی!!!

دا ټوله بدبختی ، تباهی او د افغانستان استقلال ستر خطر رامینځ ته کیدل د ملی خائین او د روس ستر جاسووس حسن شرق په هلو ځلو د حریص خود خواه فرعون محمد داؤد خان کمونیستی کودتا په وسیله رامینځ ته شوۍ دی که د تاسو سره د ملت غم موجود وی نو کوشش وکړۍ چی د چړیانو مرتجعو ګوډګیانو  ( پخوا د قاتلو کمونیستانو او قاتلو تنظیمونو ) تهدابی پولټنه کښی شۍ دا به افغان ملت لپاره  د تاسو ستر جهاد وی !!!! جوړ او روغ اوسی ، غروال

حسیب الله21.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​وروسته له سلامونو,
ښاغلى محترم ډاکټر صاحب غرټوال، نوى کال مو مبارک، مګر کانفيکت کوم شخص نده، بلکه يو اصطلاح ده!


په خورا احترام

حسیب الله 

حسیب الله20.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم غلام حضرت خان سلام.

نخست خدمت تان عرض کنم, که لطفا کوشش فرمائید, بیشتر از این از "تقابل احساسات و تعقل" در ذهن مبارک تان جلوگیری نمائید, یعنی بیشتر از این "تصاویر مجازی" را در ذهن و "نظر تان" جاگزین نفرمائید, زیرا شما در قرون وسطی قرار ندارید و با کدام نوع میراث شومِ قرون وسطی نیز در "تقابل" نیستید, بلکه فقط در مقابل یک سوال مطروحه, مرتبط به عنوان ناقص انتخابی مضمون کانفلیکزا و قوممحور تان قرار دارید! یعنی سوال مطروحه در قبال عنوان مضمون شما به هیچ صورت به معنی و مفهوم کدام نوع " inguisition " و یا تفتیش عقائد محترم شما معنی نمی دهد! آیا "عقائد محترم شما" در همین عنوان مضمون تان نهفته است؟ بدون شک که پاسخ این سوال منفی است, پس چرا به جناب شما چنین احساسی رخ داده است, که عنوان مطلب تان "عقائد محترم" شما عزیز را تشکیل می دهد؟

بدون شک که من به "عقائید شما" کاری ندارم, بلکه فقط و فقط در ارتباط عنوان مطلب شما سوالی را مطرحه نموده ام.

آیا به خاطر اینکه پاسخ سوالم را ندارید, "آگاهانه" از سوال فرار نموده, جهت خلط ساختن موضوع و مکدر ساختن یک بحث شفاف, از قرون وسطی به کوهٔ توره بوره خیز می زنید؟

و یا اینکه احساسات غلیظ تان به جناب شما اجازه نمی دهد, تا از راهٔ تعقل سؤالم را درک کنید؟

به هر صورت, لطفا جناب شما نخست تعادل فکری را در ذهن مبارک تان ایجاد فرمائید, یعنی که, نخست خود را مطمئین سازید, که نه, به گفتهٔ جناب شما, در

کدام "جمعه بازاری" قرار دارید, نه در کدام "سرای لیلامی فروشی", بلکه شما در یک بحث علمی-منطقی با هموطنان تان قرار دارید; پس لطفا از یک بحث علمی نه برایتان "آشفته بازاری" تصور کنید و نه هم کدام نوع "جنجال بازاری"; یعنی لطفا این همه تصاویر مجازی را از ذهن مبارک تان کنار گذاشته و این فکر غلط را نیز از ذهن مبارک تان دور سازید, که خدای ناکرده در کدام "اطاق تاریک تحقیق" قرار دارید; زیرا در اینجا "روشنی کافی" موجود است, فقط و فقط جناب شما لطف فرموده, چشمان به اصطلاح "خواب آلود تانرا" باز فرموده, بخود بیآئید, که شما چه می نویسید!

یعنی, من "مفتش عقائد" شما نیستم, بلکه من شما را تا هنوز فقط و فقط متوجهٔ عنوان ناقص مطلب تان نموده ام و بس!

- جناب محترم غلام حضرت خان!
آیا واقعا فهمیدن و درک همین قدر گپ برای جناب شما مشکل است, یا اینکه قصدا, به اصطلاح "خود را به در و دیوانگی می زنید" تا از پاسخ دقیق سوالم فرار کنید؟

بدون شک که شما مجبور نیستید که به سوالم پاسخ دهید, اما این نوع اتهامات بی جا و بی اساس شما, حکایت از کدام نوع "کانفلیکت" خواهد داشت؟

- آیا به نظر شما, سوال در ارتباط عنوان مطلب یک نویسنده, معنی "تفتیش عقیدهٔ نویسندهٔ همان مطلب را میدهد"؟

اگر پاسخ تان به سوال بالائی مثبت باشد, پس لطفا اوقات مبارک تانرا بیشتر در همان "جمعه بازار و یا سرای لیلامی" که گفته اید, سپری کنید, نه در بحث با در ارتباط "کانفلیکت ها" و "تشخیص کانفلیکت ها"!

جناب محترم غلام حضرت خان, شما می نویسید, که,

"تغییر شغل حق مدنی هر انسان میباشد ولی در کمال ناباوری، در اُطاق تاریک تحقیق ، خویشتن را در برابر جناب اقای حسیب الله متصور شدم ( من مجرم و اقای حسیب الله خان منحیث مفتش عقائد) .

آیا من حتماً باید به سؤالات استخباراتی ایشان پاسخگو باشم؟ نه هرگز.
من در " توره بوره ★ " زندگی نه می کنم که اظهار نظرم از روی جهالت و بی خبری و تعصب کور و خصومت کودکانه باشد بلکه من چهل و چند سال در مغرب زمین زندگی کرده ام ولی احساس و عواطف ام به بلندا و پهنای یک انسان آزاده و ضد ظلم و ستم و تاُطاق استنطاق و استمراق را فوراً ترک و باعث کشاله شدن مسئله نه شود."

تبصره: جناب محترم غلام حضرت خان, آیا شما متوجه هستید, که در جملات بالائی تان, حکایات تصاویر مجازی ذهن مبارک شما درج می باشد؟

هر گاه تا حال متوجه نشده باشید, پس باید حالا متوجه شوید, که در جملات مذکور یکسره تصاویر مجازی ذهنی تانرا به ما بازگو فرموده اید!

اگر برای برطرف ساختن تصاویر مجازی ذهنی تان, به کمک نیاز داشته باشید, بنده به حیث یک هموطن شما حاضرم مخلصانه در راهٔ حل این "کانفلیکت ذهنی جناب شما", شما را کمک و معاونت نمائم, در غیر صورت, روی شما هموطن عزیز را بوسیده, شما را بخداوند متعال می سپارم.

با تقدیم احترام
حسیب الله

عبد الباری ( جمال ) 20.03.2024کانادا/FotoGallary/CountryIcons/CA.png

​د ا کتر ( غر و ا ل )  صاحب ته !

 سلا مونه او نیکی وړ ا ندی کوم  ، یوه پو شتنه لرم ، محترم جنت خان غروال  صاحب څوک وو او ستاسی د کورنی نور مشهور کسان څوک دی ، آ یا دوی هم دغه تخلص لری ؟ مهر بانی او تشکر . 

Hazarzbek Tajiashtun20.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
د نوي کال په مناسبت د پخواني ولسمشر اشرف غني پیغام....

تل دې وي افغانستان
یشه سن افغانستان
زنده باد افغانستان"

گویا متفکر دوم شرق و رئیس جمهور خلع شده افغانستان در پیام نوروزی خود. مفهوم گل گنده دیگر نفاق را تازه اب داد:

او در اخیر تبریکی نوروز یکی از دو زبان رسمی را در ردیف سوم زبان ها متعدد افغانستان قرار داد, که میتواند منشه جدید مولد تحریک بیشتر احساسات بعد زبانی در افغانستان گردد. 

از دید اینجانب داکتر غنی شخصیت است که تنش ها سطحی قومی را در افغانستان نهادینه ساخت . جنرال میلر انهم در ادا قسم به راست گویی حقایق, به کنگرس امریکا اظهار داشت که با گریز انی, اشرف غنی نوع خروج پلان شده نظامی - اشاره به ساخت حکومت مشترک  - امریکا را برهم زده مختل ساخت.

 اقا اشرف غنی تسس داکتری خود را که هم اکنون جز مروج معلومات و دسترسی جمعی در امریکا می باشد, در رشته تاریخ افغانستان از دوره امیر عبدالرحمان خان تا شاه امان الله نوشته است. او یکی از اولین شخصیت ها بود که بر خلاف تعداد محدود از ستراتیجست ها امریکایی که خواهان مبارزات نشنلستی ملی گرایانه ضد شوروی در افغانستان بودند, از روش مبارزه  ایدئولوژیکی/ مذهبی در نقش که داشت  به تندی پشتیبانی می نمود. او در پاسخ به  کسانی که چنین روش پیشنهادی وی را حتی در صورت موفقیت, عقب گشت چند قرنه افغانستان پیشبینی می نمودند  رد نموده خود به پاکستان عزم سفر بست.

 چیغ زدن ها بلند او هم اکنون در یوتوب مبنی بر " او بچه خر, افغانستان هیچ وقت در قرن ۱۳ نبوده است..." موجود است. مادر همه درد ها در افغانستان عقب ماندگی و به گفته محترم نبیل غمین مسکنیار "اشرف فراری" با کاروایی ها و عملکرد رسمی اخیرخود انرا از همه بهتر سچه تمثیل نمود.


محمد داؤد مومند20.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​فرار بزدلانۀ فارسیست توپخانه یی از سؤالات مطروحۀ استاد حسیب الله خان!

الیوم در دریچۀ ابراز و تبادل نظریات این ویب سایت وزین، ضعف و ناتوانی و بیچارگی و زبونی، یک توپخانه یی فارسیست را در برار سؤالات مطروحۀ دانشمند محترم حسیب الله خان مطالعه نموده و بر موقف زبون, توپ خانه یی، متأسف شدم. 

این موجود توپ خانه یی، در حالیکه خود از پاسخ به سوالات مطروحۀ شخصی که در دیالوگ مناطقه، به مقام استادی رسیده، مانند خنازیر جهادی که از ترس فتح افتوح طالبان فرار را بر قرار ترجیح دادند، در موازات و با همنوایی با عناصر  ستمی و بخصوص بزرگان ستمی بدخشی از علی احمد خان تا میززا محمد خان یفتلی، تا طاهر بدخشی و ارشد الشیاطین بحران الدین ربانی و پدرام ها و سادات کم اصل و منافق و سیاست باز مانند سید غلام محمد غبار حسینی و سید صدیق فرهنک که تولد شاخۀ قوم بزرگ غلجی را از نطفۀ نا مشروع قلمداد میکند ( این قسمت مدفوع ادعای سید فرهنگ را در گوگل، سفید گذاشته اند) خود در نتیجۀ بی خبری و جهل و انحراف و ضلالت و ذلالت فکری، به مدفوع سؤال مبتذلی در مورد بابا و زعیم پشتون تبار متوسل و آن را به این قلم راجع ساخته است.

من چندی قبل، مطالبی را به قلم علامه صاحب عبدالشکور رشاد که از مفاخر بززگ علمی افغانستان هستند و پوهاند مجاور احمد زیار و دیگران به نشر سپردم.

یک جملۀ ذیل علامه صاحب رشاد معرف شخصیت بزرگ بابای بی بدیل و قافله سالار پشتونان است که فرموده اند:(مفکر محمد گل مومند او پاچاخان، د پښتنو دا دوه مشران اوس زموږ په مینځ کی نشته او د پښتنو قافله بی سالاره ده.) 

روزی جنت مکان، اعلیحضرت محمد محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان، از روی عجز و ناتوانی به پیشوا و قافله سالار پشتونان مفکر محمد گل مومند فرمود:(وزیر صاحب من پشتو می فهمم اما گپ زده نمیتوانم، بابای پشتونان در جوابش گفت که:(زه هم په فارسی پوهیږم خو خبری پری نشم کولای)

این جوابی بود که هیچ شخصیت بزرګ سیاسی در کشور منجمله مشروطه خواه بزرگ عبدالهادی خان داوی، جسارت ان را در جضور شاه نداشت.

مامای بزرگوارم سناتور صاحب غلام نبی خان چکنوری، پسر مجاهد بزرگ ملا صاحب چکنور که غازی امان الله به استقبالش تا منطقۀ پلچرخی شتافت در خاطرات خود خود مینویسد که در جریان لویه جرگه روزی در فرصت صرف طعام نان چاشت، من در نزدیکی بایای پشتونان و سردار صاحب محمد داؤد خان و سردار صاحب محمد نعیم قرار داشتم، سردار صاحب نعیم خان، متکی بر افواهات محیط با کمال احترام سؤالاتی از بابا، مطرح نمود که بابا جواب های سردار صاحب نعیم خان را به زبان ملتی و اجدادی خود جواب داد و سر انجام سردار صاحب محمد داؤد خان به نعیم خان گفت که (بس کو) و نعیم خان خاموش شد.

در همین لویه جرگه 1955مفکر محمد گل مومند که از طرف اعلیحضرت محمد ظاهر شاه به حیث تائب رئیس لویه جرگه انتخاب شده بود، سخن رانی خود را به زبان احمد شاه بابای کبیر علیه السلام انجام داد.  (اگر شیعیان به خود حق میدهند که به امام جعفر صادق، ترکیب علیه السلام را به کار برند، من هم به خود حق میدهم که به برگترین پیشوای سیاسی تاریخ کشور،، احمد شاه بابای کبیر از از ترکیب علیه السلام کار بگیرم.)

در افتتاح بند نغلو، که اعلحضرت رضوان الله و سالار پشتونان مفکر محمد گل مومند هردو اشتراک داشتند، بابای پشتونان خطابۀ خود را به زبان ملتی افغانی پشتو آغاز نمود، داکتر یوسف خان صدراعظم که خود از زمرۀ مهاجرین کشمیر بود، با یکنوع حرکتی به مفکر محمد گل مومند، فهماند که به اصطلاح آن زمان، به فارسی صحبت کند، ولی بابا، این حرکت داکتر یوسف خان را نادیده گرفت.

داکتر یوسف خان کشمیری با کمال بی جیایی اینبار، با پای خود به بوت مفکر محمد گل خان، فشار واردکرد، منظور اینکه به زبان فارسی گپ بزن.

محمد گل بابا، روی خود را به داکتر یوسف خان دور داده و با صدای بلند گفت :(والله که رابانده یی ووایی) یعنی (به خداوند اگر سرم فارسی بگویی)

بر مرده دلان پند مده، خویش میازار

زیرا که ابو جهل مسلمان شدنی نیست.

اختتام سخن به ابو جهل فارسیست و ایران خواه

دوکتور غروال20.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​نوی کال کښی ټولو افغانانو ته جوړتیا ، بریالیتوب  او افغان ملت خلاصون د قاتلو کمونیستانو ، قاتلو تنظیمونو او قاتلو چړیانو څخه د الله پاک څخه غواړم او مستر کانفلیکت ته د کانفلیکتی بیماری  جوړتیا او دده چرندیاتو  ختمیدو لپاره دوعاګوی یم !!!

ع و حيدرى20.03.2024سدني /FotoGallary/CountryIcons/AUS.png
 


دنارنج گل مشاعره:

الله محمد20.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دوستان گرامی!
سال نو را برای همه شما دوستان مهربان از سیدنی الی سنگاپور و کابل و نیویارک و کالیفرونیا و پیکنک و اطراف دیگر این تخم سبز خاکی ، یعنی زمین   و اگر با افکار تان در کره مریخ هستید،   تبریک عرض می نمایم. 

امیدوار هستم که در جریان سال الی سال بعد همه شما عزیزان که روزگاران مختلف یعنی خوب و بد را تا کنون در عقب گذاشته اید، سال صحتمند سپری نمایید، که مهم از همه چیز است.


یعنی جان جوری پادشاهی است. از این بهاران زیاد می اید و می رود  و ما همه پس و پیش دیگر نیستیم، فلهذا کیف کنید بهار زیبا و شعر زیر بیدل صاحب را.  


چشمی از خود بپوش همچو حباب
تا شود جلوگر که دریایی
پس خموشی گزین و فارغ باش
که همین است حد دانایی


 

 

  


حسیب الله20.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدیم سلام مجدد,

خواستم, مکث مختصری داشته باشم به "نوشتهٔ کانفلیکزای جناب محترم محترم غلام حضرت خان, که تقریبا از هر سطر آن نوشته, از اثر غفلت ذهنی و سطحی نگری های چندی, "کانفلیکتزائی" های مختلفی موج می زند, که در اینجا نخست به "کانفلیکت عقل و احساس" در عنوان مطلب مکثی صورت می گیرد:

جناب محترم غلام حضرت خان, عنوان نوشتهٔ شان را "جمعبندی مختصر از دنیای مجازی و دیجیتالی" انتخاب فرموده اند, در این رابطه سؤالی متوجهٔ جناب محترم غلام حضرت خان می باشد; و آن این است, که:

-جناب محترم غلام حضرت خان, آیا یک شخص توان و توانائی "جمعبندی دنیای مجازی و دیجیتالی" را داشته می تواند; به عبارت دیگر, "آیا جناب شما میدانید که دنیای مجازی و دیجیتالی" چیست, یا اینکه "احساسات غلیظ جناب شما یک تصویر مجازئی را در ذهن مبارک شما ایجاد فرموده است و به جناب شما حکمی لحظه ئی صادر نموده, و در آن حکم به جناب شما زیگنالی رسانیده است که محتویات آن زیگنال بوده باشد, که که غلام حضرت خان, خودت توان و قدرت جمعبندی مختصر و  مفصلی از دنیای مجازی و دیجیتالی را داری; فعلا به جمعبندی مختصر آن بپرداز, در صورت نیاز مفصل آنرا نیز برایت مخابره می کنم.

جناب محترم غلام حضرت خان, آیا قضیهٔ "کانفلیکت" یا "ناسازگاری احساسات و تعقل" در زمان ایجاد و انتخاب عنوان مطلب تان, به همان شکلی بوده است, که در مرحلهٔ "تشخیص کانفلیکت عنوان مضون" به سراغ آن هستیم و یا خیر؟

بصورت خلاصه: جناب محترم غلام حضرت خان, شما چگونه به این فکر آمده اید, که جناب شما, یا هم اینکه "یک شخص", "یک فرد" توان و قدرت "جمعبندی های مختصر و مفصل دنیای مجازی و دیجیتالی را داشته باشد؟"

شناخت, برداشت, وسعت و طرز دید شما به "دنیای مجازی و دیجیتالی از کدام کمیت و کیفیت واقعی برخوردار بوده می تواند؟

- به عبارت ساده تر: آیا شما از عمق و وسعت "دنیای مجازی و دیجیتالی" مطلع هستید, یا اینکه در آینده تصمیم دارید, خود را از آن مطلع سازید؟

نوت: یک کانفلیکت زمانی می تواند یک راهٔ "حل" پیدا نماید, که در راهٔ "حل کانفلیکت" همکاری دقیق صورت گیرد; به عبارت دیگر هر گاه همکاری جناب محترم غلام حضرت خان در این موضوع نباشد, "حل این کانفلیکت" ناممکن می باشد.

با احترام

حسیب الله

حسیب الله19.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدیم سلام و احترامات خدمت همه,

نوی کال مو مبارک سه!

فرارسیدن سال نو هجری-شمسی را از صمیم قلب برای همه تبریک گفته, از خداوند متعال یک سال خوب و نیک و مثمر برای همه استدعا میدارم.


