۱- عرایضی بسیار دوستانه خدمت دو دوست، که بنابر برخی دلایل متاسفانه شکررنجی هایی از هم دارند، در این جهانی که هر روز بیشتر و بیشتر تهی از مهر و محبت می گردد. و این شکررنجی نتنهت سبب ضیاع وقت گرانبارخود شأن در بسا موارد می گردد، که سبب ناراحتیهای بی حد و مرز دوستان شأن هم می گردد. دوستانی که آرزو می کنند هر چه زودتر فضایی به وجود آید که این سردی و برودت میان زایل شود و...
بهر رو: اولتر از همه عرض عاجزانه من به این دوستان این است که از روی مهر و محبت بخصوص جناب استاد گرانمایه جناب معروفی صاحب به کمک من بپردازند:
درزبان دری از قرار معلوم پنج نوع گویش، یا بیان، و چهار نوع نوشته داریم؛ نوشته های ادبی، رسمی، غیررسمی (همان زبان متداول روز مره مردم) زبان عامیانه و کوچه و بازار و زبان های ساخته یک گروه های صنفی، مانند زبان زرگری.
کلماتی شیشت یا شست به معنی نشست و ششت به معنی شست که از شستن یا شستن منشأ می گیرد، مانند دست و لبالباس و ... را شستن و... از نوع کلمات عامیانه هستند; تا جایی که من فکر می کنم، احتمالا غلط. کلمات ادبی و رسمی این دو کلمه می باید نشست و شست باشند. حال و بعد این مقدمه می پردازیم به اصل قضیه:
در زبان دری بر طبق قاعده ای وقتی نوشته نویسنده به زبان رسمی یا ادبی باشد، نویسنده اجازه ندارد که کلمات و عبارات و جمله هایی را که در قالب نوشتههای رسمی - ادبی نوشته می شوند، در لابلای نوشته رسمی و ادبی کند و در نوشته به همان شکل عامیانه آن را بنویسد، مگر اینکه آن کلمه یا عبارت و یا جمله نقل قول باشد و در داخل گیومه نوشته شود... با ایرانی ها کاری نداریم. آنها اصلا در خیلی از نوشته های شأن به این مسایل چندان پرداخت نمی کنند; اما ما چه باید بکنیم؟ ما کدام راه را باید تعقیب کنیم؟ کدام شیوه پسندید و باید مروج باشد؟
طالب کمک و راهنمایی ام، اگر لطف کنید!
۲- دوست گرامی آریای عزیز، اشاره شما در مورد مریضی آلزایمر، به هر کسی بوده باشد، من را منحیث یک انسانی که از مدتی به یاد فراموشی مبتلا شده ام به این فکر انداخت که احتمالا این اشاره بهمن بوده باشد، بخصوص وقتی دیدم با آنانی که غالبا به گفت و شنود، و یا مجادله می پردازید، یکی هم به عنایت الهی به این تکلیف مواجه نیستند.
دراین باره باید خدمت تا عرض کنم که؛ اولا همه ما در پیری بالاخره به نوعی از انواع مریضی ای مصاب می شویم و دوم با احترامی که من نسبت به شما داشتم و دارم و شما عزیز هم آن را خوبمی دانید، اگر اشاره شما عزیز به من بوده باشد، هرگز خود را مستحق این بی مهری شما نمی دانم.
با آن، باز هم یادآور می شوم که، اگر اشاره شما گران ارج در این مورد به من بوده باشد، من با محبت که شما دارم، شما را می بخشم و هنوز دوست دارم؛ مطمین و سلامت باشید!