دوست عزیز و گرانمایه ام، محترم "هاشم جان سدید"!
بدواً از کلمات نوازشگر آن عزیز ارجمند ابراز سپاس میکنم و بعداً به عرض میرسانم، که:
ــ من هیچگاه بر کسی حمله نمیکنم و اگر در برابر حملات قرار بگیرم، مردانه به دفاع برمیخیزم!!!
ــ و دیگر این، که ضرب المثلها غالباً از مردم عوام برخاسته اند و به همان قسمی، که در زبان عامیانه رائج هستند، به کار برده میشوند؛ مثلاً:
ــ کلمۀ "نشست" را در زبان گفتار و زبان ضرب المثلها، در هیئت "شِشت" یا "شِیشت" به کار میبرند و اگر من این کار را در چوکات مثل مشهور کابلی «از باران گریخت و زیر ناوه شِشت» به کار برده ام، عین "امانتداری" شمرده میشود. این، که طرف مقابل، که نه با زبان گفتار و گفتار عامیانه آشنا ست و نه از فرهنگ عوام اطلاعی دارد، می آید و بیباکانه و با طمطراق بر این شیوۀ استعمال خرده میگیرد، تقصیر و گناهِ من در کجاست؟؟؟
ــ کلمات "باران" و "بتر" و "ناوه" از لغات بسیار متداول در زبان دری/فارسی هستند، که هم در زبان ادبی و مکتوب و هم در زبان گفتار و زبان عوام ما وسیعاً استعمال میشوند. و اگر طرف مقابل ازین عرصه اطلاعی ندارد و بیهوده بر من میتازد، تقصیر و گناه من در کجاست!!! طرف مقابل میتوانست به کتب لغت رجوع بکند و تأئید طرز استعمال مرا بگیرد!!! این، که او از سر لجاجت و از روی تبختر و طمطراق بر من میتازد، بازهم تقصیری متوجه من نیست. من انسان متواضع هستم و همیشه خود را "درویش" و "مسکین" و "خاکسار" خطاب میکنم و حتی راضی نیستم، که کسی مرا با استعمال کلمۀ "استاد" بنوازد، مگر همین "درویش و مسکین و خاکسار" اگر مورد حملۀ کسی قرار بگیرد، دفاع حق مشروع و مسلم منستً!!!
من از پنچاه سال بدین طرف مشغول مطالعۀ "زبان دری" و بالخاصه "زبان عامیانۀ کابلی و فرهنگ عوام" هستم و به نکوئی میدانم، که زبان عامیانه و فرهنگ عوام از چه مرتبه و حیثیت عالی و ممتازی برخوردار هستند!!!
در نوشته هایم معمولاً در هنگام استعمال اصطلاحی و یا هیئت اصطلاحی و گفتاری لغتی، از "گیمه" کار میگیرم و اگر کسی این باریکی و ظرافت "زبان تحریر" را درک کرده نتواند و ایراد بیجای بگیرد، بازهم گناه و تقصیری متوجه من نیست!!!
از لطف کریم آن دوست عزیز و قدیمم نسبت اقدام صلحجویانۀ ایشان ابراز سپاس میکنم!!!
با محبت فراوان او په درناوی
(خلیل معروفی ــ جرمنی ــ صبح ۲۰ نومبر ۲۰۲۳)