نوروز د یوه ښکلي طبیعیت د خوشحالۍ هغه وسیله ده چي په کال کښي یوه ورځ را ښکا ره سي او دراتلونکي هوسا او خوږ ژوند په زړه پوري الهام پکښي نغښتی وي.
د نوروز او بهار د ګلونو د غوړېدلو پوښتنه صوفي شاعر رحمان بابا هم کړې ده:
بلبلان پسې نارې وهي رحمانه
د بهار ګلونه سوي دي که نه دي.


با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله

غلام حضرت19.03.2024سویدن/FotoGallary/CountryIcons/Sweden.png

​به نظر میرسد که قسمتی از میراث شومِ قرون وسطی امروز مجدداً به وارثین اصلی آنها برگشته،   یکی از این میراث ها " inguisition " میباشد که ما آنرا تفتیش عقائد می نامیم.

تغییر شغل حق مدنی هر انسان میباشد ولی در کمال ناباوری،  در اُطاق تاریک تحقیق ، خویشتن را در برابر جناب اقای حسیب الله متصور شدم ( من مجرم و اقای حسیب الله خان منحیث مفتش عقائد) .

آیا من حتماً باید به سؤالات استخباراتی ایشان پاسخگو باشم؟  نه هرگز.

من در " توره بوره ★ " زندگی نه می کنم که اظهار نظرم از روی جهالت و بی خبری و تعصب کور و خصومت کودکانه باشد بلکه من چهل و چند سال در مغرب زمین زندگی کرده ام ولی احساس و عواطف ام به بلندا و پهنای یک انسان آزاده و ضد ظلم و ستم و توطئه و دسیسه میباشد بناً از حسیب الله خان جدّاً خواهشمندم  که اُطاق استنطاق و استمراق را فوراً ترک و باعث کشاله شدن مسئله نه شود.

★= محل واقع در کوهسارهای پکتیا ـ جائیکه مزدور نا مرئی امریکا یعنی بن لادن در آنجا مخفی بود.

امّا

اقای داوود مومند!

حدس و گومان شما کاملاً درست ! است،  من یک توپخانه ای و پاړسی بان و شیعه و ایران پرست و ضد پشتون میباشم ( در کشور افغانستان هرگز نه زیسته ام )  ولی؛

بشما اجازه نه میدهم که از جواب دادنِ  سؤال بنده فرار کنید.

سؤال را مجدداً تکرار می کنم:

اقای محمد گل مومند چرا نتوانست ارگ نشینان کابل را وادار به استفاده از زبان جنتی تو و خودش بکند؟

فقط همین.

 

احمد آریا19.03.2024امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

در میان مردمان کوچک، دروغگویان بسیار است. از «نیچه»

 حرمت فراوان به راستگویان! 

آریا

Hazarzbek Tajiashtun19.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

Afghan courts finalize trial of men involved in brutal of murder of ...

آصف بهاند

 "د فرخندې گیله (د فرخندې نهم تلین)....ستاسو د وطن د عدالت په تله ک ې او ستاسو د وطن د شر یعت په دایره کې زما د قاتلینو محکمه تر کوم ځای پورې ورسیده؟؟؟.... دا حالت، دې ټولنې ته څه وخت له چا سره راغی ؟ ــ د وحشت او جهالت دا قانون پر دې ټولنې او پر دې خلکو چا، څنگ ه حاکم او جاري کړ؟......"

 یوه غوره مقاله د یوې غمجنې پیښې په اړه چې د ژورې خواشینۍ وړ ده. ستاسو د دې پوښتنې ځواب دومره هم سخت هم نه دی:

 داسې وژنې به په قمار خانه, هوتل, بزکشی او فتبال لوبی کی  ونه وژل شي، بلکې خدای بخشلی فرخنده چیرته ووږل شوه چه هلته یو سپېڅلي معجزه یی پیژندل شوی شخصیت پروت دی چه د کابل یان سر یی په هر لاس کی یو,  په دوه تورې پرې کړی وو.  دا ډول ټولنیز جوړشت د ۱۸۸۰ لسیز کی د استعماري دورې له خوا د راوړل شوی شخصیتونو په بڼه د انساني برترۍ ژور زیان نیمګړتیا یی تر مفهوم لاندی داسی په افغانستان بنسټیز شو چه 99.9 سلنه اصلی خلګ یی په ډیر ټیټه طبقه بندي  یو دبل سره وصل, او خلګ یی په جامعه  کی د راوړل شوی پلی کولو سره, رسمی وویشل. د ټولنې د دا ډول زیږون پر بنسټ  ذهنیت,  تقریبا 0.01 سلنه ګویا خاص او  سپېڅلي  تایتل لرونکی خلګ یی د تعلیم، وقار. توکم. نفوذ او دخوړو د سلسلې په سر د تل لپاره وړتیا او مقام ورکړ شو.

 همدا اوس حتی  په بهر کې د اروپا او کلیفورنیا په څیر څایونو کی د افغاني ټولنیز سازمانونو نږدې ټول مخکښ لوبغاړي د میر او سید  لقبونو لرونکو په څیر شصیتونو په واک کې دي او داسی بریشی  لکه څنګه چې اصلی بومی خلګ د دې ډول مهارتونو وړ ندي.

کله چې په افغانستان کې د هغه وخت شورويان او لوېديځ په لانجه اخته وو، لومړۍ رسمي غونډه د پخواني  امریکا ولسمشر رونالډ ريګن، د هغه د دفاع او بهرنيو چارو وزيرانو  يوازې د څلورو افغان شخصيتونو سره وه, چې دوه يې المجددي او الګيلاني, لکه چه  په افغانستان بیخی قطع الرجال وو.  د ټولو دردونو مور - د پیغله فرخندې د وژلو په شمول - په افغانستان کې وروسته پاتې والی دی, چې ډیری یې د جعلي امتیازی لقبونو لرونکو لخوا پلي کیږي. د مثال په توګه دا د افغانستان ښه لوستي امتیازی تایتل لرونکی روشنفکران دی  چې د خپل گتی د ساتنی لپاره په افغانستان کې د تل لپاره د زیږون پر بنسټ دا ډول سلسله تضمین کوي. د دوی د لږ شمیر له امله په ټولنه کې, دوی د نفوس په الګوریتم کې نه شي شمیرل کیدی, مګر د افغانستان نیمایي روڼ اندی دوی تولیدوي. دا ډول غلامي سلسله باید مات شي. 


محمد داؤد مومند19.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​ایران پالنه او ایران خواهی!

یوه فارسیست او ایران پالونکی، د ایران او د ایران د فاشیستی آخوندی نظام نه د دفاع په ترڅ کی او د ایران د عظمت طلبی او په منطقوی سویه د تفوق غوښتنی او به ټوله منطقه او منځنی ختیخ کی (عراق- سوریه- لبنان- یمن) د قیادت او زعامت، زور آزمایی او زموږ په هیواد که د پاړسو د ژبی د فرهنګی تاراج او د شیعی مذهب، پر اصالت او اولویت باند ټینګار، او پدی اړه د متحده ایلاتو او غربی نړۍ ملامتول، نه ځانله، چی د هيڅ سیاسی منطق سره سمون نه خوری، بلکه د ددی فارسیست او ایران پال، او دا چی ایران دده د مذهب او سیاسی کیش اصلی کعبه ده دلالت کوی.

د یوه ابتدايي ښونځی د سیاسی شعور په سطح، دا خبره جوته ده، چی غربی نړۍ د ایران د ولس او هیواد سره نه، بلکه د ایران د اټومی کولو، او په منطقه کی د ګاوندیو هیوادونو د ملی منافعو او د خاورور د تمامیت، او د همدی هیوادونو د سیاسی رژیمونو د ړنګولو او پرزولو، او د ایران د خوښی او مزضی د ګوډاګی رژیمونو، استقرار د عظمت طلبانه، هڅو سره، د یوه عقلانی سیاسی مخالف، دریځ لرل دی.

په منطقه او تول مینځنی خنیځ کی، د هیوادونو د قدرت توازن، د امنیت او منطقوی سیاسی ثبات دپاره بنیادی او اساسی رکن دی، د ایران اټومی کیدل، د منطقی او ټولی مینځنی ختیځ د هیوادنو د ارضی تمامیت او  د صلحی او سیاسی ثبات او امنیت دپاره، ستر ګواښ دی چی ممکن د ایران خواهانو او سیاسی ګمرهانو دپاره د توجیه وړ وی.

د داسی فارسیستانو او د لوی کندهار د توپخانی هغه اوسیدونکو چی د ایران صفوی  سفاک او هیتلری رژیم، د بقایاو څخه شمیرل کیږ ی، او په ایران مینتوب او د ایران د فرهنګی تاراج او د ایرانی مبتذلو اصطلاحاتو لکه (دانشګاه) او په سلګونو نورو په مدفوع باند  شخوند وهل، خپل مریتوب او بی مسلکی ثابتوی، د علامه ډاکټر اقبال دا کره وینا ذهن ته تداعی کوی چی فرمایی:

سرین را هم به چوبش ده که آخر

حقی دارد به خر پالانګر او

د ستر اویا ملیونی پشتون ولس، چی د هیواد په موجوده او نیمګړی جغرایه کی ورته د مشر قوم او مشر ورور، په سترګه ګورم، او د دیورند د فرضی کرخی نه هغه خوا ورته د یوه ځانګړی ملت به بڼه یی یو تاریخی واقعیت بولم، د مشرانو په ضدیت کی د طاهر بدخشی او د ټولو سقاوی او ستمی ډلو. د ستمی ملحد غبار او فرهنګ په شمول، د یوه عکس العمل په توګه، زموږ د ولس یوه وینا دلته تضمینوم چی:

سپی غپیږی کاروان تیریږی

و اذا خاطبه هم الجاهلونه قالو سلاما

 ددی ټولو ایزان پالونکو او فارسیستانو او د فارس د ګوډاګیانو او مرینو لاس دی تر ُقم او تهرانه خلاص وی.

راغی طالبی نظام وطن لره

گوره ستمیانو، گرده، ټینګه کړه

    

حسیب الله19.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

هموطن عزیز جناب محترم غلام حضرت, پس از تقدیم سلام به جناب شما, سوالم از جناب شما هموطن این است, که آیا شما از ورای پیام اخیر تان آگاهانه یعنی قصدا به "کانفلیکتزائی" دست می زنید, یا اینکه نا آگاهانه چنین عمل زشتی از شما منعکس می گردد؟


با احترام

حسیب الله 

غلام حضرت19.03.2024سویدن/FotoGallary/CountryIcons/Sweden.png

​بعد از عرض سلام و ادب.

عرضۀ چند دست لباسِ کهنه و نُو و ژنده و ارزنده و کوتاه و تنگ و گشاد و آستین دار و بی آستین و...... به جمعه بازار - درحقیقت آشفته بازار و جنجال بازار ( لیلامی فروشی های دنیای مجازی و دیجیتالی ) :

لینک کامل مطلب، روی عنوان کلیک کنید:

الله محمد18.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

محترم  حلیم حمیدی!

 با عرض ادب.

 1-"تاسی په بل ډول هر دلیل ردوی."
 در بحث  باید همان نقطهء که رد شده، بر جسته شده، و دلیل رد نادرست ان ارایه شود.   هیچ دلیل محکم و منطقی را نمی توان رد نمود، دلایل را باید از جوانب مختلف بررسی نمود، که ایا استقامت منطقی می داشته باشد و یا خیر.   به شکلی دیگری هر  دلیل رد  شده نمی تواند، در صورتیکه دلیل درست باشد.  
2-"دومره غنیمت دی چی توهین مو ندی کړی."
   این شما بودید که در نوشته قبلی تان به شکل ماهرانه به چندین  نفر  اتهام بسته و توهین امیز اظهارات نموده بودید .  

 3-"مګر کله ویل سوی چی د تکنالوژی مخ باید و نیول سی."

 بنده نوشته ام که:" جلو پیشرفت تخنیک را کس گرفته نمی تواند."،   هر کس خواسته باشد انرا خوانده می تواند. شما با نوشتن چنین جمله خود را درغگو  معرفی نموده اید.

،4-" په کومه ټولنه کښی تکنالوژی د انسان د تخریب".

 در نقطه سوم ذکر نمودم  که   چنین اظهار نه نموده ام. اما   باید اضافه گردد که در ماه دسمبر سال  2023  در دوبی کنفرانس بین المللی محیط زیست صورت گرفت که در آن به صورت مفصل ریس سازمان ملل متحد از عواقب بد خراب شدن محیط زیست توسط قسمت از تخنالوژی های انکشاف یافته بشر که فعلاٌ طرف استعمال است، خبر داده،   و پیشنهاد توجه جدی برای جلوگیری از بلند رفتن درجه حرارت زمین و آب شدن یخهای قطب های زمین و خطرات ان برای بشر  را در اینده های نه چندان دور  متوجه ساختند، که بعد از صحبت وی محترم پادشاه انگلستان هم در بیانیه خود فرمودند که:" ما به زمین تعلق دارم و نه زمین به ما" و در زمینه اینکه باید چی کار های صورت بگیرید تا از مصرف انرژی فوسیل به استفاده از  تخنالوژی دیگر تغیر صورت بگیرد.

 همین اکنون قسمت های از ابحار پر از پلاستک شده و ماهیان انرا می خورند و  انسانها ماهیان را می خورند   و به هزار ها ضرر دیگری که انکشاف تخنالوژی امروزی برای خود بشر ایجاد نموده است مانند خرابی هوا و غیره و ایجاد امراض تنفسی و غیره در اثر ان. بنده یکی از طرفداران درجه اول انکشاف علم و تخنالوژی هستم اما نه به هر قیمت. آبهای زیر زمینی در مناطق پر اذ عام زمین که چتلی ها را زیر خاک می کنند کثیف گردیده و غیره و غیره که در قسمتهای از زمین سیلابها به نسبت پلاستر کاری و قیریزی در زمین جذب شده نمی تواند و باعث خرابی زیاد می گردد.  

 5-"او په ټولنه کی د نفاق اچولو په هدف کار اخستل کیږی. "

 بنده همچو چیزی نه نوشته ام، نوشته  اینجا است. 
 6-"ستاسی حسیب الله سخت  په غوره کی دی."

 عجب.  
 مرهون گوشثهء ادبم هر کجا روم

 پای به دامن است همان رهبر حباب

بیدل

حسیب الله18.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​هموطن محترم و عزیز که به اسم "حلیم حمیدی" و باشندهٔ "میدان وردک" خود را معرفی می کنید, پس از سلام و عرض احترام, سؤالم از جناب شما این است, که,

- لطفا بصورت دقیق بنویسید که کدام موضوعی پیام های متعدد من با عث رنجش خاطر شما عزیز شده است, تا من متوجهٔ همان اشتباهٔ خود شوم.

لطفا بصورت دقیق دلیل اصلی رنجش خاطر تانرا از من و یا از پیام هایم بنویسید!

لطفا فراموش نکنید که همه خوانده گان محترم این پورتال های محترم ملی شاهد این صحبت شما و من هستند. از آنجا لطفا بصورت دقیق مشکل تانرا با اظهارات من بنویسید.

با تقدیم احترامات قلبی

حسیب الله

حلیم حمیدی18.03.2024میدان وردکhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​الله محمد خانه!

تاسی په بل ډول هر دلیل ردوی. دومره غنیمت دی چی توهین مو ندی کړی. مګر کله ویل سوی چی د تکنالوژی مخ باید و نیول سی.  په کومه ټولنه کښی تکنالوژی د انسان د تخریب او په ټولنه کی د نفاق اچولو په هدف کار اخستل کیږی. ستاسی حسیب الله سخت  په غوره کی دی. بیاهم سلام، حمیدی.


حسیب الله18.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با سلام مجدد به جناب محترم احمد جان آریا, مکث مختصرم به پیام اخیر آن عزیز این است:

- محترم احمد جان آریا عزیز, نخست از جناب شما پیش از پیش تشکری میکنم که در آیندهٔ نزدیک اشعاری زیبائی انتخابی تانرا با ما شریک می سازید. لطفا زیاد پشت درک حساسیتهای من ضعیف زیاد نگردید که سبب ضایع شدن اوقات گرانبهای شما خواهد شد.

در ضمن تشکر از اینکه خاطر نشان نمودید, که کامنت دو سه روز قبل تان متوجه من نبود، اما با آنهم, اگر اجازتی باشد, خواهشم از جناب شما محترم این است, که با این, نام خدا فراست و دانش و طبع شاعرانه ای که دارید, از آن داشته های زیبا و نیک تان استفاده نموده, به کسان دیگر, یعنی به غیر از من هم "توهین" روا مدارید, که چنین یک روش اجتماعی زشت و نازیبا جلوه می کند. همان فرد دیگری را که می گوئید, نیز, با وجودیکه نمیدانم هدف تان از آن فرد دیگر کیست, باید لطفا به مقابل جناب شما مهربانانه و زیبا بنویسد. الله و اکبر, این "کانفلیکت" نیز بخیر "حل شد".

اما, آریا عزیز, اینکه جناب شما از من تقاضا فرموده اید, که, برای کسب معلومات مزید با دوستان خود در افغان- جرمن آنلاین مشورت کنم, واقعا یک تقاضای بی جا و وقت ضایع کننده به مشاهده می رسد. زیرا هر چه وقت اضافی داریم فعلا صرف همین "پرنویسی هایم" می کنم, هر گاه به پیشنهاد جناب شما محترم و عزیز نیز عمل نموده, با فکر مشورت با دوستانم نیز بپردازم, در آن صورت بلا به پس اوقات من بیچاره, اما لطفا بگوئید, که, پاسخ ضایع ساختن اوقات دوستانم را چه بگویم؟

آیا به دوستانم بگویم که احمد جان آریای عزیز فرموده است که اوقات شما را نیز بی جا ضایع بسازم؟ شما بفرمائید بگوئید که من پاسخ دوستانم را چه بگویم که چرا اوقات گرانبهای آن عزیزان را ضایع می کنم؟

حالا می پردازم به خواست دیگر و به گفتهٔ شما عزیز, به «تاپیک» کاملا متفاوت جناب شما، البته با احترام تنام به شما به پاسخ صادقانهٔ که تقاضا فرموده اید, می پردازم:

- محترم آریا عزیز, ولله, بالله سم تالله که من نه جناب محترم "سخی داد" را می شناسم و نه هم به جز از پنج شش شخص محترمی را که تصادفا در برخی از مجالس و یا کنفرانس های علمی-کلتوری در قبال افغانستان عزیز بوده است و من همان اشخاص را از نزدیک دیده ام, اشخاص دیگری را که در این دو پورتال ملی می نویسند, اما به همه احترام دارم, از دل و جان احترام دارم, به کرامت انسانی همه انسانها احترام دارم و خودم هم به جز اینکه به همین نام اصلی ام که حسیب الله است, به کدام نام مستعاری ننوشته ام و نه هم می نویسم, زیرا نیاز و ضرورتی به مستعار نویسی ندارم. هر چیزیکه در ذهن ناقص ام در ارتباط با افغانستان عزیز به اصطلاح "به درد بخور جلوه نمود", و یا پدیدار گشت, آنرا در مواقع و وقفه های مساعد, بدون کدام  ملاحظهٔ عمیق و دقیق, آنرا با شما هموطنان محترم و عزیزم به اشتراک می گذارم.

از آنرو به اصطلاح برگ سبز تحفهٔ درویش و یا کم من و کرم شما عزیزان.

نوت: چونکه جناب محترم "سخی داد" را فقط و فقط از روی همان پیام اش می شناسم, لهذا نمیدانم که چگونه و چطور پیام شما عزیز را به وی برسانم. اگر تصادفا آقای سخی داد این پیام من را به مطالعه گرفت, از وی خواهش ام این است که با جناب شما در تماس شده به حل این "کانفلیکت" با جناب شما بپردازد.

