تاریخ امروز:

نظرات نشر شده

تاریخ

2024-03-21T23:00:00Z

اسم

محمد داؤد مومند

محل سکونت

متحده ایالات

تبصره

​دوست گرانقدر، معروفی گرامی!

بعد از عراض مراتب احترام و تمنیات نیک

از معلومات دقیق تان در مورد قبور شجاع الدوله و بی بی زینب عنایت سراج و دیگران متشکرم، این یاد اوری شما از هدیرۀ «حضیره» دولت ترک و قبور هم وطنان ما، دلیل مردم دوستی جناب شما، در مورد هموطنانی است که در دیار غربت و فرقت از وطن به خاک سپرده شده اند.

هر گونه معلومات تاریخی در زمینه، ممد تحقیقات هم وطنانی است که به تاریخ کشور خود سخت علاقه مند اند.

من به حیث یک شاگرد بسیار مبتدی تاریخ، تلاش میکنم که واقعیت های تاریخی را، بخصوص با ملاحظۀ تفاوت نظریات، و با در نظر داشت وجوه منطقی و غیر منطقی در محتویات نظریات شان و با در نظر داشت درک انگیزه های سیاسی شان،مورد حلاجی قرار داده تا، با بدست آوردن یک درک سالم، نتیجۀ  منطقی بدست آید. 

متأسفانه تداخل انگیزه های عندی، در تحقیقتات، محققین و مورخین، حتی در قسمت تاریخ نویسی مورخین نامدار مانند غبار حسینی و فرهنگ و داکتر نصری حقشناس و خلیلی «عیار خراسان» و شاگردان و پیروان شان، اظهر من الشمس است.

غبار درین قسمت خود را چنان خورد و کوچک میسازد که برای تلاش مذبوحانۀ انگلیس ساختن نادر خان، به گفتار یک معلول ذهنی و عدیم الاهلیت یعنی مرحوم غلام محمد خان «وردک» پناه برده و از معدۀ سیاسی خود به تراشیدن یک افسانۀ می پردازد. که این قلم به شدت آن را رد نمودم.

ناگفته نماند که به استثناء این قلم، احد من الناس به شمول غبار نام اصلی مرحوم خان وردک را نمیدانس و نمیداند.

 دلیل آن این است که روزی ملای مسجد به مرحوم خان وردک اجازه نداد که در مسجد بخوابد، پدر مرحومم که انسان دلسوزی بود، خان وردک را با خود به خانه آورد، بعد از آن مرحوم خان وردک، ماهی یکبار برای سپری کردن شب به خانه ما می آمد.

شبی پدر مرحومم از خان وردک سؤال نمود که خان، تو چرا از وردک اینقدر نفرت داری؟

خان وردک در جواب گفت:« د وردک خلک ډیر بی ادبه خلک دی، زه وردکو ته تللی وم، پر حای ددی چی راته ووایی (خانه) ستړی مشی، ما ته یی وویل چی (غلام محمده ستړی مشی) 

یعنی دلیل او از نفرت به وردک همان خاطرۀ بد او بود که او را به عوض خان گفتن، غلام محمد خشک و خالی خطاب کرده بودند.

اعتراف میکنم، که در آن زمان خیلی جوان بودم و مرحومی را در خانۀ خود آزار میدادم، ولی چون میدانست که من عضو خانوادۀ مهماندارش هستم, هرگز از دو و شنام ثقیل نشنیدم و همینقدر میگفت که « ځوانیمرګ» و به همین اکتفاء میکرد. روحش قرین مراحم ایزدی باد.

هم چنان قابل تذکر است که یک از محققین نامدار ویب سایت افغان جرمن، که شخص مغرور و متفرعنی است، و خطاب و منظورش بدون ذکر نام، این قلم بود، نوشت:«ترکاڼی د بیزو کار نده» 

ولی این قلم بخش های مهمی از  مضمون دنباله دار او را در مورد خاندان یحیی خان با دلایل (دلائل) منطقی و نتیجتاً علمی رد نمودم، که آن (ترکاڼ) را از داشتن تیشه و اره و چکش، به مصداق کلام الحق و لمن الغلب، خلع اسباب ساختم. 

معروفی گرامی! یکبار دیگر از جناب تان متشکرم که با نوشتن معلومات خویش، زمینۀ پر گویی و په اصطلاح ماما خوانده ام مرحوم استاد هاشمیان ( پر نویسی) را برایم مساعد ساختید.

قابل تذکر میدانم که مادر کلان پدری ام، مرحومه بی بی سید و استاد هاشمیان متعلق به عین خانوادۀ سادات کنر بود، و استاد ترجیح میداد که ایشان را ما ما خطاب کنم، خداوند غریق رحمتش کند. 

کشور

http://www.arianafghanistan.com/FotoGallary/CountryIcons/USA.png
ساخته شده در 22.03.2024 18:23 توسط  
آخرین اصلاح در 23.03.2024 02:42 توسط 1073741823