با تقدیم احترام

حسیب الله

حلیم حمیدی18.03.2024میدان وردکhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​ډیر ګران او دروند دوکتور غروال صاحب ته سلامونه وړاندی کوم!

ستاسی  د پاملرنی څخه ډیره مننه او حتماً پام کوم. دا خلک ډیر بی رحمه او متجاوز دی. دوی ځکه دا متجاور کارونه کولای سی، چی د داسی وسیلو خاوندان دی او څه چی دوی و نه غواړی، نو نه خپروی. دا یوه ډله ده. اوس چی دوی خارجی کلمات لکه «کانفلیکت» کلمی غوندی زمونږ ژبه کی ګډوی، هدف د دوی زمونږ ژبه، بلاربه یا حامله کو دی  تر څو چی د فعالیت څخه و لویږی. د چا په صفت سړی د هغه څخه ښه شخصیت نسی جوړولای. د دوی حامی محمد داود مومند، چی په پښتو، د جنت تګ غواړی، باید پوه وی چی حتماً یوه انګلیسی دکشنری د ځانه سره یوسی. یو متل دی چی وائی « په ګاذری ندی، په خرپ ئی دی.»  دا خلک نور د آزادی مباحثی وړ ندی. له همدی شیبی څخه وروسته نور به دوی ته هیڅ و نه لیکم. ستاسی هدایت به په یاد ساتم. جوړ اوروغ اوسی. په درناوی حمیدی.



حسیب الله18.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​ټولو ګرانو محترمو هیوادولو ته خپل سلامونه او احترامات وړاندی کوم.

- ښاغلى ګران داټومي فزيک ډاکټر غروال، وروسته له سلامونه او احترامات، تاسو د اټومي فزیک محترم ډاکتر ته پيغام مى دا ده، ایا دا سند ستاسو لپاره کافي ندی، کله چى پر تا باندى ژغ کوم، چى ګرانه ډاکټر صاحبه، لطفا مهرباني وکړئ خپل ذهن له بدو لیکنو څخه خلاص کړئ!

یعنی زه تاسو محترم ته وایم, چی, دستا محترم ذهن "د غلیظو احساستو او تعقل الکترونونه او مولیکولونه یی" یو بل سره په سخت "تصادم" او یا "تقابل" سره روان دی, چی فعلی تولیدات یی, نن صبا, فقط او فقط "کنځلى" دی!

لطفا په راتلونکی کوښښ وکړه, له مذکور "کانفلیکت" څخه ځان او ذهن يو لږ فارغ وکړى،

په احترام
حسیب الله

متن دری, پیام ام به جناب محترم داکتر صاحب غروال:

جناب محترم داکتر صاحب فزیک اتومی ښاغلى غروال, پس از تقدیم سلام و احترامات, آیا همین سند برای شما کافی بوده نمی تواند, زمانیکه به آواز بلند, به یک داکتر محترم فزیک اتومی صدا میکشم, که جناب محترم داکتر صاحب, لطفا از دشنامنویسی های بیهوده دست بکشید و کوشش نمائید, اندکی مؤدبانه بنویسید!

زیرا فعلا به احتمال قوی, "اتوم ها و مالیکول های احساسات غلیظ و تعقل شما محترم" در یک تصادم شدید هستوی با هم قرار دارند, که در نایجه "تولیدات فعلی" ذهن مبارک شما را به حدی مصدوم ساخته است, که به جز از "دشنام و دشنامنویسی های متواتر" بقیه تپلیدات ذهنی جناب شما را به اصطلاح "پرچو" نموده است.

لطفا کوشش اعظمی به خرچ دهید, تا ذهن مبارک تانرا از "کانفلیکت فردی" دشنامنویسی نجات بدهید.


با تقدیم احترامات فائقه
حسیب الله
الله محمد18.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم دوست گرامی آقای حسیب الله خان!

با عرض سلام و ادب.

از اینکه نوشته بنده را با فهم و دانش بالای تان دوستانه تلقی نموده و محترم داکتر صاحب را هم بغل داده اید از شما تشکری می نمایم.  

ضمناٌ از  سدید صاحب محترم و  گرامی تشکر  می نمایم که چند سطری محبت امیز برای بنده تحریر داشته اند. خداوند ایشان را همیشه صحتمند و ارام داشته باشند. 

 ز بس بلند فتاد آشیان خاموشی

رسید ناله به جایی که از شنیدن رفت


بیدل 

دوکتور غروال18.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​ محترم حلیم حمیدی صاحب سلامونه ، لطفآ د مستر کانفلیکت ( واقعیت کښی کونفلیکت )  سره دده په چرندیاتو وخت مه ضایع کوه دا مستر کانفلیکت د هر چا څخه اسناد غواړی اما خپله دا شخص خپل اسناد نه وړاندی کوی  که فرضآ وړاندی ئی هم کړی نو دده اسنادو شرحه به د مرحوم دوکتور محمد یوسف خان  تحصیل معلومات په شان  درواغجنه وی ، د افغانستان کړکیچ د همداسی چرندیو اشخاصو په کومک لا پیچلی شوی دی !!!!  

محمد داؤد مومند18.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​هموطن عزیر شاغلی محترم حلیم حمیدی1

بعد از عرض سلام محمدی

تبصرۀ جناب عالی را در مورد حسیب الله تا یک اندازه غیر عادلانه یافتم.

این قلم نوشته های شاغلی حسیب خان را از سالیان متمادی در ویب سایت افغان جرمن مطالعه میکنم، نوشته ها و تبصره های شاغلی حسیب الله خان در هردو لسان بزرگ وطنی، معرف فهم و فضیلت و تسلط وسیع شان، در هردو لسان است.

من خوشوقتم که از مدتی به اینطرف، جناب شان با ویب سایت وزین آریانا افغانستان نیز به همکاری قلمی پرداخته اند.

امیدوارم جناب تان از این تذکر دوستانه و بیطرفانه، متأثر و متأذی نگردید.

پر مخ مو گلونه

احمد آریا18.03.2024امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

حسیب جان الله

چشم، کوشش میکنم در یک  آینده نزدیک اشعاری در حد فراست شما خدمت بفرستم.

اگر چه درک حساسیتهای شما که در این تازگیها وارد مرحلۀ نوینی شده است زیاد هم دشوار نبود، اما باید خاطر نشان کنم که کامنت دو سه روز قبل من متوجه شما نه، بلکه متوجه فرد دیگری بود که در فحاشی شهره آفاق میباشد و در این «صنعت» هیچ کس به پای او نمیرسد. برای کسب معلومات مزید با «دوستان» خود در افغان- جرمن مشورت کنید.

اما در یک «تاپیک» کاملا متفاوت، بویژه حالا که از بخت خوش در میزان احترام شما نسبت به این قلم یک تغییر قابل ملاحظه رونما گردیده، میخواهم صادقانه برایم بگویید که آیا بالاخره توانستید «سخی داد» را در کابل پیدا کنید و پیام مرا به او برسانید؟

با احترام 

حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با سلام مجدد,

جناب محترمی که خود را "حلیم حمیدی" و باشندهٔ "میدان وردک" معرفی نموده, به هموطنان تان یک برخورد نامتعادل و بی ادبانه را پیشه نموده اید!

لطفا قوانین آداب معاشرت و برخورد سالم اجتماعی را آموخته, به مقابل یک شخص محترم که جناب محترم سیدهاشم سدید باشند, بی احترامی و بی ادبی, از این بیشتر نکنید, زیرا جناب ایشان نه تنها اینکه یک نویسندهٔ عالی و ناب هستند, یک متفکر بزرگ و نیک سیر هستند, از نگاهٔ سن و سال هم در جایگاهٔ قرار دارند, که شما بی ادب باید به جناب ایشان یک برخورد سالم اجتماعی را پیشه ورزید!

آیا وظیفهٔ شما تفرقه اندازی در بین مردم عزیز ما است, که چنین بی ادبانه و گستانه, بدون موجب بر هموطنان عزیز ما می تازید؟

لطفا این بی شرمی و بی حیائی های تانرا, به همرای اتهامات بی جای تان کنار گذاشته, در راهٔ "حل کانفلیکت ذهنی تان" بیندیشید, بجای آنکه به ناحق به هموطنان محترم تان می تازید! زیرا چنانچه به مشاهده میرسد, به احتمال بسیار قوئی, تعادل "عقل و احساساسات غلیظ جناب شما با هم در تقابل و ناسازگاری شدیدی قرار دارد. در غیر صورت شما به اذیان گوئی نمی پیوستید.

و من الله التوفیق

با تقدیم احترام

حسیب الله

سیدهاشم سدید17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​نام نوی تان مبارک  «حمیدی صاحب» . خدا کند با عوض کردن نام تان هر چند هفته یکبار یکدفعه نام اصلی تان یادتان نرود. 

مثلی که در نقش قدم چپ (چریک) های افغانی پا گذاشته اید؛ یک چهره و هزار نام... شاید یکی از همان ها باشید؛ که می داند! 

راستی من که آدم های دروغگو و ناراست را لعنت نموده بودم، سر شما چرا بد خورد؟ 

حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدم سلام مجدد و تجدید احترامات به همه,

بدون شک که جناب محترم مجیب جان به یکی از بزرگترین "کانفلیکت" های اشاره نموده و راهٔ حل آنرا از خداوند متعال تقاضا فرموده اند, که در قدم اول  به این خواست نیک و بشردوستانهٔ محترم مجیب جان باید آمین بگوئیم, که من همین کار را کردم.

ویدیوی ارسالی محترم مجیب جان که حکایت از جنایات عظیم سیستم نژادپرستانهٔ هتلر می کند, هر وجدان بیدار و بشردوستی را واقعا که می آزاد, چنانچه قضایای دلخراش و کانفلیکت ٧٧ سالهٔ که بین مردم فلسطین و اسرائیل در جریان اند, نیز واقعا که هر وجدان بیداری را می آزارد, اما سؤال این است, که چرا تا به امروز به اصطلاح "این سران پودهٔ جهانی و این سازمان ملل متحد" در رابطه به حل این کانفلیکت بزرگ یک "راهٔ حل مناسب" را پیدا نتوانسته اند, مگر آنها را به اصطلاح "بلا زده است" یا اینکه "راهٔ حل این کانفلیکت را هنوز که هنوز است, پیدا نتوانسته اند؟

به نظر من, پیشنهاد منصفانهٔ افغانی ما جهت "حل این کانفلیکت بزرگ بین فلسطین و اسرائل" این بوده میتواند:

١. سازمان ملل متحد باید با آوردن یک ریفرم در ساختار آن سازمان, هر چه زود تر دست به کار شده, به آن وسیله به کیفیت کاری خودش بیفزاید!

با مکث مختصر به همچو رفورمی میتوان به ایجاد یک "نهاد حقوقی در رأس این سازمان اشاره داشت", که متشکل از یک نماینده از هر یک از کشور های جهان باشد, که از فلسطین و اسرائل هم یک یک نماینده, در کنار نماینده گان تقریبا ١٩٦ کشور های جهان, به حیث یک "ارگان حقوقی" در رأس سازمان ملل متحد قرار گیرد, که صلاحیت آن ارگان حقوقی بلند تر از صلاحیت شورای امنیت آن سازمان باشد!

٢. پس از رفورم بالائی, سازمان ملل متحد, مقر اصلی خودش را از نیویارک به "خط مرزی بین اسرائل و فلسطین" انتقال داده, در همانجا مستقر گردد, تا "کانفلیکت فلسطین و اسرائل" بشکل نسبتا دقیقتر و بهتر, تحت نظارت نمایندگان دوصد کشور جهان, در همان "خط مرزی بین آن دو" باشد.

٣. در ضمن شعبات مربوطهٔ سازمان ملل متحد, در راه های "ایجاد رشته های سالم افهام و تفهیم در بین اطفال, نوجوانان, جوانان, خلاصه در بین جمله مردم فلسطین و اسرائل سعی بیلغ و فعالیت های وسیع و مثمر را انجام دهند, تا زمانیکه "کانفلیکت های فردی و گروهی" که متشکل از تقابل ها و ناسازگاری های متواتر اند, آهسته آهسته از طرق "کومونیکانتسیون سالم بین آن ها" به پروسه های سازگاری, صمیمیت و یک همسایگی های خوب و نیک و مثمر و مفید, برای هر دوجانب تبدیل گردد!

این بود پیشنهاد افغانی این بندهٔ ضعیف برای "حل" یا حد اقل جلوگیری از شدت این کانفلیکت بزرگ, که از هفت دهه بدینسو وجدان های بیدار را می آزارد.

کم من و کرم شما, هر کس حق زیاد کردن و کم کردن به این پیشنهادم را دارد.

نوت: محترم مجیب جان عزیز, انشاءالله جناب محترم خلیل الله معروفی, حتما اگر وقت و علاقه به پیشنهاد خوب شما پیدا نمودند, در آن ارتباط هم ما را از خواندن کدام مقالهٔ عالی شان, مانند همیش, مستفید و مستفیض خواهد ساختند.

و من الله التوفیق

با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله 

حلیم حمیدی17.03.2024میدان وردکhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​جناب سید!

کلمات عربی نام حلیم را با علاقمندی تعریف کردید، چون خود ریشۀ عربی تانرا معلوم کردید. از جواب های شما هر سه معلوم شدکه شما اصلاً از  همه اطاعت می طلبی  و از اوضاع این وطن هم هیچ آگاه نیستید و ممکن یک گروپ باشید. دوست شما، تذکره خواسته، اگر همه تذکره می داشتند، حال همه مانند شما  در خارج صاحب زندگی و همچو وسایل می بودند. آیا واقف هستید که فرارها در داخل کشور هم صورت می گیرد. شما علاقه با تبادل معلومات ندارید. وقتی نوشتۀ اولی بعد از قریب یک هفته نشر شد، خود نمایانگر اینست که  کلمۀ "لعنت" را  نیکان شما برای شما از مکه و مدینه آورده اند و مانند یک ساتول در دست شماست.  کسانی که همه چیز را از دست داده اند، هیچگاه چیزی که شما برای نشر فتوی صادر نکنید، نشر نمی شود.اینست تنفر و بد گمانی. حمیدی

سیدهاشم سدید17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​محترم حسیب الله جان، 

بسیار بعید می دانم که آقای حلیم حمیدی، اگر واقعا حلیم حمیدی نباشند. شهرت راستین خویش را آشکار کنند. 

کسی که نوشته های شما و آقای معروفی را به نوعی غیرمفید بداند، یقینا" مشکلی دارد، که خودش هنوز متوجه آن نشده است. 

این چنین انسان ها را بحال خودشان گذاشتن از دو جهت بهتر و مفید است:

-  شاید بی اعتنائی ها در برابر شان ایشان را متوجه کمبودئی که دارند، کند؛ و، 

- شما بجای اینکه وقت گرانبهای  تان را صرف بحث هائی که نتیجه ندارند، به حجم کار های فرهنگی و علمی مفید تان می افزائید و به معرفی مراحل دیگر مقوله کانفلکت (علل پیدایش و راه های علاج یا رهائی از آن ها) می پردازید و بحت را تکمیل می نمائید. 

برای تان شب خوش آرزو می کنم

مجیب جان17.03.2024کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

با سلام و احترامات مجدد،

جناب معروفی در مقالۀ خود نسبت به آتش کشیدن آرون بوشل جوان 23 سالۀ امریکایی یاد آوری از یک واقعۀ دلخراشی کردند که احساسات هر انسان را به شور آورده و تنفر را در مقابل اعمال اسرائیل و امریکا هرچه بیشتر میکند. خوب میبود اگر ایشان در آن زمانیکه گروهی حماس دختران و پسران جوان را در یک محفل سرود و پایکوبی و مردها، زنها و کودکان را در خانه های شان در خواب، به قتل رسانیدند و این محشر را برپا کردند یک مقال کوتاه هم مینوشتند.

تراژیدی فلسطین و اسرائیل از هشتاد سال بدینسو جریان دارد که عوامل زیادی را در پی دارد. از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948 تا حالا که 77 سال میگذرد خطاهای بیشماری صورت گرفته که هر انسان آگاه را متأثر ساخته و راه حلی را برای این کانفلیکت از درگاه خداوند تمنا دارد.

جنایت حزب نازی آلمان که منجر به کشته شدن شش و نیم ملیون یهود گردید، باید هیچگاه فراموش نگردد، همین جنایت که در تاریخ بشریت دگر باید تکرار نشود، دلیل عمدۀ بود که ضرورت تأسیس دولت اسرائیل را حتمی ساخت، تا پیروان مذهب یهودی هم از خود دولتی داشته باشند و از خود دفاع نمایند. هیچ انسانی نمیتواند تصور اینرا کند که انسان های دیگر از سوی نفرت یک فابریکۀ آدم کشی را در Ausschwitz بنا کنند و در آن روزانه 10000 انسان را از بین ببرند.

به کسانی که به زبان آلمانی بلدیت دارند میخواهم این فیلم را توصیه نمایم، که داستان آن از نوشته های زندانیان یهود، عضو گروپ سوزاندن اجساد و پاک کاری اطاق گاز که به اسم Sonderkommando و یا گروپ کماندوی خاص نامیده میشدند، حکایت میکند. این زندانیان طول عمر شان بیشتر از سه ماه نبود، زیرا همۀ شان بعد از این مدت تیرباران شده و گروپ جدیدی جای آنها را میگرفت. چون آنها به سرنوشت خود آگاه بودند، میخواستند به یک طریقی از چشمدید خود اثری بگذارند، بناً نوشته های خود را در زمین پنهان نموده و امید میکردند که روزی کسی این نوشته ها را بیابد و بخواند.

 


در خاتمه میخواهم فقط به این نکته اشارت نمایم که، کسانیکه خود را به شغل نویسندگی مصرف ساخته اند، نباید وقایع را از عینک انتقام جویی، بدبینی، نفرت، تعصب، پرشور و انقلابی بودن بنویسند بلکه وقایع را قسمی تمثیل کنند تا خواننده تشخیص آنرا بتواند که نویسنده بیطرفانه مینویسد.

تشکر


حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​ښاغلى محترم داؤد مومند صاحب ته وروسته له سلامونه او احترامات, زه فکر کوم چی د لندی او دوبیتی توپیر, در دوی د مصراع په تعدادو کی ده. لندی دوه مصراع لری او دو بیتی څلور مصراع لری. له دی کبله چی یو بیت, له همدغه دوه مصراع څخه مینځ ته راځى. لندی هم له دوه مصراع څخه جولیږی, چی کیفیت یی له همغه مصراعو له محتویاتو څخه سر چینه اخلی. نور په دی موضوع کی زیاتره متأسفانه چی نه پوهیږم.

تاسو محترم لپاره کامل صحت او خورا خوشحالی استدعا کوم.

په احترام

حسیب الله

محمد داؤد مومند17.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​د استاد سنګروال صاحب نه یوه ګیله او پوښتنه

نامتو مورخ او محقق او ادیب، استاد سنګروال صاحب په یوه تلویزونی خپرونه کی د شعر په څرنګوالی او ډولونو عالمانه نظریات څرګند کړل.

د پښتو په ملتی او جنتی ژبی په ادب او مخصوصاْ د شعر په برخه کی، داسی اشعار هم شته چی ګوندی د نورو ژبو په ادب کی څاری ونلری، لکه بګتۍ او لنډی،

ولی په دری ژبه کی هم، لنډیو ته ورته، څه شته چی (دو بیتی) په نامه پیژندل کیږی.

ما د محترم استاد سنګروال صاحب نه د هغه د ایمیل په ذریعه دا پوښتنه مطرح کړه چی د (لنډی) او (دو بیتی) په مینځ کی به، په شعری لحاظ تفاوت په کومو برخو کی وی، خو له بده مرغه، استاد سنګروال صاحب زما د پوښتنی ځواب رانکړ، هیله ده علت یی د دوی عالمانه غرور نه وی، ځکه علم او غرور سره په متضادو قطبونو کی، ځای لری.

پدی توګه یو ځل بیا د محترم استاد سنګروال صاحب نه هیله کوم چی دا قلم، په خپلو عالمانه او فاضلانه نظریاتو تنویر کړی.

ضمناْ هیله لرم چی تنویر شم، چی زموږ به ملتی او جنتی ژبه کی، نور کوم شعری ډولونه شته د نورور ژبه په ادب، لکه دری ژبه کی نه لیدل کیږی.

د غزل شاهنشاه استاد حمزه بابا، شینواری فرمایی:

وایی اغیار چی د دوزخ ژبه ده

زه به جنت کی د پښتو سره ځم

د اغیار نه منظور فارسییستان او د ایران وطنی ګوډاګیان او زموږ د ملتی ژبی مادر زاده دشمنان دی، چی د پښتنو د اویا ملیونی نفوس د ژبی او کلتور څخه نفرت لری او پوهنتون ته دانشګاه وایی!!  

مننه لویه استاده

الله محمد17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​هموطن محترم جناب  حلیم حمیدی!

با عرض ادب.  

 1-" هوشداری می دهم که فریب این چنین خرابکاران را نخورید."

 تشکر از هشداری تان. 

2-"شخصی به نام "حسیب الله" یک شخص خرابکار و شهرت طلب  بنظر می رسد. "

به نظر می رسد مانند یعقین محکم و حقیقت نیست. یک خیال است. محترم حسیب الله در واقعیت از سالیان زیادی که در افغان جرمن می نویسند یک انسان پاک و خوب بوده، اینکه بعضی نوشته های وی خرابی  بار می اورد، باید از آن دفاع نماید. فهمیده نمی شود که شهرت یعنی چی و در اینجا چی مفهوم می داشته باشد. همین اکنون   شما هم با نوشته تان با سرعت نزدیک به سرعت موج هم مشهور شدید. پوتین و ترمپ هم مشهور هستند و مانند ما و شما هوا تنفس می کنند و یک لقمه نانی می خورند و پیر می شوند و در اخیر هم مانند دیگر پادشاهان و غیره و فرعونیان گم می گردند. از این ناحیه تشویش نداشته باشید. 

3-"فقط در دریچۀ "نظر سنجی" در هر نوشته نول می زند. "

بگذارید نول بزند، شما هم بالای همه همین اکنون نول زده اید. اگر نول وی نول بلبل بوده باشد نول شما مانند نول عقاب معلوم می گردد و یا هم  نول ماکیان و خراس.    

4-"او درین چند سال با افرادی چون "هاشم سدید"، "معروفی" و غیره، پلانشده از همدیگر توصیف می کنند"

فرضاٌ بنده خود را در "وغیره" شما شامل نمایم،  که در این صورت باید تذکر دهم، هر کس ازاد است توصیف نماید،  در صورتیکه کدام نوشته و یا هم بر خورد همدیگر طرف تایید شان گردد   و این تا جاییکه بنده مشاهده می نمایم معمول است و کدام چیزی مهم هم نیست، فقط می تواند طر ف توصیف را تشویق نماید تا زیادتر زحمت بکشد و مواد ساختمای بهتر را تقدیم ساختمان این دریچه نماید.   اطمینان داشته باشید که این نوشته ها انقدر که در نزد شما مهم جلو می کند، مهم نیستند و ضرورت به پلان ندارد.   

5-"که گویا "زبان شناس" هستند و مالک افغانستان باشد. "

هر فرد افغانستان به شمول شما مالک کشور خود است. از طرز نوشته شما معلوم می گردد که شما هم نام خدا دست بالا در نوشتن دارید اگر هم زبان شناس نباشید. 

6-"حملات آنها هم بر دیگران بر طبق هدایات است."

مسلم که به اساس هدایت است، زیرا زمانی حمله می نمایند کدام چیزی در دماغ شان بد خورده و از مرکز سیستم عصبی شان توسط فکر شان   برایشان هدایت صادر شده،  تا حمله نمایند،  مانند حمله شما بالای انها همین اکنون. اگر چنین نباشد پس حمله شما هم به طبق کدام هدایت است. مثلاٌ بخل و یا هم حسادت  و یا هم غرور و کبر وغیره.  

7-"اینها اکثراً مدعی اند که گویا فیلسوف  و "زبانشناس" و "خدا شناس" و "ملی" و "ناسیونالیست" هستند، "

بگذارید که مدعی باشند، حتماٌ اگر صد فیصد نباشند کمتر و کمتر الی 5% و 10% خواهد بود و باید تقویه گردد که زیاد گردد. 

8-"اما خدا می داند، که چه خواهند بود. "

هیچ چیز نیستند و تمام انسان ها هیچ هستند، فیلسوف  و "زبانشناس" و "خدا شناس" و "ملی" و "ناسیونالیست"یک دلخوشی است برای اعظمی صد سال  عمرکه برق واره می گذرد.  

9-"درین مورد، باید گفت که امروز انحرافات فکری زیاد و مریضی های علاج نا پذیر درین حلقه محسوس است."

تنها در این حلقه چی که در تمام جهان محسوس است. 

10"تعداد زیادی هم در صف آنها موجود اند که از طریق انترنت، با ادعای اینکه گویا، ترجمه کتاب مقدس مسلمانان، "قرآن شریف" را مطالعه کرده اند"

کار خوب نموده اند. 

11-"و با رسوائی مدعی اند که گویا "غلطی" در محتوای آن کتاب مقدس یافته اند"

غلطی اصلی در فکر شان است، اینست که بنده نوشته ام که در حلقه زمین انحرافات مختلف وجود دارد. 

12-"و "جنگ" آنها را با "دین" مردم ما آغاز نموده اند"

هیچ بدی نموده نمی توانند . مردم خودشان دین هستند یعنی دین خودش مردم است. 

13-"و  با بی شرمی بدون توجه به معتقدات  و احساسات مردم، مسبب نا آرامی آنها، نیز می گردند."

هر گاه کسی توسط انها نا ارام گردد ،  ایمان درست ندارند و مردم ما در ایمان خود بسیار محکم هستند و ثبوت هم انرا به کرات نموده اند.  

14-"حال مصیبت های بزرگ دیگر هم، مردم ما را به بیراهه می کشاند. خصوصاً وقتی اگر به صفحات «مجازی» که اخیراً به نام «تیک تاک» خیلی پخش می گردد،"

شما غم خود را بخورید. می گویند مرغ در پای خود آویزان است و فیل در پای خود. جلو پیشرفت تخنیک را کس گرفته نمی تواند. بنده بسیار احتیاط می نمایم تا از چیز های مخرب فکر و روح و روان خود را نگاه دارم. شما درست می فرمایید، خرابکاری زیاد است باید هوشیار بود و از هشدار تان برای ما یک جهان تشکر، زیرا سیل و توفان بزرگ در جریان است و مانند حضرت نوح باید در کشتی خود، خود  را هر کس از این توفان نجات دهد. در پناه خداوند کریم و رحیم باشید برادر غم خور و دلسوز هموطنان تان. 

بس که بیدل بر طبایع حرص شهرت غالب است

جان کنی ها سنگ هم در آرزوی نام داشت

حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از تقدیم سلام و احترام به جناب محترم الله محمد خان عزیز, از پیام زیبا و نصایح عالی و خوب شان تشکری می نمایم. من ان شاءالله کوشش میکنم نصایح عالی و زیبای جناب ایشان را در گوش داشته و در عمل نیز آنرا پیاده نمایم.

همچنان در همینجا از جناب محترم اکبر جان یوسفی معذرت می خواهم که به ترجمهٔ جناب ایشان انتقاد شدید نموده بودم, امید وارم جناب محترم اکبر جان یوسفی این معذرت من را بپذیرند و آن انتقادم در ارتباط ترجمه ای جناب ایشان, بیش از حد ملال آور خاطر جناب ایشان نشده باشد.

با تقدیم احترامات قلبی

حسیب الله

حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم احمد جان آریا سلام.


از شعر زیبا و با وزن و قافیهٔ که آنرا به فرمایش من ضعیف ارسال نمودید, یکجهان تشکر, واقعا یک شعر "حیوانی" زیبائی است, اما احمدجان آریا عزیز, ما برای "حل کانفلیکت های فردی" بیشتر به اشعار "انسانی" نیاز داریم. اگر در کتابچهٔ اشعار تان به کدام فرصت مناسب, کدام "شعر انسانی" به چشم تان خورد, لطفا ما را از خواندن آن بی نصیب نگذارید.


با تقدیم احترامات قلبی

حسیب الله

حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از سلام مجدد,

از جناب محترم خلیل الله معروفی عزیز و جناب محترم سید هاشم سدیدعزیز, یک خواهش دارم و آن اینکه اگر امکان داشته باشد, "تذکرهٔ همین شخص را که خودش را حلیم حمیدی و باشندهٔ میدان وردک معرفی می کند" از وی تقاضا کنند, تا معلوم شود که این شخص واقعا "حلیم حمیدی" نام دارد و باشندهٔ "میدان وردک" است, یا اینکه "دروغ می گوید و یک شخص دروغگو است."

این موضوع به دلیل یافتن راه های حل برای "کانفلیکت های فردی" میتواند مؤثر و مفید واقع گردد.


و من الله التوفیق

با تقدیم احترامات قلبی

حسیب الله

ع واحد حيدرى17.03.2024سدني /FotoGallary/CountryIcons/AUS.png

شعر از ملنگ جان. اى وطنه .

 


ع واحد حيدرى17.03.2024سدنى /FotoGallary/CountryIcons/AUS.png

​ پدر كشتى تخم نفاق كشتى پدر كشته را كى بود أشتى. 

 شهداى قيام هرات صداى عدالت خواهى دارند.اولين مسوليت كسانكه بالاى قانون  اساسى افغانستان كار مى كنند بايد تاسيس يك محكمه جنايات مزدوران كرملين باشد. 

حسیب الله17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با تقدیم سلام مجدد به همه,

پیام مملو از اتهامات هموطن عزیز ما که خودش را "حلیم حمیدی" و اینبار باشندهٔ "میدان ورک" معرفی می فرماید, از نگاهٔ "تشخیص کانفلیکت های فردی" پیام جالبی است, زیرا

١. این بنده, که نه "خرابکار" هستم و نه "شهرت طلب" به نظر "حلیم حمیدی" آن دو صفت خراب را دارم.

٢. دو هموطن عزیز ما که به نظر من واقعا در زبان دری زیبا می نویسند, معلومات فراوان دارند, که عبارت از جناب محترم خلیل الله معروفی و جناب محترم سدید می باشند, به نظر "حلیم حمیدی" گویا آن شایستگی را ندارند.

٣. محترم "حلیم حمیدی" در عین حال خودش را شخصی معرفی نموده است, که از چندین سال به اینطرف دریچه های "نظر سنجی" را از "میدان وردک" به مطالعه و مشاهده می گیرد.

تشخیص کانفلیکت:

جناب محترمی که خودش را "حلیم حمیدی" و باشندهٔ "میدان وردک" معرفی می کند, یک "شخص عقده یی" به مشاهده می رسد, که با وجود استعداد تحریر نسبتا سلیس به زبان دری و دسترسی به زبان دری, به کدام نوع "آشفته ذهنی فردی" دچار گردیده است, که انواع مختلف "عقده های حسادت" را نیز در وی به مشاهده می رساند.

حل این کانفلیکت برای شخصی که خودش را "حلیم حمیدی" می نامد این بوده می تواند, که وی صادقانه تحت نام اصلی خودش به نوشتن شروع نموده, هر چه در دل تنگ دارد, آنرا به رشتهٔ تحریر آورده, بی جهت به هموطنان اش اتهام نبندد. نوع کانفلیکت "حمید حلیم" نام, از جمله "کانفلیکت های فردی" می باشد, که خطر مبتلا شدن وی به "کافلیکت های گروهی" نیز دور از امکان نمی باشد, البته اگر به صداقت رو نیآورد.

به امید بهبود کانفلیکت جناب محترم "حلیم حمیدی" نام.

و من الله التوفیق

حسیب الله

سیدهاشم سدید17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​حلیم حمیدی، چه نام و چه اسم خانوادگی زیبا و پر محتوا و وزین!  

حلیم: باحوصله، نرمخو و نیک گفتار و حمید هم، یعنی ستوده و تحسین شده و... 

خوب، در برار حرف حق غیر از سکوت چه باید کرد؟ شما راست می فرمائید، لعنت خدا بر یاوه سرایان و دروغپردازان. 

ممنون

روز شب تان خوش 

حلیم حمیدی17.03.2024میدان وردکhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

​هموطنان عزیر!

سلام عرض می کنم. هوشداری می دهم که فریب این چنین خرابکاران را نخورید.

شخصی به نام "حسیب الله" یک شخص خرابکار و شهرت طلب  بنظر می رسد. فقط در دریچۀ "نظر سنجی" در هر نوشته نول می زند. او درین چند سال با افرادی چون "هاشم سدید"، "معروفی" و غیره، پلانشده از همدیگر توصیف می کنند که گویا "زبان شناس" هستند و مالک افغانستان باشد. حملات آنها هم بر دیگران بر طبق هدایات است. اینها اکثراً مدعی اند که گویا فیلسوف  و "زبانشناس" و "خدا شناس" و "ملی" و "ناسیونالیست" هستند، اما خدا می داند، که چه خواهند بود. درین مورد، باید گفت که امروز انحرافات فکری زیاد و مریضی های علاج نا پذیر درین حلقه محسوس است. تعداد زیادی هم در صف آنها موجود اند که از طریق انترنت، با ادعای اینکه گویا، ترجمه کتاب مقدس مسلمانان، "قرآن شریف" را مطالعه کرده اند و با رسوائی مدعی اند که گویا "غلطی" در محتوای آن کتاب مقدس یافته اند و "جنگ" آنها را با "دین" مردم ما آغاز نموده اند و  با بی شرمی بدون توجه به معتقدات  و احساسات مردم، مسبب نا آرامی آنها، نیز می گردند. حال مصیبت های بزرگ دیگر هم، مردم ما را به بیراهه می کشاند.

خصوصاً وقتی اگر به صفحات «مجازی» که اخیراً به نام «تیک تاک» خیلی پخش می گردد، متوجه شویم، هر کسی که با مهارت، «فالور» یا «شنونده» زیادتر جلب بتواند، می گویند که از آن مبنع  عاید پولی می داشته باشند. درین «صفحات»، هر کس تلاش می کند، که مشاهدان بیشتر و آنهم، چنان افرادی را جلب کنند که به حیث اشتراک کننده، بیشتر تمرین دشنام دادن و اتهام را بر دیگران داشته باشند. در جملۀ این چنین گردانندگان و اشتراک کنندگان اکثراً انسانهای مبتلا به امراض مختلف روانی نیز شناخته شده اند. در جملۀ این چنین افراد «پودری های» معتاد، مشهور به معتادین زیر «پل سوختۀ کابل» که بعضاً مدعی اند که گویا حال تداوی و یا "صاف"ٔ شده اند، نیز شنیده می شوند، که موضوعات اختلاف قومی و دینی را هم مطرح می سازند. چنین مصروفیت و یا شغل برای آنها، شاید مشکل اقامت را هم حل کند، زیرا خود قادر به دریافت هزینۀ زندگی می شوند. این شغل را از هر مخفیگاه در تمام دنیا، به پیش برده می توانند. با احترام، حمیدی


احمد آریا17.03.2024امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​به فرمایش حسیب جان 

شعر با قافیه:

پشه‌یی در کاهدان خز خرطم پیلان مگز

روبهی در لانه بنشین‌ گردن شیران مخار

با احترام

الله محمد17.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 جناب محترم آقای دوکتور یوسفی صاحب!

با عرض ادب و سلام  و آرزوی سلامتی شما محترم.

بنده کدام اعتراضی بالای ترجمه های شما نه نموده ام. هرگاه   بنده را مخاطب قرار داده اید و صدای تان را به گوش کسی دیگری رسانیده باشید،  درست است. بنده فقط اینقدر در ارتباط شما نوشته ام که:" ...که باعث رنجش بزرگان ما مانند محترم داکتر یوسفی صاحب و دیگران گردد. محترم یوسفی صاحب زیاد زحمت می کشند و زیاد موضوعات جالب را اینجا ترجمه نموده در اختیار ما می گذارد یعنی هر کس به قدر توان خود این چمن کوچک ما   را با علم و دانش خود ابیاری می نماید و بعضا هم گلی زیبایی را می کارند

نا گفته نماند که مضمون"عقل کل" تان ار مطالعه بنده گذشته که انرا فوق العاده جالب دانستم که امید فرست پبدا نمایم و انرا دو باره بخوانم، زیرا در یکجا فو ق العاده جالب موضوع را بحث نموده اید و انهم در ارتباط جز و کل یعنی وحدت و کثرت. البته تمام مضمون جواهر فکری متفکرین مهم می باشد اما همان یک نقط بی اندازه فلسفی و علمی می باشد که قابل تبصره بوده تا با هم انرا نگاه نماییم.

 

وحدت و کثرت چو جسم و جان در آغوش همند

کاروان روز و شب را در دل هم منزل است

بیدل

Akhtar Yusufi17.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

هموطنان گرامی و معزز، نتایج را ببینید، تعصبات کور گذشته درافغانستان، کشور زیبا را برباد کرد، باید آنرا بکور بسپاریم! ۱- لاف و پوف خصومتگرانه ضرر جبران ناپذیر است.این گل گفتنیها هریکی از ما و شما زمانی ارزش خود را دارد که برای ملت مستحق که مردم افغانستان واقعأ ارزش آنرا دارند تا این گل کفتنیها برای مردم کشور ما جامعه عمل را بپوشانند. ۲- وقوع مؤفقیت امیز درجامه عمل پوشیدن خوشبختی در جامعه با اتحاد ملی برادرانه، صادقانه، فداکاری اتباع ملت بدون تعصب و تبعیض را نیاز دارد. ۳- سازماندهې فداکارانه اتحاد ملی رهبران فداکار، وطندوست، پاک نفس را برای اعمار کشور  را احتیاج دارند، تا متکی با قانون هوشیارانه برای اعمار افغانستان عمل نمایند.

اینست کلید راه حل عرض وجود افغانستان مستقل که اتباع کشور بتوانند بدون ترس و خوف در خانه و کاشانه خوبش کار و زندگی نمایند,

عبدالباری جهانی17.03.2024ایالات متحده http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم حسیب الله خان سلام و احترامات. اینکه به عقیده بنده ارزشی قایل شده اید جهان سپاس. در ستایش بنده با ابراز محبت مبالغه زیاد نموده اید. باور کنید، بدون شکسته نفسی اذعان میدارم که بنده نه محدث و نه عالم دین هستم بلکه بحیث یک شاګرد و طالب العلم، سوالاتی را مطرح نموده ام که اګر حل آنهارا میدانستم اصلاً مطرح نمی نمودم. باور کنید مطلب بنده در باره کلمه کانفلیکت، خداناخواسته، بی ارزش نمودن اطلاعات و معلومات علمی شما به هیچګونه نبوده بلکه صرف به تایید نوشته محترم هزاربیک تاجشتون توجه نویسنده ګان این ویبسایټ و ویبسایتهای دیګر را به این نکته معطوف مینمودم که بعضاً در باره مسایلی بنویسید که مربوط به مشکلات فعلی کشور باشد. معنی این سخن به هیچګونه این نخواهد بود که به علمیت و نوشته های شما ارزش قایل نیستم. باید تکرار کنم که در ستایش بنده مبالغه نموده نموده اید. بنده صرف یک طالب العلم هستم. شما زنده باشید.


دوکتور محمد اکبر یوسفی16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب الله محمد خان!

تشکر از تذکرات شما. شما ممکن واقف باشید که به سن قریب بیست و چهار سالگی، پس از فراغت از فاکولتۀ "سیانس" کابل در این کشور، لسان آلمانی را در گویته انستیتوت آموخته ام. شما ممکن واقف باشید که زبان آلمانی در سن بلند تر از طفولیت، بدون کمبودی بوده نمی تواند. من کدام مترجم با مزد نیستم. اما در کلمۀ ای که شما اعتر اض دارید، در فرهنگ های مختلف جست و جو کردم. با تلفظ دیگر محلی می دانست. ممکن شما هم بدانید که من بارها گفته ام، که در یک ده دور افتاده با دو زبان محلی بزرگ شده ام. به ترجمۀ مطالب برای "سایت افغان جرمن"، در زمان مرحوم ولی احمد نوری، و بنا بر خواهش ایشان ترجمه هم می فرستادم. از آنوقت  که اولین مقاله نشر شده است (۲۰۱۱م)، ۱۳ سال می گذرد.. بعد حال درین سایت. ممکن بدانید که حقوق تقاعد را از مأموریت در وطن پدری ام از دست داده ام. حال با این انتقاد شما، ممکن پول تقاعد نا چیزم، هم اینجا قطع شود. اگر شما ترجمه می گردید، خوب می شد، تا می فهمیدم که چند اشتباه صورت گرفته است و از شما هم می آموختم. در مدت ۱۳ سال چنین اعتراض با این شد و مد، نه شنیده بودم. باز هم از انتقاد دیگران که ضروری است، انسان می آموزد. من در آغاز به چنین کار، کسانی از هموطنان را در نظر داشته که احتمالاً این زبان را نمی فهمیدند و یا اینکه وقت نداشته اند، که جست و جو کنند. امید است که خوانندگان  زیاد وحشت زده نشوند. در کل ممکن بدون سودمندی در آگهی نه باشد. من زبان را در سوسیال امت نیاموخته ام. با احترام، یوسفی.

سید هاشم سدید16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دانشمند و بیدل شناس محترم، جناب الله محمد خان! 

اجازه بدهید بدینوسیله از محبت های گرم، بی شائبه و دوستانه شما عزیز از تۀ قلب ابراز تشکر نمایم.

زنده و سلامت باشید؛ و همیشه شاد و سرحال

الله محمد16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

دوست  عزیز و گرامی محترم حسیب الله خان!

 با عرض ادب.

 1-"من واقعا نمی خواهم به هر چیزی انتقاد نمایم," اما بالای همان هر چیز انتقاد می نمایید و باعث ایجاد تشنج می گردید که خود تان انرا هدف قرار داده اید تا راه حلهای انرا به ما نشان دهید.   هر گاه چنانچه می فرمایید "حتی در اکثر مواقع دیده را نادیده گرفته خاموشی اختیار می ورزم " به نظر بنده در همان مورد خاموشی اختایر می نمودید. 

 2-"تا آنکه خدای ناخواسته کدام نوع کافلیکت نوی ایجاد نگردد, " شما خلاف اصول که در این اواخر بالای ان کار می نمایید عمل نموده اید. 

 3--"اما زمانیکه از "ترجمه های جناب محترم اکبرجان یوسفی یاد می کنید,باید که از نواقص فراوان ترجمه های وی یادی کنم,". بنده نزد خود اصل متن را ندارم زمانی موضوع ترجمه را مطالعه می نمایم، فلهذا اولاٌ این مطرح نمی گردد و بعد هم نه تنها فرست و وقت انرا ندارم، بلکه لازم هم نمی دانم.   به نظر بنده زمانی شما متوجه همچو مشکلی در ترجمه شده باشید، می بایست وی را دوستانه متوجه می ساختید و نه اینکه به این طریق.

هدف از نوشته بنده که نامی   از محتر م یوسفی برده ام  این بوده تا درگیری بین شما را که در جریان بود ،  خاتمه داده و در ضمن شما را تقویه نموده باشم .  

 4-"به امید اینکه در آینده از یکطرف کیفیت ترجمه های شان بهتر شود"

 شما نباید با یک انسان 75 ساله چنین بر خورد نمایید. چیزیکه از توان شان می بر اید اینجا برای ما و شما زحمت می کشند. کیفیت ترجمه های شان و طریق نوشتن شان به نظر بنده فوق العاده خوب بوده و بنده هنگام خواندن مقالات شان بسیار سلیس پیش می روم.

 5-"و در ضمن جناب محترم اکبر جان یوسفی در زمان ترجمه از دل خود و از طرف خود, در ترجمه هایش به اصطلاح "دست بازی نکند" !"

 شما می بایست در اینجا همان قسمت ترجمه را بیرون نویس می نمودید و از وی تقاضا توضحیات را می نمودید، بدون اینکه حالا از  طریق بنده   موضوع را داخل میدان نموده اید.  

 6-" "  لطفا نخست کسانیکه به زبان آلمانی بلدیت دارند, مصاحبه را به شکل دقیق با همین ترجمهٔ جناب محترم یوسفی یک مقایسه کنند, "

  بنده بسیار خوب بلدیت دارم اما نه وقت چنین چیز ها را دارم و نه حوصله انرا و بنده فقط نوشته ام که از مضامین ترجمه های وی سالهاست که استفاده برده ام،  اگر کدام فیصدی کم ترجمه  آ ن  تا و بالا بوده باشد زمین و اسمان را از جایش بی جا نموده نمی تواند و نه نموده است و سیاست های بین المللی هم به شکل عادی ان روان است که معمولاٌ نامبرده سیاست های بین المللی را ترجمه می نمایند.

 7-"بعدش نظریات محترم شانرا در ارتباط بنویسند. "

 نظر بنده در این ارتباط برای شما این است تا وقت تان را با چنین موضوعات به هدر ندهید و مصروف همان موضوعات دیگر تان باشید بهتر است.  

 8-"اینکه "ناسازگاری را" جناب دکتور اکبر جان یوسفی به معنی "قرچ قرچ دندان" ترجمه نموده اند, "تخیلات بیدلی" می طلبد,"

 شما می بایست در اینجا قسمتهای زیادی از جمله را می نوشتید تا دیده می شد که چقدر "قرچ قرچ دندان" که مترادف به  "نا سازگاری" می تواند باشد ،  مطابقت در متن جمله دارد،  یعنی دندان ها که با هم قرچ قرچ می کنند مسلم که با هم از نگاه های مختلف مانند فاصله و بزرگی و کوچکی دندان و غیره "نا سازگار" هستند که قرچ قرچ می کنند یعنی باید متن را دید.  

 9-"تا کسی بداند, که مقصد و هدف جناب یوسفی از "دندان قرچک" همانا "ناسازگاری" که هدف در مصاحبه, از ناسازگاری و ناهمآهنگی در بین یک گروپ مخصوص بوده است, می باشد."

 بسیار خوب خواننده دندان قرچک می خواند  و داستان پایان می یابد و هرگاه خواسته باشد برای ان محترم می نویسد که منظور از قرچ قرچ چیست و سلام. از یک قرچ قرچ دندان چنین کانفلکت ساختن مخصوصاٌ برای شما که برای حل کانفلکت زحمت می کشید کار درستی نیست. 

  10-"در ضمن در مصاحبه آمده است, که به "پاکستان وعده داده شده بود" , در این قسمت ترجمهٔ مصاحبه جناب یوسفی به اصطلاح "دستبرد زده" عمدا موضوع را اندکی بیشترک تغیر داده و ترجمه نموده اند, "پاکستان در انتظار آن بود" , و غیره و غیره."

 بنده فکر می کنم که در اینجا کدام موضوع مهم نیست زیرا کسی که انتظار چیزی را داشته باشد،  مسلم  که احتمال اینکه   چیزی  وعده داد ه شده باشد می رود.  اینجا انستیتوت  ترجمه نیست.

 11-"جناب محترم الله محمد خان, از آنجائیکه جناب محترم اکبر جان یوسفی با من در قهر است و با من گپ نمی زند,"

 بنده فکر نمی کنم که یوسفی صاحب با شما قهر باشد بلکه شما با وی قهر هستید که چنین حملات بالایش می نمایید. 

 12-"لطفا جناب شما, پس از سلام, از طرف من از اش خواهش نمائید, که در آینده در قسمت کیفیت ترجمه هایش اندکی سعی بیشتر به خرچ داده,"

 بدینوسیله سلامهای شما را به وی رسانیده و از ایشان خواهش می نمایم تا با شما در زمینه ارتباط گرفته در غیر آن  دفتر ترجمانی شان بسته خواهد شد.

 13-"در ضمن, در هنگام ترجمهٔ جملات "هیچنوع سیاستبازی با جملات را" انجام ندهند."

 یوسفی صاحب محترم امید فهمیده باشید که چی کنید و چی نکنید. بنده فقط وظیفه پسته رسان را انجام داده ام.

 14-"بدون شک که این پیشنهادم یک پیشنهاد اصلاحی است,"

 شما فکر نکنید که اینجا مکتب است. ما همه باید خود را اصلاح نماییم. هیچ کدام ما بی غار نیست. در پیشنهاد اصلاحی شما یک کانفلکت اساسی جایگزین است که بالای شخصیت فکری یک شخص تعرض صورت گرفته است. 

 15-"آنهم جهت بهبود کیفیت کاری, نه خدای ناخواسته توهین و تحقیر, که امیدوارم کدام غلط فهمی در رابطه صورت نگیرد."

 باید همهء  ما حد خود را بشناسیم  مخصوصاٌ  در اخلاق اجتماعی ،  در غیر ان برای خود و دیگران موجب تکالیف بی جهت می گردیم. هر چند نباشد همه با هم هموطن هستیم.

 بحر رازم پیچ و تاب فکر گرداب من است

 شوخی طبع رسا امواج بیتاب من است

 بیدل

حسیب الله16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​هموطن عزیز جناب محترم احمد جان آریا سلام,

اجازه است بپرسم, دلیل اینکه این "شعر نو جناب شما" وزن و قافیه ندارد, چیست؟

با تقدیم احترامات قلبی

حسیب الله

حسیب الله16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​شاعر شیوا کلام, محقق ورزیدهٔ مسائل و موضوعات تاریخی, محقق علم حدیث و مسائل دینی-مذهبی و دانشمند و نویسندهٔ عالی مقام جناب محترم ښاغلى عبدالباری جهانی, لطفا سلام های گرم و احترامات قلبی بنده را قبول فرمائید.

برای من همواره جای بسا مسرت است, که همواره از کیفیت اشعار ناب و محتویات مقالات علمی-تحقیقی جناب شما لذت و فیض میبرم, یکبار دیگر از آن بابت ها از جناب شما تشکری نموده, اظهار سپاس و امتنانم را خدمت شما محترم ابراز میدارم.

مقالهٔ اخیر شما که به نظر ضعیف و قاصر من واقعا یک مقالهٔ عالی به مشاهده میرسد, مربوط می شود به بخش "کانفلیکت ها در موضوعات و مسائل کانفلیکت های صحیح", از آنجائیکه من در علم حدیث متأسفانه دسترسی چندان و معلومات فراوانب ندارم, امید وارم که شیخ الحدیثی این مقالهٔ علمی-تحقیقی جناب شما را به مطالعه و بررسی دقیق گرفته, در راهٔ حل این "کانفلیکت" رسیده گی لازمه را بخرچ دهد, تا بخیر این "کانفلیکت" حل شود.

نوت: جناب محترم جهانی, تعریف, معانی و مفهوم اصلی اصطلاح "کانفلیکت" که از دل امواج علوم اجتماعی برخواسته است, در قاموس کبیرافغانستان/دافغانستان لوی قاموس و نیز در ادبیات جمله زبان های علمی جهان درج است, که میتوانیم جهت حل مشکلات امروزه و آینده در جمله جوامع بشری از میتود های داده شدهٔ آن, به یاری خداوند متعال, استفاده های نیک, مثمر و مفید نمائیم. چونکه این موضوع برای حل مشکلات امروزی ما نیز از اهمیت زیادی برخوردار می باشد, هموطنان عزیز ما در این اواخر بیشتر به این موضوع به بحث های چندی پرداخته اند. واقعا متأسف هستم که کمیت و کیفیت این بحث های اخیر در ارتباط اصطلاح "کانفلیکت" ملال آور خاطر برخی از هموطنان محترم و عزیز ما نیز شده است. من شخصا کوشش میکنم که در آینده در این رابطه, اندکی "باکیفیت تر" بنویسم, تا باشد که, ارتباط آن با مشکلات امروزی ما وضاحت بیشتری را به خود اختیار ورزیده بتواند.

با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله

احمد آریا16.03.2024امریکاhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

بی عرضگی و  نویسندگی  تنه و شاخ درخت بیریختی ست که باری به جز رسوایی ندارد.  یک وجدان حفته هم  کاری  به  جز نمک پاشیدن بر زخم خونین چهل ملیون انسان ندارد. او فقط «سیب میخواهد ولو از درخت بید هم باشد». 

احمد آریا


خلیل الله معروفی16.03.2024 جرمنیhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

 انعکاس مقالۀ "شهید فلسطین"

مقالۀ چند روز پیشم زیر عنوان «آرون بوشنل ــ "شهید فلسطین" و قهرمان راهِ آزادی» انعکاس و سیع داشت:

ــ اگر از یک طرف نویسندگان بزرگ و جیِّدی چون جناب "داوودجان مومند و جناب "الله محمد خان" و جناب "داکتر صاحب سید عبدالله کاظم" بر آن کامنتهای زیبنده و درخوری نوشتند

ــ از طرف دگر میبینیم، که دو نویسندۀ نامدار ــ هریک محترم "قیس جان کبیر" و خانم "صالحه جان واهب واصل" دست به قلم بردند و در زمینه مقالات جانانه ای را تقدیم کردند.

تبصره ها همه سزاوار تحسین بود، چون هریک نکاتی را موشگافانه سفتند و مقاله ها هم در ذات خود تکملۀ نکو و جامعی بودند، که بر زوایای مختلف موضوع روشنی انداختند.

مقاله های "قیس جان کبیر" و "صالحه جان واهب واصل" مقایسه ای کرده اند بین انتحاریها و خودسوزی افسر جسور امریکائی ــ آرون بوشنل. اگر اجازۀ مقایسه را داشته باشم، میگویم، که:

ــ حملات انتحاری کار انسانهای زبون و جبون و بی اراده است:

ــ انتحاریها انسانهای "جبون" و ترسو هستند، چون از ترس "جان کندن"، خود را یکدم نابود میکنند!!!

ــ انتحاریها مگر "زبون" هم هستند، چون تر و خشک را میسوزانند و قربانیان ایشان بیشتر بیگناهان هستند!!!

ــ انتحاریها از خود هیچ اراده ای ندارند و مانند ملعبه ای هستند، که از طرف مبلغان مکتوم اداره میشوند!!!

مگر خودسوزی "آرون بوشنل" یک عمل کاملاً آگاهانه و مافوق تصور و بالاتر از دلاوری و تهور انسان است. او تنها و تنها شخص خود را قربان ایدآل خود ساخت، بدون این، که حتی به مورچه و پشه ای هم آسیب برساند. او "لکه ونه مستقیم بخپل مکان» ایستاد، در آتش سوخت و تا آخر سخنان قلب پردرد و انساندوستانه و آزادیخوهانۀ خود را به آواز بلند بر زبان راند و به گوش جهانیان رساند. جسارتی را، که "آرون بوشنل" از خود نشان داد، در تأریخ معاصر بشر نظیر ندارد!!!

مردم دردرسیده و مظلوم ذاتاً قدردان هستند و پاس نکوئی را به وجهِ احسن اداء میکنند؛ و یقین کامل دارم، که:

فلسطینیان قدردان در شب فردای آزادی و تشکیل دولت مستقل خود، مجسمۀ این شهید نامدار را در مرکز پایتخت خود نصب خواهند کرد تا زیارتگاه خاص و عام باشد؛ و چقدر میزیبد، که دولت جدیدالتشکیل فلسطین، شهری یا محله ای و یا لااقل خیابان و جاده ای را به نام نامیِّ "آرون بوشنل" مسمّا بسازد!!!

به یاد داشته باشید، که چنین روزی فرا خواهد رسید و این پیشگوئی درویشانه تحقق خواهد پذیرفت!!!

زنده باد فلسطینیان و فلسطین

و

به خط زر نوشته باد نام "آرون بوشنل" ــ شهید فلسطین

 

تذکر:

کامنت سفسطه بافانۀ آن "مرد بیکار" را ــ که گاه غر میشود و گاه بیمار ــ  قابل تبصره نمیدانم. او، که خود پوز و چنۀ تقدیم کدام مطلب تازه و قابل خواندن را ندارد، گوش به آواز است، که در کجا کدام مطلب درخوری منتشر گشته است، تا زبان خود را "شش بلست" دراز کند و به چرندگوئی بپردازد!!!


دوکتور محمد اکبر یوسفی16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​به ادارۀ محترم نشرات!

سلام برسد.

تا به حال از طریق ایمیل، قریب سه تا چهار مرتبه خواهش بعمل آمده است، تا لطفاً مقاله را تعویض  فرمایند، زیرا دو تصویر روی هم بطور متقاطع آمده. نمی دانم که این  ایمل ها برای شما مواصلت نموده است و یا نه. با احترام، یوسفی. 

حسیب الله16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​دوست گرامی جناب محترم الله محمد خان, پس از سلام و عرض احترام به شما عزیز از پیام اخیر تان تشکر میکنم, اما بر یک نکتهٔ آن گفتنئی دارم:

شما نوشته اید:

"سر نوشت همه ما در اینجا به یک شکلی با هم گره خورده یعنی چیزی را ما در جهان تغیر داده نمی توانیم و ارزش اینرا ندارد بی موجب خود را درگیر مسایل نماییم که باعث رنجش بزرگان ما مانند محترم داکتر یوسفی صاحب و دیگران گردد. محترم یوسفی صاحب زیاد زحمت می کشند و زیاد موضوعات جالب را اینجا ترجمه نموده در اختیار ما می گذارد یعنی هر کس به قدر توان خود این چمن کوچک ما   را با علم و دانش خود ابیاری می نماید و بعضا هم گلی زیبایی را می کارند."

تبصره: جناب محترم الله محمد خان!
من واقعا نمی خواهم به هر چیزی انتقاد نمایم, حتی در اکثر مواقع دیده را نادیده گرفته خاموشی اختیار می ورزم, تا آنکه خدای ناخواسته کدام نوع کافلیکت نوی ایجاد نگردد, اما زمانیکه از "ترجمه های جناب محترم اکبرجان یوسفی یاد می کنید, باید که از نواقص فراوان ترجمه های وی یادی کنم, به امید اینکه در آینده از یکطرف کیفیت ترجمه های شان بهتر شود و در ضمن جناب محترم اکبر جان یوسفی در زمان ترجمه از دل خود و از طرف خود, در ترجمه هایش به اصطلاح "دست بازی نکند" !

بطور مثال:

همین دم نقد, یکی از ترجمه هایش را سر دست داریم, که در آن یک مصاحبهٔ Spiegel را با کدام متخصص نظامی بریتانوی در آن ترجمه کرده است; اصل این مصاحبه همین حالا به زبان آلمانی در انترنت به دسترس همه قرار دارد, کسانیکه به زبان آلمانی بلدیت دارند, لطفا یکبار همین مصاحبهٔ کوتاهٔ Michael Sontheimer را که کدام ژورنالیست Spiegel بوده است, و مصاحبهٔ با کدام متخصص نظامی بریتانوی به اسم Jonahtan Eyal بوده است, به مطالعهٔ دقیق بگیرد, بعدش میتوانیم در همین صفحه بالای کیفیت ترجمه و دستبازی های جناب یوسفی در همین مصاحبه, به مصداق مشت به نمونهٔ خروار, در رابطه یک بحث مختصر نمائیم.

اما لطفا نخست کسانیکه به زبان آلمانی بلدیت دارند, مصاحبه را به شکل دقیق با همین ترجمهٔ جناب محترم یوسفی یک مقایسه کنند, بعدش نظریات محترم شانرا در ارتباط بنویسند. اینکه "ناسازگاری را" جناب دکتور اکبر جان یوسفی به معنی "قرچ قرچ دندان" ترجمه نموده اند, "تخیلات بیدلی" می طلبد, تا کسی بداند, که مقصد و هدف جناب یوسفی از "دندان قرچک" همانا "ناسازگاری" که هدف در مصاحبه, از ناسازگاری و ناهمآهنگی در بین یک گروپ مخصوص بوده است, می باشد.

در ضمن در مصاحبه آمده است, که به "پاکستان وعده داده شده بود" , در این قسمت ترجمهٔ مصاحبه جناب یوسفی به اصطلاح "دستبرد زده" عمدا موضوع را اندکی بیشترک تغیر داده و ترجمه نموده اند, "پاکستان در انتظار آن بود" , و غیره و غیره.

جناب محترم الله محمد خان, از آنجائیکه جناب محترم اکبر جان یوسفی با من در قهر است و با من گپ نمی زند, لطفا جناب شما, پس از سلام, از طرف من از اش خواهش نمائید, که در آینده در قسمت کیفیت ترجمه هایش اندکی سعی بیشتر به خرچ داده, در ضمن, در هنگام ترجمهٔ جملات "هیچنوع سیاستبازی با جملات را" انجام ندهند.

بدون شک که این پیشنهادم یک پیشنهاد اصلاحی است, آنهم جهت بهبود کیفیت کاری, نه خدای ناخواسته توهین و تحقیر, که امیدوارم کدام غلطفهمی در رابطه صورت نگیرد.

با احترام
حسیب الله


عبدالباری جهانی16.03.2024ایالات متحده http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​محترم داکترصاحب صلاح الدین سعیدی سلام و احترامات. بعد از چندی مضمونی را خواندم که به حال مردم و پرابلم های جاری کشور عزیز ما ارتباط میګیرد. با شما صد فیصد موافق هستم که تراژیدی ما حل قومی و زبانی ندارد. بنده به این عقیده هستم که با طرح نمودن اختلافات قومی و لسانی، نه تنها طرف مقابل را متضرر ساخته نمیتوانیم بلکه قوم و لسان خود را متضرر میسازیم. کشور افغانستان مال همه اقوام باشنده این خطه تاریخی است. هیچ قومی، به تنهايی، نه مالک این خاک شده میتواند و نه، به تنهایی، بار مسوولیت مردم این کشور بلاکشیده را به دوش ګرفته میتواند. محترم سعیدی صاحب. ګرچه بنده با استعمال کلمات ایران جعلی و پاکستان جعلی آنقدر ها موافق نیستم. انها هرچه هستند هستند. خانه مارا خراب نموده اند. این ماهستیم که به دشمنان خود فرصت خانه خرابی خود را داده ایم. تا ما خانه تکانی واقعی نه کنیم موش ها و مارهای آستین روز بروز زیاده تر و قوی ترخواهند شد. مضمونی که شما نګاشته اید، در وهله اول، تکراری به نظر میخورد؛ ولی بعقیده بنده، درین باره هرچه بنګاریم و هرچه بشنویم کمتر است؛ و شنیدن و نوشتن آن  ضروري تر است. شما زنده باشید. 

عبدالباری جهانی16.03.2024ایالات متحدهhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​دوست ګرامي هزاربیک تاجشتون سلام و احترامات بنده را بپذیرید. تبصره کوتاه و پرمعنی شما را خواندم. تشکر . به اصطلاح مردم، از دل من امده بودي. بنده به صلاحیت های علمی و فهم عمیق محترم حسیب الله خان، الله محمدخان و سایر همکاران قلمی افغان جرمن و اریانا افغانستان احترام قلبی دارم و از فهم و دانش آنها فیض میبرم ولی این تبصره مختصر شما که چه رازیست که در باره یک مضمونی که به ارتباط وضع فعلی افغانستان نګشاته میشود حتی تبصره ګکی هم به چشم نمیخورد درحالیکه  درباره لغت یا کلمه یا هرنامی که شما میدهید « کانفلکیت » آنقدر خواندیم و شنیدیم که باور کنید در باره مفهوم اصلی این کلمه کانفیوز شدم. بعضاً آدم فکر میکند که در افغانستان شاید هیچ چیز مهمی رخ نداده باشد که درباره آن چیزی یا چیزکی نګاشته شود. به هر صورت. نمیخواهم تطویل کلامم باعث رنجش عزیزان ګردد. شما زنده و سلامت باشید. با احترام تمام.


الله محمد16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

  ​جناب محتر م وزیر صاحب جهانی!

با عرض ادب و سلام به شما شاگرد پیر.

مضمون جناب عالی از مطالعه بنده گذشته بود که متاسفانه نسبت مصروفیت نتوانستم سوالی را که نزدم در ارتباط محتوای آن خلق گردیده زودتر طرح نمایم. 

هر گاه لطف نموده موضوع نماز تراویح را کمی مفصل تر روشن نمایید که زیاد خواندن آن  مفیدیت زیاد دارد و یا کم خواندن ان تا خود را با آن عیار نماییم و یا هم اینکه در همان حد تعادل که وجود دارد.

از لطف و زحمت تان قبلاٌ در روشن اندازی موضوع و روشن شدن روح و روان ما تشکری نموده از بارگاه ایزد متعال خواهانم تا روزه و نماز شما محترم و دیگر روزه داران را قبول نموده و کسانیکه در اثر مریضی و یا دلایل دیگری قادر به گرفتن روزه نمی گردند هم طرف مرحمت قرار بگیرند. 

جهان ز جنس اثرهای این و آن خالیست

به هرزه وهم مچینید کاین دکان خالیست

بیدل 


الله محمد16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دوست گرامی و دانشمند محترم حسیب الله خان!

با عرض ادب.

شما در راه درست پیش می روید،  چنانچه محترم سدید صاحب ذکر نموده اند،  و باید موضوع را که انتخاب نموده اید به  اشکال دیگر که در تبصره قبلی تان نمایان است، جریان دهید تا برای خواننده خسته کن نگردد و از حالت یک نواخت خارج شده بتواند، زیرا از جملات مانند "موضوع نهایت پرنویسی  اقا " الله " معلوم می گردد  که ما هنوز در بی نهایت پستی بسر می بریم و باید خود را  در بلند های معنوی و اخلاقی رسانیده تا جامعه ما در اثر  تعلیم و تربیه سالم بتواند از "در گیری های" بی موجب نجات پیدا نماید و از مریضی های روحی و روانی مختلف که در طی سالیان دراز به آن به انواع محتلف مبتلا گردیده رها یی پیدا نموده بتوانند و به یک زندگی خالی از خشم و کدروت و عقده و کبر و بخل و غیره خصایل منفی انسانی  موفق شده بتوانند و باز هم به فرموده محترم سیدید صاحب محترم  یعنی سقراط در بحث و گفتگوی سالم است که انسان موفق به غلبه بر تاریکی های فکر شده می تواند و روشنایی ها و شرینی های اصلی زندگی را  لمس و احساس می نماید. 

بیدل ز وضع خامشی غنچه سوختم

این بوسه سنج گلشن فکر دهان کیست

حسیب الله16.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با سلام مجدد به همه,

بدون شک که باید به موضوعات و کانفلیکت های روز بپردازیم و نباید این همه کانفلیکت های موجوده را نادیده بگیریم, اما به "تشخیص", "تجزیه و تحلیل علمی" و "سراغگیری یافتن راه های حل مناسب به کانفلیکت های امروزه" زمانی دسترسی و راه پیدا نموده میتوانیم, که نخست, جهت "تشخیص این کانفلیکت ها", کانفلیکت ها را "ریشه یابی" و "تجزیه و تحلیل دقیق نمائیم:

اعضای باند های پرچم و خلق را نظر بر آن است, که "زخم های شدید جسمی و روانئی" را که این باند های وابسته بر پیکر زخمی مردم عزیز و ملت بزرگ ما, از ورای تجاوز مسلحانهٔ باداران دیروزی شان که شوروی و پکت نظامی وارشا بوده است, باید به تجزیه و تحلیل نگیریم, کانفلیکت های متنوع و متعددی را که به وسیلهٔ نابخردی ها, جنایات و خیانت های ملی شان انجام داده اند, به "تشخیص" و "تجزیه و تحلیل دقیق علمی" نگیریم;

در ضمن, از آنجائیکه یک تعداد کثیری از این "بوقلمون نما ها" , که کشور و ملت را شدیدا زخمی ساخته اند; چونکه امروز به برخی کشور های خارجی پناه برده و برایشان "باداران جدید" را سراغیابی می کنند; لهذا "از ایدیولوژی دیروز شان گسسته اند", فعلا هم منتظر آن اند, که اگر باداران جدیدی بیابند, آنها اینبار برای ایشان چه دکته و چه امر می کنند: این بود حکایت مختصری از حالت و وضعیت فعلی بازمانده گان کانفلیکزای باند های پرچم و خلق!

بحث فعلی روز این است, که این همه کانفلیکت های کثیرالبعدی را که باند های پرچم و خلق در طول نیم قرن اخیر منشا و مبدا بوده اند, چگونه میتوان از دیدگاهٔ "کانفلیکت شناسی و تشخیص کانفلیکت ها" نخست "تشخیص نمود", سپس به "تجزیه و تحلیل علمی آن پرداخت" تا باشد که انشاءالله راه های حل مناسب را جهت کمترساختن مشکلات مردم عزیز ما و جهت یافتن راه های خیر و سعادت مردم عزیز ما, جهت یافتن راه های حل رفع مشکلات اقتصادی مردم عزیز ما, جهت باز ساختن دروازه های علم و دانش برای خواهران و برادران هموطن ما, مهیا و آماده ساخت!

بطور مثال قسمیکه چندی قبل نیز به آن موضوع تماس گرفتم, سوالی بود که در محتویات آن سوال این موضوع گنجانیده شده بود:

آیا ما افغانها می توانیم برای نوجوانان دختر و پسر, در ولسوالی های افغانستان, در قریه ها و دهات افغانستان مکاتب مناسب مسلکی, فنی, حرفوی و تخنیکی را مطرح, ایجاد و فعال بسازیم, که نظر به ضروریات اولیه و رفع احتیاجات اولیهٔ مردم عزیز ما رشته بندی شده بتوانند؟

زیرا بهبود اقتصاد مردم عزیز ما, بهبود اقتصاد ملی ما; همچنان دسترسی به خودکفائی اقتصاد ملی ما, رابطهٔ مستقیم به تولیدات ملی ما دارد, چنانچه جوانان یک جامعه بزرگترین نیروی مولدهٔ اقتصادی یک جامعه و یک کشور را تشکیل می دهند, جوانان ما از بی کاری رنج می برند, در عین حالیکه احتیاجات و ضروریات اولیه ای مردم عزیز ما در حالت "غیرمرفوع" قرار دارد. این بود بحث پیشنهادی من که برای آیندهٔ مردم عزیز ما و برای کشور مفید و مؤثر و مثمر بوده می تواند!

به نظر من ما افغانها باید خود با روحیهٔ ابتکار در راه های بهبود وضعیت اقتصادی مردم عزیز و فقیر خود دست بکار شویم, نه اینکه بطور مثال مانند باند های پرچم و خلق به وابستگی و مزدوری به کشور های خارجی دست بزنیم, زیرا هر کشور در قدم اول علایق اقتصادی و سیاسی خودش را تعقیب می کند و مزدوران کشور های خارجی همواره به شکل "یتیم بودن و یسیر بودن" بسر می برند, مثال زندهٔ آن هم همین وابستگان پرچم و خلق اند, که هر روز پی یافتن "بادار جدید در کشور های خارج" غرق, مات و مبهود اند.

نوت: سوالم از جناب محترم Hazarzbek Tajiashtun این است, که بقیه "رفقای انقلابی ایشان" هم به اشخاص ملی اتهام می بندند, یا خیر؟ یعنی آیا همان عادت زشت دیروزی بقیه "رفقای انقلابی شان" هم هنوز رفع نشده است, یا تنها جناب ایشان از همان تکلیف رها نگردیده اند؟

سوال این است, که امروز اعضا و هواداران کانفلیکتزای باند های وابستهٔ پرچم و خلقی برای حل کانفلیکت های که اکثرا خود شان آنرا در جامعهٔ افغانی ما ایجاد نموده اند, چه چیزی برای گفتن دارند؟

آیا پنهان شدن وابستگان باند های پرچم و خلق در عقب امان الله خان, داود خان کانفلیکت های فردی و گروهی این باند های کانفلیکزا را "حل" خواهد توانست؟ آیا اصطلاحات "دموکراسی, مردم سالاری, عدالت اجتماعی, قانونیت, مدنیت, روشنفکری و غیره اصطلاحات بلند بالا" خواهد توانستند, بر خیانت های ملی و جنایات باند های پرچم و خلق و متحدین دیروزی و امروزی آنها پرده اندازد؟

پاسخ سوال های بالائی به نظر من منفی می باشد.

یگانه راهی را اعضای باند های پرچم و خلق و وابستگان آن ها دارند, در قدم اول انتخاب راه های راست و صادقانه است, پس از آن اقرار خیانت های ملی و جنایات شان است, مرحلهٔ بعدی یک معذرت خواهی جدی و شرافتمندانه از ملت بزرگ ما است, پس از آن مناظر باشند که آیا ملت بزرگ افغان این معذرت شانرا قبول می کنند, یا رد!

این بود یک نسخهٔ عاجل به حل "کاتفلیکت های فردی و گروهی اعضا و باند های مزدور"!

و من الله التوفیق

با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله

دوکتور غروال16.03.2024ویانا/FotoGallary/CountryIcons/AT.png

​ غلیسی امریکا ​باالاخیره علنی اعتراف وکړ چی امریکا به وروسته لدی هر ډول مادی کومکونه قادیانی چړیانو ته نور ورنکړی ، ولی غلیسه امریکا پر خپلو ډالرو تربیه شوو قادیانیو چړیانو باندیداسی بدګمانه شوی دی ؟

اول : پنجابی پاکستان د غلیسی امریکا څخه بی حده زیات ډالر تر لاسه کړی او کوی اما بیا دوه مخه پنجابیان د چین سره د ډیر پخوا څخه نیږدی اړیکی لری او د چین په واسطه اوس د روسیی سره هم  اړیکی رامینځ ته شوی دی .

دوم : د قادیانیو چړیانو سره خلقی پرچمی کمونیستان او ماؤیستی کمونیستان ګډ شوی دی او د قادیانیو چړیانو په شان ئی اوږدی ږیری پری ایښی دی او مسلسل الحمدالله زمزمه کوی .

دریم : قادیانی چړیانو په ابتدا کښی د غلیسی امریکا تر پلان لاندی د روس او چین سره دمحدودواړیکیو اجازه درلوده اما اوس غلیسه امریکا پوه شوه چی قادیانیو چړیان  خپل سره شوی دی یعنی د غلیسی امریکا تر کنترول وتلی دی نو

ځکه اوس غلیسی امریکا داسی د نا امیدی  چیغی شروع کړی دی !!!!

دا هم باید ذکر شی چی د افغان ویب سایتونو کښی کمونیستان بی حده زیات فعال شوی دی !!!!!

Hazarzbek Tajiashtun15.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​Sorry, that I do not communicate with people that I believe are paid participants and have a duty to deviate the sites topics from the current hot issues to no subject discussion. By the way I do not believe socialism theology, and no wonder it was passed by so quickly!

حسیب الله15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از سلام مجدد به همه,

جناب محترم "Hazarzbek Tajiashtun" بدون شک که مقالهٔ اخیر جناب محترم عبدالباری جهانی یک مقالهٔ علمی-تحقیقی عالی و جالب است; چرا جناب شما در عین حالیکه از پاسخ دقیق به سوال ام فرار می کنید, گاهی خود تان را میخواهید که در عقب مقالهٔ جناب محترم جهانی پنهان کنید, گهی هم از کدام شخصی دیگری اسم برده, از اصل پاسخ به سوال فرار می فرمائید؟

این بار سوالم را اینطور مطرح می کنم:

جناب محترم Hazarzbek Tajishtun, زمانیکه شما و "رفقای مبارز تان" من را منبع و صاحب امتیاز اصطلاح "کانفلیکت" می پندارید, آیا شما و "رفقای انقلابی تان" به ملت گفته می توانید, که, "منبع و صاحب امتیاز تجاوز نظامی شوروی در ٢٧ دسمبر ١٩٧٩م. که و که ها بوده اند؟

زیرا در اصل "منبع و صاحب امتیاز کانفلیکت های پنج دههٔ اخیر افغانستان آنها بوده اند, من فقط قضافلکی در راهٔ "تشخیص", "تجزیه و تحلیل" و "یافتن راه های حل برای کانفلیکت ها" وارد صحنه شده ام!

نوت: اگر در خانه کس است, همین حرف بس است; و یا خیر؟ لطفا در صورت امکان یکی از "رفقای انقلابی تانرا وارد بحث بسازید, که سطح سوادش از شمایان اندکی بهتر باشد, تا اقلا به شکلی از اشکال مطلب اش را, منظور و نظر اش را به رشتهٔ تحریر درآورده بتواند! اما سوال این است که آیا در بین اعضای باند های پرچم و خلق, باسواد کافی پیدا خواهد شد, که مطلب و نظر اش را به یک شکلی بیان بدارد, تا مردم بداند که وی چه میخواهد بگوید؟

من نمیدانم, لطفا شما جستجو کنید.

با احترام

حسیب الله    

سیدهاشم سدید15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​یوسفی صاحب گرامی، 

بحث، و بعضی اوقات مشاجره کردن کار نیکی است، به شرطی که اول با لحن و کلام دوستانه باشد و در دائره ادب؛ و دوم قصد ازمشاجره رسیدن به حقیقت باشد. 

سُقْراط فیلسوف یونان باستان به شاگردانش توصیه می کرد که بحث یگانه راهی است که می تواند پرده از روی حقایق بردارد و آنها را عریان کند؛ یا به قول شما  «لوچ» بسازد؛ و به قول ادبای ما  «لچ» یعنی برهنه. 

به نظر من این شخص، که خود را، از بس پشت یک موضوع را می گرفت، «خرمگس» می خواند از روی تجربه و عقل به این نظر رسیده بود. 

بحث یا مشاجره و یا انتقاد بجا از یک متن نه اینکه کار ناشایست نیست، بلکه خیلی ها ضروری هم است. 

این را همین‌گونه ابراز داشتم، و کدام مقصد خاصی نداشتم. 

در مورد کلمه کانفلکت، آقای حسیب الله خان، مانند دیگران از حق و آزادئی که دارند استفاده نموده اند. 

من، بگونه مثال، اگر بحثی را که ایشان براه انداخته اند جالب نمی بود، البته بعد از تثبیت آن، می رفتم و بکار خود می پرداختم. 

پرداختن به عوامل کشیدگی ها و یافتن راه های حل آنها، کار سخت ضروری و نیکوئی است. 

کلمه ای را که ایشان پیشهاد نموده اند، اساسا" کلمه نامأنوس نیست. با چند بار استفاده مانند سائر کلمات معمول می گردد. 

Hazarzbek Tajiashtun15.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
​موضوع نهایت پرنویسی  اقا " الله "در مورد لغت "کانفلیکت که در افغان جرمن انلاین شروع شده بود, با جمله  "جناب حسیب الله.... بهر صورت شما را باید در آینده منبع کانفلیکت و صاحب امتیاز آن، بدانیم. با احترام حمیدی", در ان ویبسایت بیشتر ازدو هفته قبل ختم گردیده است. ایا وقت ان نیست که در این دریجه  نیز به ان نقطه پایان گذاشت؟
چه رازیست که در مورد مفاهیم عمده  مثلا مضمون " د طالبانو وروستی حکم " توسط عبدالباری جهانی حتی یک تبصره نمی گردد!  

الله محمد15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​دوست گرامی جناب محترم حسیب الله خان!

با عرض ادب. 

​ 1-"خواستم یکبار دیگر از تبصره ها و اظهارات والای علمی-فلسفی آن عزیز,"

تشکر از اینکه بنده را متوجه می سازید که طرز تفهیم بنده قابل فهم است. به صدها و هزار بار از انچه می نویسیم در "توپ" فکر  همه ما و شما در جریان سالیان متمادی از علم گرفته تا فلسفه و کرم بول و غیره    تجموع نموده    و این توپ انقدر باد  پیدا نموده  که زمانی باد آن را آزاد می نماییم ، صدا های عجیب و غریبی   از خود ایجاد می نماید،  که  باعث بروز کانفلیکت می گردد.    

2-"که از صدق دل و اعماق تفکرات عالی و اعلی آن عزیز برخواسته; "

تشکر از   تشویق تان .  ما و شما اینجا  غرض سبک نمودن   فکر خود و  دیگران به انواع مختلف  مشغول هستیم. هر کس یک دوکانت خورد در این بازار باز نموده و در جلوی خود گذاشته با طوطی خود مشغول فروختن ان هستیم و انهم مفت که بعضاٌ لت هم می خوریم.  

3-"و ما را از آن مستفید و مستفیض می گردانند, تشکری نمایم."

بنده فکر می کنم که شمایان همه مستفیض علم و دانش هستید.   بنده  اعتماد و اعتقاد دارم  که علم و دانش درست  تعادل فکری ایجاد می کند که هدف علم هم همین است،  مخصوصاٌ علوم اجتماعی منجمله علم دین . اگر علم تعادل نباشد طیاره در آسمان پرواز نموده نمی تواند و زمین در کهکشان.   

4-"زیرا من همواره از تبصره های والای آن عزیز چیز های زیادی را می آموزم."

بنده هم از نوشته های دوستان در اینجا واقعاٌ زیاد اموخته ام و اینرا حق مسلم شما می دانم تا انچه را لازم می دانم دو باره در اختیار تفکرات شما قرار داده و در صورت لزوم با هم بحث نماییم. سر نوشت همه ما در اینجا به یک شکلی با هم گره خورده یعنی چیزی را ما در جهان تغیر داده نمی توانیم و ارزش اینرا ندارد بی موجب خود را درگیر مسایل نماییم که باعث رنجش بزرگان ما مانند محترم داکتر یوسفی صاحب و دیگران گردد. محترم یوسفی صاحب زیاد زحمت می کشند و زیاد موضوعات جالب را اینجا ترجمه نموده در اختیار ما می گذارد یعنی هر کس به قدر توان خود این چمن کوچک ما   را با علم و دانش خود ابیاری می نماید و بعضا هم گلی زیبایی را می کارند. 

 5-"واقعا که در اظهارات والای آن عزیز در کنار علم, عرفان و فلسفه, برخی "شوخ طبعی" های زیبا و والای نیز نهفته است,"

باور نمایید که بالای هر کدام از دوستان اینجا اعتماد نموده چنین شوخی ها می نمایم و بی اندازه از انها تشکری می نمایم که انرا جدی می گیرند و یا هم نمی گیرند یعنی در همان لحظه ضرورت انرا احساس می نمایم که اینجا چنین شوخی جای خود را دارد. بنده مانند همه ما احتمالاٌ،  یک انسان شاد بودم اما روزگار انسان را چیزی های می اموزد که هر گاه قوی نباشیم حالت شادی ما  از ما گرفته  می شود و زندگی در اصل شاد بودن و شاد زیستن و انهم به قیمت بسیار نازل یعنی قناعت است.  

6-"که از خواندن و مطالعهٔ آن لذت می برم. "

نوش جان تان.  بنده هم هر صبح کتاب اسرار نامه عطار نیشاپوری را بعد از خواندن نماز و قران مطالعه می نمایم و انقدر لذت از ان می برم که اندازه ندارد زیرا کلمه به کلمه ان حکمت است و فلسفه زندگی است و تماماٌ علوم را در خود جمع کرده است. ضمنا هر گاه حکمت که در قران نهفته است و ادبیات انرا درست درک نمود،  بعد فهمیده می شود که این عطار و مولانا و سهروردی و ابن سینا و غیره چطور در عالم بی زمان توانسته اند به درک مفاهیم بزرگ دینی یعنی علم غیب پی ببرند. 

آیینه دل چون شود صافی و پاک

نقشها بینی بیرون از آب و خاک

ما و شما صد سال و هزار  قبل همه غیب بودیم.   اما وجود داشیم و حالا نوبت ما اینجا  رسیده  و چندی بعد  دو باره بعد از قاغذ پرانی  غیب می گردیم. گوش کنید مولانا چی گفته که همه ما یکی هستیم.

که از آنسو جمله ی ملت یکیست

صد هزاران سال و یک ساعت یکیست

است ازل را و ابد را اتحاد 

عقل را ره نیست آنسو ز افتقاد

شما اگر قادر باشید درک می کنید  که مولانا چی گفته است یعنی   هر لحظه زندگی هم ازل و هم ابد است یعنی با هم متحد هستند و  اینطور بوده و اینطور خواهد بو د و چون مشغول خود هستیم اصل خود را که خود هستی و زندگی هستیم  را دیده نمی توانیم.  فلهذا باید از هر لحظه که زنده هستیم لذت ببریم و خود را در بحث های بی موجب نا ارام نسازیم و اگر هم بحث نمودیم با کیف بحث نماییم. هیچ انسان کامل نیست غیر  از اولیا و انبیا.  

 ای ز خود غافلان خبر گیرید

در ته خاک بیکسی تنهاست

بیدل 

حسیب الله15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​پس از سلام مجدد,

هموطن عزیز ما, جناب محترم اکبرجان یوسفی, بر علاوهٔ که پاسخ دقیق سوالم را نداده اند, سوالی را مطرح فرموده اند, که نغمهٔ آن سوال از جانب محترم اکبرجان یوسفی به این شکل مطرح گردیده است:

"این شخص در نوشته های خود کلمۀ "Konflikt" یا "conflict" را  "کانفلیکت" نوشته بود. نمی دانم چه هدف دارد."

تبصره: خدمت جناب محترم اکبرجان یوسفی و بقیه هموطنان عزیز ما که چنین سؤالی در ذهن شان آمده باشد, پاسخ ام این است که, هدف من از این "عملیه" همانا "انتقال دانش" می باشد, که به زبان آلمانی به چنین عملیه ای نیک و خوب اصطلاح" Wissenstransfer" و در زبان انگلیسی نیز اصطلاح "Knowledge transfer" رواج دارد.

امیدوارم این هدف نیک و خوب برای جناب محترم اکبر جان یوسفی نیز قابل درک و قابل احترام باشد!

نوت: بدون شک که, به گفتهٔ محترم اکبر جان یوسفی, از نگاهٔ قانونی, جناب ایشان مجبور نیستند که به کدام سؤالم پاسخی بدهند, اما به نظر من از نظر "اخلاق اجتماعی" کدام ممانعتی وجود ندارد, هر گاه به سوال و یا سوالاتی پاسخ های صادقانه داده شود.

با تقدیم احترام

حسیب الله

ع و حيدرى15.03.2024سدني /FotoGallary/CountryIcons/AUS.png

​٢٤ حوت انقلاب واقعى بود كه توده هاى مردم از دهقان گرفته تا شاگردان مكاتب در مقابل نوكران شوروى و نظام مزدور ان قيام كردند. درس بود كه كرملين نديده بود. هنوز هم ان نوكران، ان جنايتكاران به بى شرمى تمام صدا دارند. جناب محترم پويان و جناب خوستى صداى ان مبارزين راه حق اند كه هنوز خاموش نه شده اند.  صد رحمت و صد افرين باشد اين مبارزين حق را. 

دوکتور محمد اکبر یوسفی15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​آقای حسیب الله خان!

 نام "حسیب الله" را فقط در همین  سایت دیده ام. او را نمی شناسم، اما چندین بار کلمات توهین  بکار برده است و سؤالات مطرح کرده است که به او گفته ام که شما می توانید سؤال کنید. آیا من هم حق دارم، که جواب بدهم و یا جواب ندهم. هم چنان گفته ام که آیا در برابر او مسوولیت رسمی دارم؟ کارفرمای من نیست و درخواستی هم برای او بخاطر کدام کار  در برابر مزد و عقد کدام قراداد قانونی برایش نفرستاده ام، که از من زندگینامۀ بدون خلای زمانی طلب کند.  خوانندگان محترم، حضور شما مراجعه می شود و به عرض می رسد که این شخص در نوشته های خود کلمۀ "Konflikt" یا "conflict" را  "کانفلیکت" نوشته بود. نمی دانم چه هدف دارد. آقای سدید گفته اند که گویا در کدام "قاموس" درج می کند. آخر این به مه چه؟ اینجانب وقتی در نوشتۀ محترم سدید این چنین کلمات را دیدم، از فرهنگ "علوی" و دیگر فرهنگ ها لیست کلمات را ارائه کردم، که در آن فرهنگ ها، با چه معانی یاد شده است. این شخص با حرکات عجیب و تمسخر آمیز خود به  سؤالات  پرداخت، که جواب داده شد. حال نمی دانم که آیا  هدف دریافت جائزۀ "نوبل" دارد که شاید خود را متخصص حل کانفلیک ها، معرفی کند. درین هدف احتمالی، او از من چه می خواهد که مکرراً در تحت نام "سه نفر" می پرسد که بیوگرافی برای او ارائه شود. آخر این شخص را نمی شناسم. دیدن یک کلمه در کدام "فرهنگ" با "کانفلیکت" با این شخص چه ربطی دارد که می خواهد "کانفلیکت" را حل کند. نمی دانم این شخص کیست، و  در چه وضعیت صحی و روانی قرار  خواهد داشت. وقتی انسان کسی را نه شناسد و ندیده باشد، پس "کانفلیکت" با او از کجا ریشه دارد. از ادارۀ محترم "آریانا افغانستان آنلاین" خواهشمندم، تا جلو حملات این شخص را علیه من، بگیرند. برایش گفته شده است که دیگر علاقه به مکاتبه با او ندارم. با احترام ، یوسفی.

حسیب الله15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم مجیب جان عزیز, سلام.

به نظر من, از نگاهٔ "تشخیص کانفلیکت ها" خائنین ملی و جنایت پیشه گان باند های پرچم و خلق به دو سه نوع "کانفلیت های", دچار بوده اند, که میتوان هر یک از آن "کانفلیکت ها" را "تشخیص" و "تجزیه و تحلیل" نمود; و مفیدیت و مؤثریت این کار, میتواند درسی خوبی باشد, برای دیگرانی که بخواهند, از ورای وابستگی ها و خیانت های ملی, دست به جنایات و دامان تخریبات کشور های خارجی زده, با عث کانفلیکتزائی های بیشتری در جامعه گردند.

به نظر من, از دیدگاهٔ "تشخیص کانفلیکت ها", ما در داخل افغانستان عزیز, کانفلیکت های فراوان و حتی بیشماری داریم, که "رویه و برخورد زشت خشونتبار و خوشنتزای اجتماعی" گروه های خلق و پرچم را میتوان یک مثالی پنداشت, در جهت "تشخیص کانفلیکت های کشور" !

بدون شک که "تشخیص دقیق و علمی هر کانفلیکت" وقت و دقت کاری می طلبد, تا ما بتوانیم روزی مقداری "کانفلیکت های موجوده" را که "پروسه های ناسازگاری و درگیری های فردی و اجتماعی را در بر دارند, انرژی مردم عزیز ما را در راه های غیر مثمر سوق می دهند, کمتر ساخته; و آنرا به سمت پروسه های سازگاری که مولدیت بیشتر و بهتری دارند, سوق داد; ان شاءالله.


محترم مجیب عزیز, امیدوارم, جملات بالائی ام برای دیگران نیز, قابل درک مطرح شده باشند.

نوت: پروسهٔ کانفلیکت, درگیری و یا ناسازگاری در اکثر اوقات انرژی مولده در "فرد" و در "اجتماع" را می بلعد, در مقابل "پروسهٔ سازگاری" میتواند در "فرد" و نیز در "اجتماع" انرژی را به سمت "تولیدات مثمر و مفید اجتماعی" سوق دهد. 


با تقدیم احترام

حسیب الله 

حسیب الله15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با تقدیم سلام و تجدید احترامات به دوست عزیز و گرامی ام جناب محترم الله محمد خان, خواستم یکبار دیگر از تبصره ها و اظهارات والای علمی-فلسفی آن عزیز, که از صدق دل و اعماق تفکرات عالی و اعلی آن عزیز برخواسته; و ما را از آن مستفید و مستفیض می گردانند, تشکری نمایم. زیرا من همواره از تبصره های والای آن عزیز چیز های زیادی را می آموزم.

واقعا که در اظهارات والای آن عزیز در کنار علم, عرفان و فلسفه, برخی "شوخ طبعی" های زیبا و والای نیز نهفته است, که از خواندن و مطالعهٔ آن لذت می برم. از خداوند متعال برای جناب محترم الله محمد خان و تمام بشر صحت کامل, طول عمر و خوشی های فراوان استدعا میدارم.

با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله   

مجیب جان15.03.2024کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png

جناب محترم حسیب الله خان،

با بعضی انسان ها ضرورت صحبت نمیرود. با تفکر سیاسی کسانی که منحوسترین روز تاریخ بدبختی افغانستان یعنی هفتم ثور 1357 را، قیام سلحشوران حزب دیمکراتیک خلق و قیام های سوم و بیست و چهارم حوت را بغاوت مینامند، چی ضرورت است که خود را مصرف ساخت و با این اشخاص داخل صحبت شده و آنان را قانع ساخت.

امروز بیست و چهارم حوت روزی که چهار تا از دارگریختگی که بویی از تیوری مارکسسیستی لیلنستی  نبرده و نه درست آنرا فهمیده بودند، فقط شنیده بودند که علی آباد هم شهر است بعد از جنایت خونین هفتم ثور دست به جنایت دیگری زدند و هموطنان خود را با رگبار گلوله از تانک ها به خاک و خون کشیدند. جایی آنست که کاپوس این چنین نا انسان ها را صدبار به خاک مالید و سر شانرا سخت به سنگ کوبید. افسوس که طالبان هم از کیسۀ خلیفه میبخشند و این قشر را هم در عفو عمومی جمع کرده اند.

حکایتی داشتم از گورنر ایالت تکزاس امریکا که در یک مصاحبه از اش سوال کردند، چرا در تکزاس حکم اعدام منع نمیگردد. وی در جواب گفت، مردم تکزاس در پنجاه سال بعد هم نخواهد بخواهند حکم اعدام منع گردد، زیرا آنان کشتن را با کشتن تلافی میکنند، بنابرین برای مردمان تکزاس گوشزد می نمایم لطفاً کسی را نکشید وگرنه ما هم شما را خواهیم کشت: Please do not kill, otherwise we will kill you  

اکثریت مردم افغانستان هم مانند باشندگان تکزاس فکر میکنند.

تشکر 


حسیب الله15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png
​پس از تقدیم سلام به همه,

هموطن عزیز, اختر جان یوسفی, نخست خدمت تان عرض کنم, که من برای کدام استخباراتی کار نکرده ام, نمی کنم و نخواهد کردم, زیرا چنین کاری زیبندهٔ شخصیت من نیست.

ثانیا سوال من در مورد زنده و مرده بودن آن حزب نبود, بلکه سوال من این بود, که آیا شما سه نفر اعضای آن حزب بوده اید؟

ثالثا, جهت رسیدن به "تشخیص کانفلیکت" از شما سه نفر خواهش نموده ام, که لطفا صادقانه و شرافتمندانه به این سوالم پاسخ دهید. دلیل چیست که شما از دادن یک پاسخ صادقانه و شرافتمندانه در برابر این سوال ترس دارید؟

هدف من فقط و فقط تشخیص همین کانفلیکتی است, که موجود می باشد و بس. لطفا بدون ترس به این سوالم کوتاه و مختصر پاسخ دهید.


با تقدیم احترام

حسیب الله


الله محمد15.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب محترم داکتر صاحب مجیب!

با عرض سلام و آرزوی سلامتی شما محترم از بارگاه ایزد متعال.

1-"شکرانِ بیکران که در یازده فقره به حساب من رسیدید." 

اولاٌ اینکه شکر خداوند که شکر گذار هستید که بدینوسیله تهداب خوبی را برای بحث های بعدی اگر لازم افتد گذاشته اید. اگر بنده به حساب شما رسیدگی می توانستم حضور دو باره شما اینجا لازم نمی افتید. معمولاٌ این مخاطب بنده است که به حساب خود، خودش  توسط بنده رسیدگی می نماید. یعنی بنده وسیله حساب رسانی می گردم.  

2-"لطفاً مرا عفو فرمائید که نمی توانم با شمشیر برانِ قلم شما، با پنسل نیم شکستۀ خود به مجادلۀ بپردازم "

بنده کسی نیستم که عفو بتوانم. شما باید خود تان خود تان را عفو نمایید و یا اینکه در این ماه مبارک یک دو رکعت نماز خوانده و از بارگاه ایزد متعال عفو خواسته و توبه نمایید .پنسل هم قلم است و خوبی پنسل در این است که دو باره گل می گردد یعنی گل به مفهوم  پاک شدن نه گل کلاب و غیره گلها . قلم بنده هم قلم خداوند پاک است و همه ما قلم وی هستیم هر گاه متوجه شده بتوانیم، منتها بعضی قلم ها اگر در دوران مکتب به خاطر داشته باشید قی می کند. 

3-"و دیگر اینکه از کجا اینقدر وقت را بیاورم و آنرا در این مکان صرف نوشته های هژده فقره ای شما نمایم."

سنگ را که بالا نموده نمی توانید در جایش بگذارید و چنین بهانه های طفلانه هم ننویسید. 

4-"راستی میدانستید، شما که از کوچۀ علوم ریاضیات و فزیک گاهی هم گذر کرده اید، "

بنده خودم ریاضی و فزیک شده ام در اثر مطالعه و تفکر  زیاد بالای قوانین طبعیت و افکار ریاضیون و فزیکیون  و انقدر غرق لذت لا یتنهای این دو علوم هستم که زمین زیر دندان فکرم مانند ارزن در این فاصله های نجومی و قوای جاذبه انها و روابط خارق العاده انها گم می گردد. 

 5-"فرق زمان و مکان چی است؟"

زمان وجود ندارد و چیزی که وجود نداشته باشد انرا با چیزی دیگری نمی توان مقایسه نمود. بیدل، مولانا و اکثر علمای   بر جسته علوم اجتماعی   و طبعی این را  درک نموده اند و حتی دیده اند. شهود همین است در عرفان.  

مه و سال و شب و روزت مجازیست

حقیقت نه زمان دارد و نه ساعات

6-" بزرگترین مشکل فزیک دانان جهان تا به حال، زمان است. میدانید چرا؟"

دیده شود فکر محترم شما چقئر قد می دهد. اینجا معلوم می گردد که در کجا هستید. 

7-"شما میتوانید هرگاه بخواهید درعین مکان باشید، مگر هیچگاه قادر نخواهید بود در آنجا دوباره درعین زمان باشید."

چون زمان وجود ندارد ، فلهذا فرموده شما درست نیست. شما حرکت را یعنی اصل هستی را یعنی انرژی را با با یک چیز خیالی اشتباه فکر می کنید و درک این به اندازه مهتاب تفکر می خواهد که اینجا جای بحث ان نیست.  

8-"چرا این مثال را آوردم"
مثال شما پنجر بود و حالا دیده شود که دیگر در کجا موتر فکر تان پنجری دارد. 

9-"مقصود من اینست که موضوعات مطروحۀ بحث باید اندکی هم برای دیگران آموزنده باشند، "
انترنت پر است از اموزش. هر گاه کسی خواسته باشد در این کتاخانه بزرگ مراجعه می کند و هر انچه خواسته باشد ، خود را با آن مشغول می نمایند. هر گاه دیگران بخواهند اموزش بگیرند و استعداد انرا داشته باشند.  
10"نه اینکه راجع به کشیدن دندان فیل هفته ها بنویسیم "
شما خود تان اقرار می نمایید که دندان فیل است و نه موش و این مسلم وقت می گیرد تا کشیده شود، البته احتمالاٌ کشیدن دندان موش مشکلتر باشد. باید صبر و حوصله نمود و گذاشت که دوستان دل خود را یخ نمایند و هر انچه دل شان شده بخورند و هر گاه خواسته باشند انرا یاد آوری نمایند، اما  محترمانه: "که برادر محترم از بحث شما خسته شده ایم، لطفا انرا خاتمه دهید."  شما باور نمایید که بنده از این بحث ها هم می اموزم. این محترم حسیب الله   زحمت کشیده اند و انواع مختلف موضوع را از نگاه علمی که در انستیتوت های جهان تدریس می گردد توضیح می دهند و یکی از دوستان کلمه فارسی یعنی دری انرا "درگیری" نوشته بودند که فوق العاده به جا بوده و دیگران هم درست می نویسند. همه مسکین هستیم و به امراض مختلف گرفتار و به یک چیزی خود را مشغول داشته ایم. محترم مومند صاحب احوال پرسی بنده را لطف نمودند، نمودند و بنده هم خواستم اینجا با شما خود را مشغول نمایم اما  نباید به هر قیمتی برایم تمام گردد و مطمین هستیم برای دیگران هم همین طور است. آیا فکر این را نموده اید که صد سال بعد همه ما دیگر اینجا نیستم و باید با عشق و محبت بر خورد داشه باشیم. 

11-"و خود را همه با هم به گفتۀ کابلیان یک امالۀ اصولی نماییم. مثألۀ کانفلیت، کامپلکس و کورنفلکس هم همین است."
شما خود را اماله اصولی  نمایید ما از این مرحله گذشته ایم و زندگی ما را اماله نموده است. 

12-"چرا روی مطالب دلچسپ و روز صحبت نمی کنیم،"

بسیار خوب، هر گاه چنین  می نویسید پس شما خود تان پیش قدم شوید و انها را داخل صحبت نموده تا دیگران در صورت علاقه داخل صحبت با شما گردند و یا هم با یکدیگر . موضوع "درگیری" به نظر بنده از نگاه روانشناسی که چرا انسانها اینطور هستند موضوع جالب است.  اصلاٌ محتوای زندگی "کنفلکت است" اما کنفلکت هم باید به اندازه باشد. نصوار کش ها هم همیشه نصوار در دهن ندارند. 

13-"مثلاً آیا شما میدانستید که Artificial intelligence (AI) یا KI (به لسان جرمنی) چی است"
بلی، مغز انرا هم  می توانم تصور کنم یعنی تبدیل انرژی فکری به انرژی تخنیکی یعنی حرکت دادن دانش الکترونهای ماده و مطابقت ان تا حد ممکن به هدایت   فکر،  که مسلم فکر و انرژی زیاد دسپلین های مختلف علوم  را در یک نقطه متمرکز می سازد که خود هنر بالا بوده و شما می توانید در صورتیکه علاقه داشته باشید یک مقاله بنویسید . اگر دوستان علاقه گرفتن از شما سوال خواهی نمود.   

14-"که احتمالاً مسیر انترنت را تغییر خواهد داد و خطرات عجیب و غریبی را برای انسان ها در پی دارد. "

از نگاه تنظیم های حقوقی ان،  اینها که چنین چیز ها را در بازار می اورند بسیار هوشیار هستند و خطرات انرا به اصغری پاهین می اورند و باید هم بیاورند اما جلو پیشرفت فکری انسان را در تخنیک نمی توان گرفت و نباید هم گرفته و گرفته شده هم نمی تواند که خود یک بحث جالب است و ما باید چیزی که زمان ما برای ما می دهد بخوریم و برویم. دو صد سال قبل ادم های عادی مثل ما و شما و حتی پادشاهان  این امکانات را نداشتند  و دو صد  سال بعد به خدا معلوم . 

15-"بی جهت نیست که اتحادیۀ اروپا قواعد و قوانین را برای آن وضع و تصویب میکند تا از حریم شخصی افرادش حفاظت نموده باشد."
بدون اینکه جمله شما را خوانده باشم تقریباٌ افاده جمله بالا بنده هم همین است. 

16_"بطور مثال در یکی از تجربه ها با این سافت ویر(Software) دادابیس (database) آنرا با معلومات تعداد کثیری از انسان ها از قبیل سن، محل تولد، رشته، وضعیت اقتصادی، وضعیت فامیلی، متاهل، مجرد، وضعیت صحت، محیط زیست، مصروفیت ها و دیگر معلومات پر کردند. جالبی موضوع این است که در این میان تعدادی زیادی انسان های هم بودند که دگر در قید حیات نبودند و این معلومات قصداً به AI- Software داده نشده بود."

 جالب است، اما حتما حیاتی نیست. همه ان در نهایتش پیدا کردن پول است که اینجا جای بحث ان نیست.   مسلم که مفیدیت ها و سهولتهای   هم داشته باشد. 

16"ساف ویر AI  یا  KIقادر بود با احتمال تقریباً نود فیصد تشخیص کند که کدام یک از این انسان های ثبت شده در سیستمش فعلاً در قید حیات نیستند."
عجب. خوب چی؟ شما را چی چیزی های هیجانی می نماید. 

17-"متوجه هستید، این یک حرف ساده و بدون عواقب نیست."
تشویش نکنید هیچ کپی نیست. 

18"طوریکه میبینید موضوعات زیاد است که میشود بالای آن صحبت کرد و آموخت."
بسیار خوب شما به این علاقمند هستید . کسی دیگری به چیزی دیگری کسی به تاریخ و کسی به چیزی دیگری همین است که این صحفه قیضه همه را رها گذاشته و به اصطلاح در خود کاوس یعنی در هم برهم هم یک نوع نظم وجود دارد. 

19-"یک پیشنهاد بود و بس."
 
در همین سطح پیشنهاد فعلاٌ باشد تا انکشافات بعدی را مطالعه نموده و در اخیر بالای ان یک تصمیم خواهیم گرفت. در هر صورت فعلاٌ شما به کار تان مشغول باشید. 

قسمیکه دیده می شود و در نوشته قبلی تذکر نموده ام  از هژده فقره به بیست فقره بنده انکشاف پیدا نموده ام که خود یک انکشاف مثبت است. یعنی در نهایت شما محترم زمینه این انکشاف را مساعد ساخته اید. 

20-" تشکر "
از شما هم تشکر و در پناه خداوند باشید و تشکر خاص از این اخلاق خوب تان در نوشته تان و معذرت بنده را در ارتباط نوشته قبلی هر گاه برایتان تخریش کننده بوده باشد قبول بفرمایید.  انسان فهمیده با افاده خوب و حتی قوی معلوم می گردید. 

از حوادث خاطر آزاد ما غمگین نشد
جبههء این بحر از سعی هوا پر چین نشد

بیدل 

 

Akhtar Yusufi14.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​آقای حسیب الله

 حزب که شما مدتهاست درګیر و دار دشنام دادن با آن حزب و اعضای مرده و زنده آن برای کسب معلومات برای استخبارات می پالید، بیش از سی ودو سال است، که آن حزب مرده است وجود ندارد. این بحث حزبی نیست.

مجیب جان14.03.2024کابلhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/AF.png
با سلام های مجدد،

جناب انجنیر صاحب الله محمد خان شکرانِ بیکران که در یازده فقره به حساب من رسیدید. لطفاً مرا عفو فرمائید که نمی توانم با شمشیر برانِ قلم شما، با پنسل نیم شکستۀ خود به مجادلۀ بپردازم و دیگر اینکه از کجا اینقدر وقت را بیاورم و آنرا در این مکان صرف نوشته های هژده فقره ای شما نمایم.

راستی میدانستید، شما که از کوچۀ علوم ریاضیات و فزیک گاهی هم گذر کرده اید، فرق زمان و مکان چی است؟  بزرگترین مشکل فزیک دانان جهان تا به حال، زمان است. میدانید چرا؟ شما میتوانید هرگاه بخواهید درعین مکان باشید، مگر هیچگاه قادر نخواهید بود در آنجا دوباره درعین زمان باشید.

چرا این مثال را آوردم، مقصود من اینست که موضوعات مطروحۀ بحث باید اندکی هم برای دیگران آموزنده باشند، نه اینکه راجع به کشیدن دندان فیل هفته ها بنویسیم و خود را همه با هم به گفتۀ کابلیان یک امالۀ اصولی نماییم. مثألۀ کانفلیت، کامپلکس و کورنفلکس هم همین است.

چرا روی مطالب دلچسپ و روز صحبت نمی کنیم، مثلاً آیا شما میدانستید که Artificial intelligence (AI) یا KI (به لسان جرمنی) چی است که احتمالاً مسیر انترنت را تغییر خواهد داد و خطرات عجیب و غریبی را برای انسان ها در پی دارد. بی جهت نیست که اتحادیۀ اروپا قواعد و قوانین را برای آن وضع و تصویب میکند تا از حریم شخصی افرادش حفاظت نموده باشد.

بطور مثال در یکی از تجربه ها با این سافت ویر(Software) دادابیس (database) آنرا با معلومات تعداد کثیری از انسان ها از قبیل سن، محل تولد، رشته، وضعیت اقتصادی، وضعیت فامیلی، متاهل، مجرد، وضعیت صحت، محیط زیست، مصروفیت ها و دیگر معلومات پر کردند. جالبی موضوع این است که در این میان تعدادی زیادی انسان های هم بودند که دگر در قید حیات نبودند و این معلومات قصداً به AI- Software داده نشده بود.

 ساف ویر AI  یا  KIقادر بود با احتمال تقریباً نود فیصد تشخیص کند که کدام یک از این انسان های ثبت شده در سیستمش فعلاً در قید حیات نیستند. متوجه هستید، این یک حرف ساده و بدون عواقب نیست.

طوریکه میبینید موضوعات زیاد است که میشود بالای آن صحبت کرد و آموخت. یک پیشنهاد بود و بس.

تشکر  


سیدهاشم سدید14.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​داکتر صاحب اکر یوسفی، یکبار به مکالمات دو یا سه روز قبل ما دو نفر برکردید و بنگرید که کدام یکی از ما دو نفر دیگری را مخاطب قرار داده ایم. 

کژ بحثی نکنید. باور کنید که آنچه من گفتم از روی سؤ نیت نیک بود. 

همه نویسنده ها به این باورند که یکی از هنر های نگارش روان و ساده نویسی است.

اگر گپ من در آن مورد سرتان بد خورده باشد، پوزش می طلبم. و اگر نوشته های من بیشتر از نوشته های شما باشد. یا کدام نوشته شما نشر نه شد باشد، شما حق داشتید وحق دارید سایت را سایت من بنامید؛ در حالیکه چنین نیست. 

وقتی من حتی نام مسئول سایت را ندانم، چگونه می تواند سایت به من تعلق داشته باشد. 

کاش گپ به پول می بود! 

برای تان شب خوش و عمر طولانی آرزو می کنم. 

محترم داکتر صاحب اختر یوسفی، من زبان شناس نیستم. قبلا" هم، یکی دو روز قبل، این را تذکر داده ام، اما تا حدی که برایم هر یک از ما لازم است زبان خودرا  می دانم؛ همانقدر که باید همه بدانیم. 

شما هم شاد و کامیار باشید.

ختم کلام. 

حسیب الله14.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​با سلام مجدد به همه,

از پاسخ های سه هموطن عزیز ما که آقایان Hazarzbeek Tajiashtun, اکبر یوسفی و اختر یوسفی چنین به مشاهده می رسد, که این سه شخص با نوشته های ناچیز و نظریات من ضعیف در یک تقابل قرار دارند, در عین حال حاضر نیستند, به شکل صادقانه و واضح دلیل اصلی پرابلم شانرا در میان گذارند; به این سبب سری زدم به پیام ها و تبصره های قبلی ام, تا خود را متوجه بسازم, که چه نوشته ای من و یا کدام پیام من با عث "لجاجت و کنایه نویسی" های این سه هموطن ما شده باشد؟

به یک تشخیص جالب این کانفلیکت خود را نزدیک ساخته توانسته ام:

من در برخی از پیام هایم دلیل اصلی ویرانی های چهار پنج دههٔ اخیر را, خیانت های ملی باند های خلق و پرچم, دکترین توسیعه طلبی برژنف, تجاوز مسلحانهٔ شوروی بخاک افغانستان, نامتعادل ساختن افغانستان از حالت بی طرفی تحلیل نموده, دلیل و ریشهٔ بدبختی های پس کودتای ثور و تجاوز مسلحانهٔ شوروی خوانده ام.

حالا جهت تشخیص این کانفلیکت فعلی سوالم را باز هم راجع می سازم به آقای Hazarzbek Tajashtun, آقای اکبر یوسفی و آقای اختر یوسفی:

آیا شما سه نفر و یا یکی دو شخص از بین شما از جمله اعضای سابق, هواداران و یا هواخواهان گروپ های پرچم و خلق بوده اید و از این سبب بالای من به قهر هستید, که چرا تا به حال چندین مرتبه از جنایات و خیانت های ملی گروپ های خلق و پرچم چیزی نوشته ام؟

لطفا به این سوالم صادقانه پاسخ داده, شرافتمندانه به جواب این سوالم بپردازید, یعنی لطفا رک و راست و بدون حاشیه روی های بیجا پاسخ دهید.

حدس می زنم, به تشخیص این کانفلیکت نزدیک گردیده ایم.

با تقدیم احترامات فائقه

حسیب الله

محمد داؤد مومند14.03.2024متحده ایالاتhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​کاش خداوند، یعقوب لیث را پیدا نمیکرد.

به روایت تاریخ یعقوب لیث، به طرد زبان عربی یعنی زبان قرآن پرداخت، و زبان فارسی را جایگزین آن ساخت.

این عمل یعقوب سخت به مزاج ناسیونالیست های شوونیست و غظمت طلب ایران، سازگاری دارد و او را به حیث پیغمبر زبان فارسی می پندارند.

من میگویم که کاش خداوند این یعقوب فارسیست را  پیدا نمیکرد، تا مردم ایران به زبان مبارک عربی صحبت میکرد و مردم ما، کوچکترین مشترکات زبانی با ایران نمیداشت، تا امروز یک عده ایرانیست ها و فارسیست های ما، به مدفوع اصطلاحات ایرانی مانند موشک و باد بزن و دو چرخه و چرخبال و نشست و دانشگاه و صد های دگر نشخوار نمیزد.

ایرانیان که شاید در زمرۀ لافوک ترین و پوک ترین مردم جهان حساب شود، خود را سخت به اسطورۀ آریایی بودن، چسپانده، و افتخارات تمام جهان را به خود منصوب میدانند.

روزی یک ایرانی لافوک به من گفت که اولین دانشگاه در تاریخ جهان در ایران عرض وجود کرده است، در حالیکه افغانستان در سال  1326 صاحب پوهنتون شد، و رضا شاه چوچه، 13 سال بعد یونورستی ایران را زیر نام دانشگاه افتتاح کرد. روی همین دلیل سعید نفیسی ایرانی به کابل ام و شهادتنامۀ پوهنتون کابل را بدست آورد.

امروز یک عده فارسیسهای وطنی ما و دشمنان مادر زاد زبان ملتی افغانی پشتو، به مدفوع اصطلاحات ایرانی نشخوار میزنند و از نام مبارک پوهنتون که به فرمودۀ استاد، استادان، و شیر غران علیه تهاجم فرهنگی ایران، یعنی استاد معروفی که پوهنتون جزء از مصطلحات ترمینالوژی ملی ماست،  نفرت دارند.

خداوند به داد این منحرفان شیفته فرهنگ ایران برسد. 

هغه خدای بی لاری کړی، په لار نشی.

Hazarzbek Tajiashtun14.03.2024USAhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png

​اخیراً اگر به دریچه تبصره ها ویب‌ سایت‌ها آریانا افغانستان  آنلاین و افغان جرمن  آنلاین  توجه نمایید، موضوعات بی ربط و جر و بحث فقط یک لغت از طرف دروازه‌ بان قبلی AGO آغاز و در استفاده از تخنیک شیوه مکرر سوال نمودن ایشان, صفحه ها پر میگردد. 

به نظر می رسد که متصدیان کلکین تبادل نظر افغان جرمن  آنلاین متوجه چنین "کانفلیکت" لغت پرانی  بی مورد شده, اخرین تبصره در این مورد از هفت روز قبل می باشد.

دوکتور محمد اکبر یوسفی14.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​جناب سید هاشم سدید!

نمی دانم که شما که این سایت را در اختیار دارید، از من چه می خواهید. من این «قاموس» شما را نمی شناسم. از سال ۱۹۶۷م  تا اکنون افراد مختلف را از قماش شما شنیده و تحمل کرده ام. آیا حق ندارم آنچه را بخوانم که خود به آن علاقه دارم. اصلاً کمی شناخت از شما نا آگاهانه در دام آیذیالوژی و تخیلات شما افتاده ام. اینکه شما نظر منفی نسبت نوشته ها و مطالعات من داریدَ اختیار شماست، من نزد شما برای خواندن آن مطالب مراجعه نکرده ام. با ذکر این مطالب چه هدف دارید؟ می خواهید که بر من مهر بزنید؟ آنچه نوشته ام، هر متنی که هست، برای صاحبان این کشور هم باید معلوم باشد. من کار سیاسی نمی کنم و هدف  پول و شهرت هم ازین سایت ها و میدیا ها، ندارم. من آنچه در زندگی می توانستم انحام داده ام. این نصیحت ها را برای پیروان و بچه های تان اختصاص دهید. بلی من در سالهای اخیر، پس از تقاعد فقط توان خرید جند حلد کتاب را داشته ام، می خواهم آنچه بخوانم که خود می خواهم . والسلام ختم ابدی مکالمه با شما هم باید ذکر کنم.

سیدهاشم سدید14.03.2024آلمانhttp://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/DE.png

​مه خو میگم بگذارید هر کی از حق خود استفاه کنه. حق نوشتن، حق گفتنن و حق داشتن ای باور که چه بنویسه و چه ننویسه؛ منتها دَو و دُشنام نته که دور از انسانیت و اخلاق اس! 

ای که کسی ما ره یک چیزی یاد میته باید احسان او را بفامیم و دعا کنیم که خدا پدر پدر شانه بیامرزه و شکر کنیم که هستن! اگه ما احتیاج نداریم، دیگرا خو دارند. 

1 - 150بعدی